عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: افایتیاف در مجمع تصویب میشود
مجید انصاری گفت: لوایح FATF باید در مجمع تشخیص تایید شود؛ چارهای نداریم.!
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: لوایح FATF باید در مجمع تشخیص تایید شود؛ چارهای نداریم.!
به گزارش دیده بان ایران، مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامه دستخط حضور یافت.
خلاصه این مصاحبه از این قرار است:
آقای رئیسجمهور برای شما پیشنهاد جای دیگری را ندادند؟
پیشنهاداتی داشتند؛ من کلاً از ابتدا اخلاقم این بود که در جایی که احساس تاثیر میکنم، حضور پیدا کردهام و مسئولیتهایی که از ابتدای انقلاب داشتم و اخلاقم این است که وارد کار نمیشوم یا ششدانگ و تمام وقت وارد میشوم. پیشنهاداتی که آقای رئیسجمهور به من داشتند، خیلی خودم را در آن سمتها موفق نمیبینم.
امکان دارد برخی را بیان کنید؟
به هر حال دو سه پیشنهادی ایشان داشتند؛ من ترجیح دادم بیرون از دولت باشم.
برخی از به خصوص همفکران شما در گروههای اصلاحطلب، معتقد هستند رگههای اصلاحطلبی دولت دوم آقای روحانی کمرنگ شده است. برخی در طیف مقابل شما مثلاً آقای محمدنبی حبیبی میگفت بررسی کردیم در همه کشور 90 درصد پستهای دولتی دست اصلاحطلبان است. کدام را نزدیک به واقع میبینید؟
گفتند وسط زمین همینجا است، اگر میگویید نه، بروید متر کنید. اینکه ادعا میشود 90 درصد مسئولیتها در کشور به اصلاحطلبان است، نمیدانم منظور چیست. اولاً اینها بحثهای اساسی روز و مورد نظر مردم نیست. ما نه در دولت یازدهم و نه در دولت دوازدهم، شرط و قراری را در حمایت از آقای دکتر روحانی برای منصبها نداشتیم؛ به عبارت دیگر اصلاً بحث سهمخواهی نبوده است.
جناب آقای روحانی در دولت یازدهم خیلی اصرار بر این داشتند که تورم را کاهش دهند. هدفگذاری که در کاهش تورم و رسیدن به تکرقمی یک هدف بزرگ برای ایشان بود، طبعاً باید یک فشاری را بر نگه داشتن نرخ ارز داشته باشند. معلوم بود این مسئله قابل دوام نیست. آن چه مزید بر علت شد همزمانی فشار نگه داشتن فنر نرخ ارز با روی کارآمدن دولت آقای ترامپ و خروج از برجام و شرایط روانی و سیاسی حاکم بر اقتصاد کشور بود که این تاثیر بسیار بسیار سنگینی داشت.
فضای روانی ناشی از تحریمهای بینالمللی گاهی اثراتش بیشتر از اثرات واقعی و میدانی دارد؛ انتظارات روانی که در جامعه ایجاد میشود منظور است. لذا اگر نوسان نرخ ارز را در نظر بگیرید اوج جهش آن در زمانی بود که مسئله خروج از برجام مطرح شده یا ضربالعجلهایی که آنها تعیین کردند و فضای روانی ایجاد شد البته خوشبختانه با هماهنگی که ایجاد شد و با اقداماتی که دولت و سران سه قوه کردند، به نظرم به طور نسبی این مسئله مهار شده و رو به کاهش است.
این مسئله به نوعی به بیماری مزمنی برمیگردد که قبلاً هم بیان کردم، مسئله نفت و نقش نفت در اقتصاد ملی و بحث نقش ارز نفتی در اقتصاد ملی است. اگر اقتصاد ما بر اصول یک اقتصاد علمی آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضا پیش برود، علیالاصول باید نرخ ارز تابع متغیرهای دیگر اقتصادی و الزامات دیگر اقتصادی، قیمت خودش را پیدا کند ولی در مجموع شرایط اقتصادی امروز ناشی از یک عامل نیست. عوامل مختلفی در آن دخیل بوده که برخی مربوط به گذشته است، گذشته خیلی دور و برخی مربوط به دولتهای پیشین است.
