جنبش نسل ای «A»
مهدی مطهرنیا به عنوان یک آینده پژوه بر این باور است که؛ A گروهی از افرادی است که در زمان واحد متولد شده اند و تجاربی مشترک دارند تفاوت نسلی امری است که به علت تجربه های زیسته هر نسل متفاوت است مثلا نسل دهه۵۰ تجربه متفاوتی با نسل دهه ۷۰ دارند . شکاف نسلی موقعی است که انقطاع کامل ارزشی بین نسل ها صورت بگیرد مثلا ارزش های مورد قبول دهه ۵۰ توسط دهه ۷۰ کاملا نفی شود، در جامعه ما نه شکاف نسل که تمایز نسل داریم. اگر چه عده ای اصرار دارند این را همان شکاف نسلی تعریف کنند.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ نسل A گروهی از افرادی است که در زمان واحد متولد شده اند و تجاربی مشترک دارند تفاوت نسلی امری است که به علت تجربه های زیسته هر نسل متفاوت است مثلا نسل دهه۵۰ تجربه متفاوتی با نسل دهه ۷۰ دارند .
شکاف نسلی موقعی است که انقطاع کامل ارزشی بین نسل ها صورت بگیرد مثلا ارزش های مورد قبول دهه ۵۰ توسط دهه ۷۰ کاملا نفی شود، در جامعه ما نه شکاف نسل که تمایز نسل داریم. ا/ر چه عده ای اصرار دارند این را همان شکاف نسلی تعریف کنند.
به علت سرعت پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات ارزش های جهانی در بین جوانان نفوذ کرده و فقط ارزش های ملی بین جوانان اهمیت ندارد در این حالت جوانان جهانی در کشور زندگی می کنندکه نوعی یک دستی و همگونی با جوانان در سراسر دنیا دارند نوع لباس ،مصرف موسیقی،ارایش و نوع مد در کل جهان به هم شبیه شده است جوانان ایرانی همان مارک کفش نایکی را می پوشند که یک جوان در لندن می پوشد این بازار مصرف گسترده کالاها نوعی نشانه به روز بودن بین افراد تلقی می شود.اینترنت یک فضا-رسانه است که شیوه ارتباط بین جوانان را تغییر داده ،ارتباطات دیگر رودر رو نیست و عمدتا از طریق چت ،شبکه های اجتماعی ،وبلاگ ها ،بازی های رایانه ای..انجام می شود.این جهانی که با این سرعت در حال تغییر است نه تنها انطباق بین میان سالان و این روند را دشوار می کند بلکه حتی بین خود جوانان نیز توان انطباق کامل با این روند نیست.
طبقه بندی نسل ها در امریکا پس از دوران جنگ جهانی دوم به سه گروه عمده که با تسامح زمانی و مکانی و اندکی کمتر زبانی قابل گسترش است.
.1نسل ایکس(متولدین۱۹۸۱-۱۹۶۴)
.2نسل وای یا ایگرگ (متولدین۱۹۹۷-۱۹۸۲)
3.نسل زد(متولدین۲۰۲۰-۱۹۹۸)
در این معنا و در همین جا است که مسأله «.ملاحظات نسلی» نُمود پیدا می کند. ملاحظات نسلی به نگرشهای جمعیتشناختی معطوف است. برای تبیین ضرورت و اهمیت این مسئله، میتوان به روند فزایندۀ فرایند موسوم به «تغییر شکل ویژگیهای جمعیتشناختی» (فروتن، 1398؛May, 2012; Rowland, 2012; Foroutan, 2019) استناد کرد که از مهمترین نشانههای جوامع معاصر محسوب میشود. آثار و جلوههای گوناگون این تغییرات را میتوان در عرصههای متعدد مشاهده کرد:
- در ترکیب و ساخت سنی جمعیت؛ بهطوری که شکلهای سنتی و کلاسیک موسوم به هرمهای سنی مثلثی و قوسیشکل، دستخوش تغییرات اساسی شدهاند و شکلهای بیسابقهای از هرم سنی نمایان شدهاند یا بهسرعت در حال نمایانشدن هستند که بیسابقهترین شکل آن، به «هرم سنی معکوس» موسوم است که ناشی از نسبت بسیار اندک جمعیت خردسالان در قاعدۀ هرم سنی دراثر کاهش موالید و نسبت بسیار فزایندۀ بزرگسالان دراثر افزایش سالخوردگی جمعیت است.
