ارتباط ژنتیکی بین سحرخیزی و بیاشتهایی عصبی
اشتهایی عصبی با کاهش وزن یا افزایش اندک وزن، محدودیت غذایی، و ناراضی بودن از بدن مشخص میشود.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ اشتهایی عصبی با کاهش وزن یا افزایش اندک وزن، محدودیت غذایی، و ناراضی بودن از بدن مشخص میشود.
پژوهشهای جدید نشان میدهد که افراد سحرخیر بیشتر با خطر ابتلا به بیاشتهایی عصبی مواجهاند و کسانی که به اختلال خوردن دچارند احتمالا در نهایت سحرخیز میشوند.
دانشمندان بیمارستان عمومی ماساچوست آمریکا با همکاری محققان دانشگاه کالج لندن و دانشگاه ریپابلیک در اروگوئه ژنهای مرتبط با بیاشتهایی عصبی، ساعت بیولوژیکی ۲۴ ساعته فرد، و الگوهای خواب را بررسی کردند.
محققان در این پژوهش، که گزارش آن در جاما نتورک اوپن منتشر شده است، از روشی آماری برای محاسبه «میزان خطر ژنتیکی» در بیاشتهایی عصبی استفاده کردند که به گفته آنها، با احتمال بیشتر خطر بیخوابی در ارتباط است.
حسن س. دشتی، نویسنده ارشد این پژوهش، گفت: «بر اساس یافتههای ما، در مقایسه با سایر بیماریهای روانپزشکی که بر زمان عصر مبتنی است، بیاشتهایی عصبی اختلالی صبحگاهی بهشمار میرود. این یافتهها همچنین ارتباط بین بیاشتهایی عصبی و بیخوابی را، همانطور که در مطالعات قبلی دیده شده است، تایید میکند.»
به گزارش نیویورک پست، حدود ۲۵ درصد آمریکاییها سالانه دچار بیخوابی حاد میشوند که شامل مشکلات در به خواب رفتن یا بیخوابی سه شب در هفته است.
بنا بر یافتههای پژوهشی، این مشکل خواب در اکثر افراد به مشکل مزمن خواب تبدیل نمیشود.
در عین حال، بیاشتهایی عصبی مشکل سلامت روانی بالقوه تهدیدکنندهای است که با کاهش وزن یا افزایش اندک وزن، محدودیت غذایی، و نارضایتی از بدن مشخص میشود.
در میان اختلالهای روانپزشکی دیگر، اختلال بیاشتهایی عصبی یکی از بیشترین میزان مرگومیرها را دارد.
طبق پژوهش جدید، ۴ درصد زنان و ۰.۳ درصد مردان دچار اختلال بیاشتهایی عصبی در زندگیشان میشوند.
علت این بیماری هنوز مشخص نیست و بیشترین میزان ابتلا در زنان در حدود ۱۵ سالگی است.
یک پژوهش اخیر نشان میدهد که قارچ جادویی روش درمانی پذیرفتهای است. کاربران این روش درمانی تغییرات مثبت در سه ماه را گزارش کردهاند. البته در این عرصه به تحقیق بیشتری نیاز است.
هانا ویلکاکس، نویسنده اصلی این پژوهش، میگوید: «پیامدهای بالینی یافتههای جدید ما در حال حاضر نامشخص است. با این حال، این پژوهش میتواند راه را برای تحقیق آینده و یافتن روشهای درمانی هموار کند.»