مثلاً افزایش هزینههای عمومی کشور و هزینههای جاری دولت در مقطع سال 84 که شروع شد تا مقطع سال 92 این بار سنگین منتقل به بعد شده است؛ چه در بخش نقدینگی چه در بخش هزینه های ایجاد شده.
این نکته شما نکته درستی است اما یک دولتی که در راس کار میآید و رئیسجمهوری که میآید و دولتی که تشکیل میدهد، محاسبات خودش را کرده که میآید و میگوید من میخواهم وضعیت را بر این منوال تغییر دهم. این حرف مردم است که تا چند سال قرار است بگوئیم دولت قبل مقصر بوده است؟ بالاخره 4 سال اول تمام شد و 4 سال دوم شروع شده و نمیتوان همیشه به دولت قبل ارجاع داد، با اینکه نمیتوان از این هم گذشت که بالاخره موارد و ایراداتی بود که ایجاد اشکال کرده است.
در عین حال، از این طرف هم نگاه کنید؛ خود حضرتعالی در یک مصاحبهای گفته بودید عدم هماهنگی تیم اقتصادی دولت را میبینیم که هم در دولت یازدهم و هم دولت دوازدهم بود. این یکسری اشکالات را ایجاد کرد.
اینکه فکر کنیم در دولتها اشکالی وجود ندارد و همه امور بر وفق مراد پیش رفته است، این ادعای گزافی است و حتماً ضعفهایی وجود دارد. مثلاً به نظر من در دولت یازدهم، از ابتدا میشد در بحث هدفمندی یارانهها به گونهای دیگر عمل کرد.
یعنی به افرادی که نیازمند هستند داده شود.
من برای این موضوع طرحی دارم و اگر قرار باشد زمانی صحبت شود بیان میکنم. به هر حال من فکر میکنم یکسری اقدامات...
این که میگویید طرح دارم یعنی شدنی است؟
طرح باید شدنی باشد، والا آرزو که طرح نیست.
برای این که منصفانه صحبت کنیم، چون این روزها همه آوارهای اقتصادی و کمبودها در یک جا خراب میشود؛ در حالی که انصاف حکم میکند هر نهادی و هر دستگاه و قوهای سهم خودش را در ایجاد این موضوع بپذیرد، چون اگر نپذیرند به تعبیر شما یا باید به گذشته ارجاع دهیم، یا الان هر کسی به عهده دیگر بیاندازد.
مثلاً همین موضوعی که الان به طور نسبی موفقیتآمیز بوده، مبارزه با مفاسد است که سه قوه هماهنگ شدند و کارهایی دارند انجام میدهند، تا حدودی هم موثر بود. این کار را زودتر میتوانستیم انجام دهیم و الان هم باید اصولیتر و اساسیتر و همین کار برخورد قاطع انجام شود و هم مبانی فساد و نقطههای فسادخیز در قوانین و مقررات و ساختارها شناسایی و اصلاح شود.
من نیروهای مسلح را در این حد که قانون اساسی گفته در زمان صلح کمک به نظام کنند و از توانمندیهایشان در حدی که دولت ها کمک میخواهند استفاده کنند را قبول دارم، ولی اینکه بنگاهدار شوند و بنگاهدار بزرگ در حوزه های مختلف شوند و در تجارت، در سدسازی، راهسازی، کارخانهداری و هر موضوع اقتصادی که تصور کنید، مشخصاً همین سازمان تامین اجتماعی و مجموعه شستا که الان شکل گرفته، این مجموعه بدهیهایی بوده که دولت به تامین اجتماعی بدهکار بوده و به جای اینکه با تنظیم روابط بودجه و کم کردن هزینهها به موقع مطالبات تامین اجتماعی را بپردازد، اینچنین نکرده و کسورات صندوقهای بازنشستگی را به موقع پرداخت نکرده و حالا که قرار است انجام شود، یکسری کارخانه و شرکت و مزرعه و معدن و هرچه داشته اند، تلنبار روی سر یک صندوق بازنشستگی یا سازمان تامین اجتماعی ریختهاند.