2.در ویژگیهای جمعیتشناختی مرتبط با ترکیب و ساختار خانواده، شامل تغییرات و تحولات سریع، وسیع و عمیق در الگوهای همسرگزینی و فرزندآوری مانند افزایش سن ازدواج، کاهش باروری، سیر صعودی تجرد و طلاق، شکلهای نوظهور خانواده مانند روندهای فزایندۀ زندگی مشترک بدون ازدواج، تکفرزندی، بیفرزندی، خانوادۀ تکوالدی، خانوار تکنفره.
- در جابهجاییهای مکانی و مهاجرتها که شاهد روندهای بیسابقۀ آنها در سالهای اخیر هستیم؛ بهطوری که در سطح داخلی و ملی سبب افزایش خیرهکنندۀ مهاجرت روستاییان و تخلیۀ مدارس و نیروی کار روستاها و تشدید معضلات شهرنشینی شده و در سطح خارجی و بینالمللی، چالشهای جدی برای مبدأ و مقصد مهاجرت ایجاد کرده است.
بهطور کلی، این تغییر شکل ویژگیهای جمعیت شناختی را میتوان در دو سطح کلان (دولتها) و سطح خرد (افراد) تحلیل و تبیین کرد. در سطح خرد، بخش جالبتوجهی از این تغییر شکل ویژگیهای جمعیتشناختی را باید در نوع و نحوۀ نگرش و رویکرد افراد جستوجو کرد. در همین چارچوب، نخستین پرسش کلیدی این است که اساساً نگرشهای جمعیتشناختی افراد چگونه است.؟پرسش بهمراتب مهمتر به وجودداشتن یا نداشتن تفاوت بین نسلهای مختلف ازنظر نحوۀ نگرشهای جمعیتشناختی آنها معطوف است: آیا نگرشهای جمعیتشناختی تابعی از متغیر تعلق نسلیاند؟ به عبارت دقیقتر، آیا ما در عرصۀ نگرشهای جمعیتشناختی شاهد شکاف نسلی یا همگرایی نسلی هستیم؟ علاوه بر این، آیا نگرشهای جمعیتشناختی گروههای نسلی از متغیرهای جنس مرد و زن، محل سکونت شهری-روستایی و سطح تحصیلات تأثیر میگیرد یا خیر؟
یعقوب فروتن در کاری مشترک با خدیجه صادقی در مقاله پژوهشی با عنوان «تفاوت نسلی مرتبط با نگرشهای جمعیتشناختی در ایران» به این نکته اشاره دارند که در مجموع، توجه و تمرکز اصلی پژوهش آن ها، به موضوع مهم ملاحظات نسلی مرتبط با نگرشهای جمعیتشناختی بر اساس نگرش فوق معطوف بوده است. آن ها تلاش داشتند تا در حد توان و امکان، یافتههای پژوهشی مناسب در زمینۀ تکمیل خلأهای پژوهشی موجود و شناخت بهتر ملاحظات نسلی مرتبط با مجموعۀ درهمتنیدهای از مؤلفههای جمعیتشناختی مشتمل بر ترجیحات فرزندآوری، سیاست افزایش جمعیت، سن ازدواج دختران، نگرش به طلاق و مهاجرت ارائه شود. آنها در مجموع، یافتههای این پژوهش را در قالب دو تصویر اصلی خلاصه و جمعبندی کردهاند. آن ها در بررسی نهایی خویش به این نتایج دست یافته اند:
تصویر اول: یافتههای پژوهش حاضر بهخوبی نشان داده است تشابهات و تفاوتهای نسلی چشمگیری دربارۀ نحوۀ نگرش به این مؤلفههای پنجگانۀ جمعیتشناختی وجود دارد؛ بدین معنا که برجستهترین تشابهات بیننسلی این است که سه الگوی مشابه و مشترک در همۀ گروههای نسلی مشاهده شده است: الگوی دوفرزندی بهمنزلۀ پذیرفتنیترین نوع ترجیح فرزندآوری است، بیشتر افراد نگرش منفی به طلاق و سیاست افزایش جمعیت دارند. مهمترین تفاوتهای بیننسلی نیز بر این واقعیت ناظر است که هرچه از جوانترین گروه نسلی (15-24 ساله) بهسوی نسلهای میانسال و بزرگسال (25-49 ساله) میرویم و به مسن ترین گروه نسلی (سالمندان بالای 50 سال) میرسیم، شاهد این پیامدهای جمعیتشناختی هستیم: تمایل به فرزندآوری زیاد (3 فرزند و بیشتر) و نگرش مثبت به ازدواج دختران در سنین پایین (20 سالگی و کمتر) شدت میگیرد، نگرش منفی به طلاق و مهاجرت برجستهتر و قویتر میشود و از شدت مخالفت به سیاست افزایش جمعیت کاسته میشود.
