محمدجواد حقشناس: رایزنی برای تایید صلاحیت هیچ مشکلی را حل نمی کند
عضو حزب اعتمادملی: هیچ چارهای نداریم جز اینکه روندی که تا اکنون پیش گرفته شده را متوقف کنیم. به نحوی که اجازه دهند ما انتخاباتی آزاد داشته باشیم و دیگر شاهد چنین دخالتهای غیرقانونی و مغایر خواست ملت در انتخابات نباشیم.
به گزارش دیده بان ایران؛ با توجه به شرایط پیچیدهای که اصلاحطلبان پس از موج ردصلاحیتها با آن مواجه شدند، سراغ محمدجواد حقشناس، عضو اصلاحطلب شورای شهر پایتخت و همچنین ازجمله اعضای ارشد حزب «اعتماد ملی» رفتیم و از او درباره راهکار انتخاباتی اصلاحطلبان پرسوجو کردیم.
آقای حقشناس! درحالی که در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی قرار داریم، بخش قابل توجهی از نمایندگان و چهرههای حزبی اصلاحطلب با ردصلاحیت گسترده توسط شورای نگهبان مواجه شدند. واکنش اصلاحطلبان نسبت به این ردصلاحیتها چیست؟
شورای نگهبان در این دوره هم سنگتمام گذاشت. شرط اول انتخابات، رقابت است و با این روندی که نهادهای نظارتی پیش گرفتهاند عملا با مفهومی به نام انتخابات روبهرو نیستیم. در صورتی که این روند را اصلاح نکنند، مفهوم جمهوریت را از نظام جمهوری اسلامی سلب میکنند.
استراتژی اصلاحطلبان برای انتخابات پیشرو چیست؟
در واقع اگر بحث تحریم بود 16 هزار داوطلب وجود نداشت و چهرههای اصلاحطلب در چنین وضعیتی برای نامنویسی وارد صحنه نشده و خودشان را برای حضور در انتخابات آماده نمیکردند. آن هم در شرایطی که ظاهرا حرف جامعه و مردم این است که از مجلس و دولت گرفته تا دیگر نهادها ازجمله انتخابی و انتصابی دلخور و دلگیر هستند. اما آنها این خطر را پذیرفتند و برای نامنویسی و اعلام کاندیداتوری در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به میدان آمدند. بنابراین ما با مفهوم تحریم روبهرو نیستیم. در واقع پرسشی که پیش میآید این است که آیا ماشین سیاست کشور توانایی حرکت در جادهای که پُر از سنگلاخ است و ریزش بزرگی را تجربه کرده، دارد یا خیر؟ پاسخ من به این پرسش منفی است و باید بگویم خیر؛ متاسفانه ما در حال حاضر نمیتوانیم با وجود این موانع حرکت کرده و پیش برویم. نکته مهمی که در این رابطه باید مدنظر قرار دهیم این است که نام این موانع تحریم نیست. بحث در واقع ایجاد مانع و مانعتراشی برای اصل انتخابات و تعطیل مفهوم انتخابات در کشور است. همچنین با نظارت استصوابی حاکم شده، این اتفاقها برای انتخابات افتاده است.
به نظر شما با توجه به تجارب ادوار گذشته که شدت ردصلاحیتها افزایش یافته و حتی شما تاکید دارید که با توجه به آنچه «مانعترشی در مسیر سیاستورزی» میخوانید و ظاهرا انگیزهای جدی در ممانعت از تسهیل این مسیر در کار است، آیا میتوان نسبت به اثرگذاری رایزنیهایی که معمولا در این زمینه انجام میشود، امیدوار بود؟
فکر نمیکنم رایزنی در این مقطع تاثیری داشته باشد. این موضوع نیاز به دخالت نهادهای تاثیرگذار دارد. اما مفهوم نهاد نظارتی سالهاست که دگرگون شده و به اصطلاح درهای نهاد نظارتی بر یک پاشنه میچرخد. رویکردها و اتفاقهایی به تضعیف نهادهای انتخابی ازجمله مجلس شورای اسلامی، دولت و تمام نهادهایی که در این چرخهاند، انجامیده است اما به دلیل وجود این قرائت خاص در نظارت بر انتخابات یعنی نظارت استصوابی ما شاهد تضعیف ظاهری نهادهای انتخابی در سالهای گذشته بودهایم.