تصویر دوم: نکتۀ محوری بهمراتب مهمتر استنباطشده از یافتههای پژوهش حاضر، به این واقعیت مربوط است که در زمینۀ چگونگی تأثیرگذاری تعیینکنندههای پایه شامل متغیرهای جنس (مردان و زنان)، محل سکونت (نقاط شهری و روستایی) و سطح تحصیلات بر نگرشهای جمعیتشناختی گروههای نسلی نیز تشابهات و تفاوتهای نسلی چشمگیری به چشم میخورد؛ بدین معنا که از یک طرف، مهمترین تشابهات بیننسلی به این واقعیت معطوف است که در هر یک از گروههای نسلی، مردان بیش از زنان و روستاییان بیش از شهرنشینان خواهان ازدواج دختران در سنین پایین و مخالف با طلاقاند. همچنین تمایل به مهاجرت بین مردان بیش از زنان همنسلی خویش و بین شهرنشینان نیز بیش از روستاییان همنسلی است. ازطرف دیگر، تفاوتهای جالبتوجهی نیز ازنظر شدت تأثیرگذاری این تعیینکنندههای پایه بر نگرشهای جمعیتشناختی گروههای نسلی مشاهده شده است؛ برای مثال، مردان و زنان هر یک از گروههای نسلی، نگرش کمابیش یکسان و مشابه همدیگر به ترجیحات فرزندآوری و سیاست افزایش جمعیت دارند (همسویی جنسیتی)؛ در حالی که بیشترین تفاوت جنسیتی را میتوان در مؤلفۀ نگرش به سن ازدواج دختران مشاهده کرد؛ بدین معنا که مردان بهطور چشمگیری بیشتر از زنان همنسلی خواهان ازدواج دختران در سنین پاییناند. یک مثال و نمونۀ دیگر که بهطور روشنتری نقطۀ اوج این تشابهات و تفاوتهای نسلی را نمایان میکند، به تأثیرات سطح تحصیلات بر نگرشهای جمعیتشناختی گروههای نسلی مربوط است؛ بدین معنا که از یک سو، سطح عالی تحصیلات نوعی همگرایی نسلی در زمینۀ نگرش به سن ازدواج دختران ایجاد کرده است. تحصیلکردگان دانشگاهی صرفنظر از هرگونه تعلق نسلی، بهطور کمابیش یکسان و مشابه همدیگر، کمترین نگرش مثبت به ازدواج دختران در سنین پایین را دارند. در برخی مؤلفههای جمعیتشناختی دیگر نیز بهرهمندی از سطح عالی تحصیلات سبب همگرایی نسلی نشده است؛ بدین معنا که اگرچه بهموازات افزایش سطح تحصیلات، از شدت تمایل به فرزندآوری زیاد بین همۀ گروههای نسلی کاسته میشود، متغیر قدرتمند و تعیینکنندهای همچون سطح تحصیلات نتوانسته است بر متغیر تعلق نسلی فائق آید و نوعی همگرایی کامل و فراگیر در ترجیحات فرزندآوری همۀ گروههای نسلی شکل دهد: گروه نسلی سالمندان با تحصیلات دانشگاهی بیش از دو برابر تحصیلکردگان دانشگاهی متعلق به سایر گروههای نسلی، فرزندآوری زیاد را ترجیح میدهند. یک نمونۀ دیگر دربارۀ برتری متغیر تعلق نسلی و ناکامی متغیر تحصیلات دانشگاهی در ایجاد همگرایی نسلی، به مؤلفۀ جمعیتشناختی مهاجرت مربوط است: تأثیرات متغیر تعلق نسلی در اینجا بهحدی قدرتمند و تعیینکننده است که جوانان و میانسالان بیسواد و کمسواد با تحصیلات ابتدایی تقریباً مشابه و مساوی با سالمندان تحصیلکردۀ دانشگاهی، نگرش مثبت به مهاجرت دارند و حتی بین تحصیلکردگان دانشگاهی نیز شدت و قوت نگرش مثبت به مهاجرت بین جوانان و میانسالان بهمراتب بیشتر و برجستهتر از سالمندان همردۀ تحصیلی آنهاست. برای تبیین این الگوی مهم میتوان به اصل کلیدی موسوم به «گزینشی و عقلانیبودن پدیدۀ مهاجرت» (Lee 1955؛ فروتن، 1396؛2020) استناد کرد که بهخوبی نشان میدهد پدیدۀ مهاجرت معمولاً گزینههای خود را نه از بین همۀ افراد، بلکه از بین افراد معین بهویژه گروههای نسلی جوان و میانسال (ترجیحاً ولی نه لزوماً با سطح عالی تحصیلات) انتخاب و گزینش میکند.
در پایان، پژوهش حاضر از منظر برنامهریزی و سیاستگذاری نیز توصیههای کاربردی و سیاستی دارد؛ بدین معنا که از این نظر، یافتههای این پژوهش را میتوان مجموعهای از مستندات تجربی و شواهد پژوهشی در چارچوب ترکیب و آمیزهای از دو نظریۀ اصلی این پژوهش تبیین و تلقی کرد؛ یعنی از یک سو مطابق نظریۀ جایگزینی نسلی (Brewster & Padavic 2000, Brooks & Bolzendahl 2004, Blunsdon & Reed, 2005)، نگرشهای افراد متعلق به هر نسل معین در دوران کودکی و بهتدریج در یک بستر و فرایند تاریخی شکل میگیرند و بر همین اساس، در مقایسه با نسلهای قدیمی، نسلهای جایگزین و جوان بدان سبب که تجربههای تاریخی متفاوت و فرایند جامعهپذیری متفاوتی را پشت سر نهادهاند؛ در نتیجه، در عرصههای گوناگون زندگی ازجمله در عرصههای مرتبط با مؤلفههای جمعیتشناختی همچون همسرگزینی، فرزندآوری، طلاق و مهاجرت، نگرش و کنش متفاوت و جدیدی دارند. ازسوی دیگر، صاحبنظران نظریۀ تغییرات نگرشی میاننسلی (Morgan & Waite 1987, Amato & Booth 1991, Kane & Sanchez 1994, Kane 1995, Egmond et al., 2010)، بر این اصل بنیادین تأکید دارند که نسلهای گوناگون همواره در معرض تغییرات نگرشیاند؛ زیرا افراد متعلق به یک نسل واحد بهمرور در شرایط و موقعیتهای متفاوتی قرار میگیرند که ممکن است بر نگرش و کنش آنان تأثیر بگذارد. آنان حتی در مراحل متعدد زندگی خودشان نیز در معرض تجربههای متفاوت واقع میشوند که ممکن است تأثیرات تعیینکننده و تغییرات چشمگیری در نگرش آنان نسبت به موضوعات گوناگون مانند همسرگزینی و فرزندآوری، نقشهای جنسیتی، طلاق و مهاجرت را ایجاد کند؛ به عبارت دقیقتر و در چارچوب نظریههای مطرحشده، یافتههای این پژوهش را میتوان اینگونه بر پایۀ یک رویکرد تطبیقی جمعبندی و نتیجهگیری کرد که یک الگوی واحد و مشترک وجود ندارد، بلکه الگوهای متعدد و متفاوت در زمینۀ ملاحظات نسلی مرتبط با نگرشهای جمعیتشناختی وجود دارند. بهطور خلاصه، مهمترین توصیههای کاربردی و سیاستی نتایج و یافتههای پژوهش حاضر به این نکتۀ بنیادین معطوف است که باید از آسیب و آفت تقلیلگرایی در تبیین ملاحظات نسلی مرتبط با نگرشهای جمعیتشناختی اجتناب کرد؛ بدین معنا که نباید بهسهولت و بهسرعت ملاحظات نسلی مرتبط با نحوۀ نگرش به مجموعۀ درهمتنیدهای از مؤلفههای جمعیتشناختی را منحصراً در قالب یکی از دو گزینۀ «شکاف نسلی» یا «همگرایی نسلی» تقلیل داد. با توجه به ویژگیهای جمعیتشناختی ایران که هر یک از گروههای نسلی همچنان حجم و تعداد چشمگیری از جمعیت کل کشور را به خود اختصاص میدهند، سبب اهمیت و ضرورت توجه هرچه بیشتر به این قبیل توصیههای کاربردی مبتنی بر یافتههای علمی و نتایج پژوهشی در برنامهریزیها و سیاستگذاریها در سطح کلان میشود.