اما گاهی افراد و اشخاصی هستند که میتوانند در انجام این رایزنیها ایفای نقش کنند و مشخصا از محمدرضا عارف به این منظور نام برده شده است؛ به نظر شما این افراد هم موثر نخواهند بود؟
چنانکه تاکید کردم، فکر نمیکنم این رایزنیها کمکی کند؛ چه توسط عارف، چه افراد دیگر. این موضوع به نظر من باید وارد قاعدهای شود تا شاهد اثرگذاری آن باشیم. مساله این است که آیا نظام سیاسی میخواهد همین روند که در تمام این سالها انجام داده است را ادامه بدهد یا اینکه فضا را حداقل در همین مدت باقی مانده که فرصت بسیاری هم از آن باقی نمانده برای ترمیم وجهه اصلی انتخابات و بازگشت امید به مردم، تغییری دهد تا مردم اگر اعتراضی به سیستم و دولت دارند به جای آنکه در خیابانها اعتراض کنند، مطالبات خود از طریق صندوقهای رای را پیگیری کنند. اگر با این مبنا نگاه کنیم، هیچ چارهای نداریم جز اینکه روندی که تا اکنون پیش گرفته شده را متوقف کنیم. به نحوی که اجازه دهند ما انتخاباتی آزاد داشته باشیم و دیگر شاهد چنین دخالتهای غیرقانونی و مغایر خواست ملت در انتخابات نباشیم.
در دهمین دوره انتخابات مجلس، اصلاحطلبان با این استدلال که مجلس را به تندروها واگذار نکنیم، لیست امید را ارایه دادند و از مردم خواستند با حضور پای صندوقهای رای به این لیستهای ائتلافی متشکل از اصلاحطلبان، میانهروها همچنین اصولگرایان معتدل رای بدهند اما در انتخابات پیشرو به رغم اعتراضها و نارضایتیهای موجود، ظاهرا قرار نیست چنین لیستی مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گیرد. تحلیل اصلاحطلبان در شرایط کنونی چیست و چرا در این دوره که امکان پیروزی تندروها بیشتر هم شده، قرار نیست لیست ائتلافی ارایه شود؟
در دوره پیش مردم به اصلاحطلبان اعتماد کرده بودند؛ آن هم در حالی که بخش اصلی چهرههای اصلاحطلب ردصلاحیت شده بودند. یادم میآید از 150 نفری که در تهران برای کاندیداتوری دهمین دوره مجلس نامنویسی کرده بودند تقریبا 90 درصدشان ردصلاحیت شدند. در نتیجه بخش عمده مردم حتی برخی افراد لیست امید تهران که شکل گرفت و منتشر شد را نمیشناختند اما به دلیل اعتمادی که به اصلاحطلبان داشتند بدون شناخت این افراد به لیست مورد حمایت جریان اصلاحات رای دادند. اما امروز پس از 4 سال تجربه مشخص شد در همین مجلس فعلی هم باز اجازه فعالیت ندارند و عملا مردم ناامید شدند. در نتیجه پیشبینی من این است که اگر بخواهیم با همان رویکرد درباره شرایط کنونی تصمیمگیری و داوری کنیم، استقبال مردم دستکم در شهرهای بزرگ، استقبالی نخواهد بود که نتیجهبخش باشد؛ مگر اینکه اتفاقی بیفتد که این پیشبینی محقق نشود.
همان طور که تلویحا اشاره کردید ظاهراً شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به این تصمیم رسیده در شهرهایی که کاندیداهای اصلاحطلب آن ردصلاحیت شده باشند، لیستی ارایه ندهند. با این حساب، سیاست و تاکتیک انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران و کلانشهرها چه خواهد بود؟
اساسا بحث بستن لیست در این فضا ممکن نیست. ما میبینیم که 90 نفر از نمایندگان مجلس فعلی هم ردصلاحیت شدهاند. اگر نمایندگان ادوار مجلس را هم که برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس نامنویسی کردهاند، حساب کنیم این عدد به دو برابر میرسد. یعنی تعدادی از چهرههای رسمی و شناخته شده در نظام که در تمام این سالها فعالیت کردهاند، رد شدهاند. شما ببینید نایبرییس مجلس 3 سال نخست همین مجلس فعلی ردصلاحیت میشود، اعضای هیات رییسه مجلس ردصلاحیت میشوند، در میان چهرههای شاخص حزبی نیز چهرهای همچون محمدعلی افشانی که شهردار تهران، معاون وزیر کشور و استانداری را در کارنامه خود دارد، ردصلاحیت میشود. بنابراین تعجب میکنم از نهادی مثل وزارت کشور که نمیتواند از نیروهای خود دفاع کند حالا چطور میخواهد انتخابات برگزار کند.
با وجود تمامی این ردصلاحیتها و اوضاع فعلی کشور، اصلاحطلبان چه تصمیمی برای انتخابات پیشرو دارند؟
من تحلیل خودم را صرفا به عنوان کسی که در تمام 40 ساله گذشته، دانشجوی علوم سیاسی و فعال سیاسی بوده است، کسی که تمام عمرش را در مدیریت سیاسی کشور تجربه کرده، میگویم. به باور من این وضعیت بسیار بحرانی است و اگر نخواهند از این وضعیت رها شوند با شرایطی سخت مواجهیم. در واقع اوضاع شبیه به آن است که بخواهیم فردی که خود را به خواب زده از خواب بیدار کنیم که این ناممکن است. بنابراین فکر میکنم باید فضایی فراهم شود که از این مسیری که انتهایش ترکستان است و خیر و صلاحی در آن نیست، رها شویم.