*چرانسل «ای A»؟
درمطالعات جامعه شناختانه بارویکردهای سیاسی چند نسل از هم متمایز شده اند . این نسل ها عبارتند از:
-نسل ایکس X
-نسل ایگرگ Y
-نسل زد Z
-نسل ایکس X
نسل ایکس به نسلی میگویند که بعد از اتمام انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم و قبل از نسل ایگرگ زاده شدهاند. بیشتر جمعیتشناسان، مورّخان، و صاحبنظران معتقدند که تولّد این نسل در اوایل دهه۱۹۶۰ آغاز شد و در اوایل دهه۱۹۸۰ به پایان رسید که در ایران مابین دهه۴۰ تا شروع دهه ۶۰ است.
استفاده از عبارت نسل ایکس در سال ۱۹۹۱ و پس از انتشار رمان نسل ایکس: داستان فرهنگ شتاب گرفته داگلاس کپلند رواج یافت.
در مفهوم این نسل لحن بدبینانه ای علیه چیزهایی که برای نسل های گذشته ،یعنی نسل رفاه و رونق متعلق بود نهفته است
نسل ایکس بیشتر متوجه نسل سال های جنگ سرد دوم است. یعنی دوره ریاست جمهوری ریگان .همین که نخستین گروه این نسل به بزرگسالی رسید فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور امریکا به عنوان ابر قدرت جهانی را شاهد بود جمعیت این نسل را ۴۸ میلیون جوان بین۱۸تا۲۹ساله تشکیل می دهند این نسل درگیر مسائلی همچون درگیری های نژادی،بی خانمانی و ایدز و..بودند .
-نسل ایگرگ یا وای Y
این نسل که گاه نسل هزاره ای ها و یا به تمسخر نسل «چرا» نامیده می شوند تجربه ظهور تکنولوژی های نوین ارتباطی (اینترنت، ایمیل، وب سایت ها ،موبایل و..) را دارند . این نسل به دنبال دستیابی به خشنودی های ثابت و گذران زندگی با همسالان و دوستان و همکاران هستند. از ماجراجویی گریزان و به دنبال زندگی اسوده هستند، هزینه های اموزشی این نسل زیاد هست.
این نسل والدین هلیکوپتری دارند یعنی والدینی که همه جا مراقبند که همه چیز برای فرزندانشان اماده باشد و به آنان بد نگذرد.این نسل به سبک زندگی جنسی و برابری جنسی و رمانتیک بودن تمایل زیاد دارند. این نسل را با عناوینی چون نسل کوله پشتی،نسل یوتیوب، نسل فیس بوک، نسل وی، نسل سی، نسل گوگل، نسل اینترنت نسل خاموش جدید نیز نام می برند.
-نسل زد Z
این نسل مصرف کنندگان فعال و قهاری هستند که نفوذ زیادی بر تصمیمات والدین دارند ارتباطات اجتماعی بسیاری دارند و نسل دیجیتال زده هستند. خانواده های این نسل دو درامده هستند و خانواده های کوچک تر جمعیتی دارند. اعتقاد بالایی به برابری دوجنس دارند. بسیار محافظه کار هستند و اعتیاد به موبایل و شبکه های اجتماعی و دریافت پیام کوتاه باعث شده این نسل اختلالاتی جدی در خواب داشته باشند.
*طبقه بندی نسل ها در ایران
در ایران از طبقه بندی دیگر نیز سخن به میان می آید:
1- نسل سختی(۱۳۲۴-۱۳۲۰) این نسل در دوران فشار سیاسی ودوران نوسازی اولیه حکومت پهلوی بزرگ شده در اوایل انقلاب اینان میان سال بودند و اوضاع خراب سیاسی و اقتصادی پس از پهلوی اول را به همراه حدی رفاه تجربه کرده اند .
2- نسل انتقالی یا داغ(۱۳۴۴-۱۳۴۰) در دوران رفاه اقتصادی به دنیا امده و در انقلابی که نسل قبل تدارک دیده بود شرکت جسته و اولین نسلی است که در جبهه های جنگ حضور داشتند.اولین نسلی است که در دوران پهلوی فرهنگ جوانان را به مفهوم امروزین خود تجربه کرده است اعضای این نسل به ورزش ،موسیقی، مد و رسانه های جمعی علاقمند بوده و آن را تجربه کرده است. تمام این نسل با انقلاب همراه نبوده و بعضی از آنان یا کشور را ترک کرده یا سکوت پیشه کرده اند. به علت همین شور و هیجان آن ها را نسل داغ هم می گویند.
3- نسل به ارث رسیده (۱۳۵۴-۱۳۵۰) در فضای جامعه رفاه پهلوی به دنیا آمده و در اوایل نوجوانی انقلاب و جنگ را دیده اند.این نسل همان نسلی است که نسل دوم جبهه روها و اولین نسل حقیقی بسیجیان را تشکیل دادند. آغاز دوران سازندگی درین نسل است شرایط کشور دگرگون می شود خبری از فضای جبهه ها در شهر ها نیست و جوانان به سختی در پی معیشت خود هستند. در پی فضای باز فرهنگی که درکشور بوجود آمده نسل فضای جبهه با نسل جوانان شهری که به مصرف کالاهای غربی اقدام می کنند متفاوت می شود و دو قطبی شدن شکل می گیرد به قول دکتر شهابی جوانان بسیجی و جوانان جهانی از هم منفک می شوند.
- نسل اول انقلاب(۱۳۶۴-۱۳۶۰) این نسل بعد انقلاب به دنیا آمده و کاملا نسل خودی است و تحت تعلیم دستگاه های تربیتی و اموزشی انقلابی بوده است و با تعالیم دینی اشنا است. از طرفی در جریان فضای باز فرهنگی در کشور به دنیای دیگر غیر از دنیای مدرسه و تعالیم دینی نیز پی می برد و دسترسی به کالاهای فرهنگی غرب به ویژه از طریق رسانه های جمعی راحت تر می شود.به دلیل رفاه نسبی خانوارها به خواسته های اینان توجه می شودو سرمایه گذاری برای اینان بیشتر انجام می پذیرد..
5- نسل دوم انقلاب(۱۳۷۴-۱۳۷۰) این نسل پس از جنگ و در دوران نوسازی اقتصادی به وجود آمده و یک تجربه سیاسی یعنی جریان اصلاحات را پشت سر گذاشته .خواسته های سیاسی این نسل بیشتر از گذشتگان است و بسیاری از وجوه نظام سیاسی را نقد می کنند .خود سانسوری درین نسل کم است و این نسل کاملا با فرهنگ جهانی پیوند خورده است. این نسل به نسل چت ،وبلاگ، موبایل و… معروفند .تجربه آن ها از انقلاب و جنگ فقط از طریق شنیده هاست. سرمایه گذاری والدین روی این نسل زیاد است و هزینه کلاس های اموزشی و هنری بالای دارند.با این نسل فرزند سالاری در خانواده ایرانی شکل می گیرد.
6- نسل سوم انقلاب (۱۳۷۹-۱۳۷۵) این ها نسل بازی های ویدئویی و رایانه ای هستند و با تکنولوژی ارتباطی این نسل رشد کرده است.والدین این نسل دو درامده هستند رقابت اموزشی درین نسل بالاست و انها هنوز در رقابت برای رفتن به دبیرستان های غیر انتفاعی خوب هستندکه هزینه بالایی دارند.
طبق این تقسیم بندی در سیاست گذاری فرهنگی برای نسل ها باید به این عناصر توجه کرد. موسیقی عنصر اصلی در سپهر جوانان است موسیقی رپ توجه زیادی را به خود جلب کرده که عمدتا زیر زمینی عرضه می شود و عمدتا مخاطبان آن در حدود ۱۵ سال هستند.
تمایلات رسانه ای این نسل فرزند خواندگان تلویزیون هستند و وقت زیادی را صرف ورزش و سریال های تلویزیونی(اول طنز بعد سریال خانوادگی) می کنند.
ورزش نقش مهمی در زندگی جوانان دارد فوتبال به عنوان یکی از اشکال جهانی شده ورزش ،هزاران جوان را به ورزشگاه می کشاند و میلیون ها بیننده را پای تلویزیون.فرامی خواند. اینمنسلبه همه این ها اهمیت می دهد.
علاقه به ستارگان فوتبال و گرد اوری عکس ها ی آنان و خرید مجلات ورزشی از علاقمندی های اصلی این جوانان است. علاوه بر پسران بین دختران نیز این امر رایج است.
مدهای پوشش و ارایش عمده تناقضات و اختلافات فرهنگی خود را دراشکال پوشش و آرایش نشان داده است و همگونی جهانی در نوع ارایش و پوشش ارزش های اسلامی جامعه را دچار مشکل کرده است. (https://rhodium.blogsky.com/1393/01/11/post-1123/).
*نسل ای A
این که نسل ای A چگونه نسلی است؟ پرسش اساسی جستار حاضر است. در پاسخ به این پرسش باید در مرحله نخست بیان کنم که این نسل چکیده نسل های قبل در تلاقی مولفه های گوناگون:
زمان مند
-مکان مند
-زبان مند
-رهبری مند
-فناورمند است.
زمان مند است. در زمانه ای زیسته است که جهان در حال تجربه ی دگرگونی های پرشتاب است. عصر هوش مصنوعی در امتداد دوران حیات فعال در شبکه های اجتماعی و عصر دیجیتال را تجربه کرده است. اکنون اگر چه نه هوشیارانه که ناخودآگاه به تعبیر من و پیش بینی که بیان کرده ام «عصر هوش مصنوعی و شکافت زمان» را احساس می کند. این نسل در این حالت به سهولت در بستر حرکتی بس سیال و سریع قرار می گیرد که «نوتطبیق گرا» است. نه دگراندیش که نوآفرین است. استقلال معنایی را دنبال می کند اگر چه متهم به نفوذ رسانه ای است٫ اما در پی معنادهی به حرکت های خود از طریق اشکال جدید ارتباطی و روزآمد کردن سریع آن ها است.
مکان مند است. تعلق مکانی او درمرزی معین کمرنگ شده است. جغرافیای زیست او در عصر فعالیت شدید «مکعب مرگ فاصله» ها میکروئیزه شده است٫ و در همان حال سنت های فکری را کنار نهاده است و خود را در مکانی ماکروئیزه شده بازتعریف می کند. ادمی میشود محلی و در همان حال جهانی! میهن را در جغرافیا محدود نمی کند و در همان حال که به میهن عشق ورزی دارد به جهانی شدن و تعامل فرهنگی – فکری با روی باز روبرو وگارد خود را بالا نمی آورد. او در فضای مجازی که دو دهه پیش «واقعیت موازی» خواندم ٫ فعالانه خودآگاه و بیشتر ناخودآگاه می آموزد. او رها از بسیاری از بینش های چیره گذشته حرکت می کند. آزادی او وسعت جهانی و فرامکانی است. از این رو دارای یک انقلاب فراپارایدامی است که کثرت را به وحدت و وحدت ایجاد شده را به سمت و سوی کثرت دموکراتیک فرامی خواند. از همین رو مکانمندی سیال دارند و مرکزیت ملی آن ها مانع رویکرد جهان شمولی بودن آن ها نیست.
زبان مند است. زبان خاص خود را در این مکان پیدا می کند و تحت اثر آن زبانش جهان شمول با شعارهای فراملی٫ فراقومی٫ فرافرقه ای و … است. زن٫ زندگی٬ آزادی در ایران امروز یک شعار جهان شمول است. از دقایق گفتمانی دگرگونی های جهان شمول برخوردار و در همان حال دموکراسی را از محدوده سیاسی صرف خارج می کند. این شعارها می تواند اتحادبرانگیز باشد و «امردموکراتیک» را برسازد. در همان حال زبانی آوانگارد و آشفته ساز را نیز به خدمت می گیرد که جهانی است. این زبان گاه برای نسل های قبل از نگرانی برخوردار است. اما در اصل برای این نسل ساده و روان است و فاقد آشفتگی هایی است که نسل های گذشته آن را برنمی تابد. درهمان حال «دقایق گفتماتی» زبان نسل های گذشته را نیز بازتاب می دهد.
رهبری مند است. رهبر ندارد. رهبری دارد. در دهه هشتاد بود که واژه سار علمی یا اصطلاح «فراهمسنگان اجتماعی» را نگاشتم. منظور بخشی از جامعه بود که به قول پاره تو برگزیدگان را در بر می گرفت ولی فرامسنگ را برگزیدم چون از باز ارزشی کمتری نسبت به برگزیدگان یا شایستگان برخوردار است. این فراهمسنگان را در سه دسته قسم بندی و به دو شخصیت «شیر صفت و روباه صفت پاره تویی» ٫ شخصیت «شترصفت» را افزودم. شتر صفتان نه نخبگان حاکم که شیرصفت نه بخش انتلکتوئل وابسته و پیوسته آنکادره شده ٫ که سرآمدان یا Broad minded ها را در برمی گیرند. این ها به تعبیری «نخبگان توده» ای هستند. در سال ۱۳۸۱ در کتابچه «پاسخ به رئیس جمهور» و قبل از آن در سال ۱۳۸۰ در «چیستی و کیستی» به این دسته از فراهمسنگان و ویژگی های آن ها پرداخته بودم. این ها مانند شتر هستند . در همان حال که صبور هستند از کینه شتری نه در مقام منفی آن انتقام جویی که مقاومت در برابر مصائب و مقاومت در برابر فشارها و چیره جویی ها برخوردارند . در گذار مردم از کویرهای بی آب و توشه با تکیه بر«ذخیره های موجود اعتماد و اعتبار اندخته شده» ی خود ٫ خویش و آن ها را از این مسیر سخت می گذرانند. به سیاست در سنت مبارزه سخت گذشته و نگرش های چه گوارایی محدود نمی شود. اگر چادر می گذارد یا از سر بر می دارد٫ آن را به عنوان مبارزه سیاسی برنمی سازد که آن را به عنوان یک اختیار برای انتخاب سبک زندگی می داند.
فناورمند است. این نسل با فناوری ها به ویژه فناوری های ارتباطی آشنا است . آن ها هستند که به نسل گذشته نیز استفاده از این فناوری هارا آموزش می دهند.حوصله معناداری در ردیابی چگونگی بهره مندی از این معانی بهره مند اند. راه های گریز از انسداد ارتباط را پی می جویند. مک لوهان در دهه ۱۹۶۰ م به دهکده جهانی اشاره کرد. فریدمن در سال ۲۰۰۵ م به جهان مسطح یا یکدست شده و من به ترتیب در سال های ۲۰۱۰ ٫ ۲۰۱۵ ٫ و ۲۰۱۷ به «اتاق شیشه ای٫ گوی بلورین٫ و فلک آبگینه» اشاره نمودم . در این کلان روند معنادار این نسل در آستانه ورود به گوی بلورین امید به جهانی شدن ارتباط را در پرتو این معنا باز می یابند. از همین رو به یک جغرافیای خاص محدود نمی شوند. شترصفتان را در سطح بین المللی بسیج می کنند. از کیم کارداشیان تا برنده نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۲ م را در حمایت از خود همراه می کنند.
تقابل با این روند هرچه سرکوبگرانه تر شود خروجی ها و پیامدهای سنگین تری را در آینده زمان به همراه می آورد. استعداد بالایی در جذب نسل های گذشته دارد . این نسل ها آرزوهای از دست رفته آشکار و پنهان خود را در آن ها می یابند. از این رو در در تحلیل نهایی دو سوی معادله حامیان و تقابل گرایان به سمت آن ها کشیده می شوند و می توانند پتانسیل ایجاد یک جنبش فراگیر فراملی را برسازند. اگر آگاهی و اعتماد به نفس آن ها در جریان حرکت ایجاد شود ٫ سیار توفنده تر وارد میدان می شوند.
نویسنده: مهدی مطهرنیا آینده پژوه سیاسی و اجتماعی_باریخ نیوز