در اینجا سازمان تامین اجتماعی قبل از اینکه به فکر تامین اجتماعی مردم باشد و ارائه خدمات تامین اجتماعی کند، باید به فکر نحوه اداره این بنگاهها باشد. خب ما همه ضررهای دولتی بودن اینها را حفظ کردیم و مزایای خصوصی شدن را از دست دادیم. اینها را اگر دولت بخواهد انجام دهد، یک اراده ملی میطلبد. نباید سیاسی کرد و نباید کسی گارد بگیرد و همه باید به میدان بیایند. مجلس، دولت و نظام و قوه قضائیه و همه باید به میدان بیایند و این مسئله را حل کنند.
همین معطلی که روی لوایح چهارگانه FATF داریم را نگاه کنید...
تکلیف این در مجمع چه میشود؟
ما شنبه آینده اصلاح لایحه پولشویی را در دستور مجمع داریم؛ مجمع 4-3 ایراد بر اصلاحاتی که مجلس به عمل آورده بود، داشت و 6-5 ایراد هم شورای نگهبان گرفته بودند. مجموعه ایرادات مجمع که به شورای نگهبان رفته بود در واقع ایرادات شورای نگهبان بر قانون بود. برخی در مجلس حل شده و 4-3 مورد باقی مانده و شنبه باید تصمیمگیری شود.
لایحه مربوط به پالرمو و CFT هم برخی از موادش اصراری در مجلس شده، از باب مصلحت به مجمع آمده است.
با توجه به این امر، تصویب خواهد شد؟
من پیشبینی میکنم در مجمع تصویب شود، ممکن است با یک اصلاح جزئی در یک جایی برای تطبیق یا تامین سیاستهای کلی، ولی تصویب خواهد شد. ما ناگزیر هستیم تصویب کنیم، باید تصویب کنیم. منافع ملی ما اقتضاء میکند تصویب کنیم.
البته از آن طرف هم برخی حرفهای دیگری بیان میکنند.
مشکل همین است. عرض من این است که یک قدم به عقب برگردیم؛ قضیه برجام. هیچ جای دنیا واقعاً سراغ دارید که یک موضوع تخصصی فنی مربوط به منافع ملی وقتی مطرح میشود و جایگاه بلندی همانند رهبری برای آن سیاستگذاری میکنند و نظارت عالیه دارند و دولت حرکت میکند، درست در طول 18 ماه مذاکرات برجامی همه تریبونهای کشور و همه مجامع و همه جریانات سیاسی درگیر بحث برجام شده بودند و رودرروی هم بودند.
من نمیخواهم نافی زحمات تیم دیپلماسی باشم که خود حضرت آقا به آن اشاره کرده است، ولی 9 شرط رهبری برای اجرای برجام گذاشته بودند، اگر آن شروط به درستی اجرا میشد خیلی از مشکلات ایجاد نمیشد.
کدام مشکل؟
همین الان اروپاییها 7 ماه است که دارند SPV را کش میدهند و هیچ چیزی هم به ایران ندادهاند.
اتفاقی که امروز آقای ترامپ دنبال آن است و نمیتواند انجام دهد، یعنی جامعه اروپا در برابر او قرار گرفته است و این واقعیت است که چین و روسیه هم در برابر او قرار گرفتند و امروز امریکا به عنوان ناقض یک پیمان بین المللی منزوی در افکار جامعه بین المللی و در جامعه حقوق بینالمللی شده است. این کار اگر برجام انجام نشده بود آرزوی تحقق نیافته ترامپ 4 سال قبل و 5 سال قبل تحقق یافته بود چون آن زمان اجماع علیه ما بود.
این را هم بگیریم که درسهایی که میخواهیم بگیریم، صادقانه بگوییم درس گرفتیم. اینکه تمام تخممرغها را در سبد برجام گذاشتیم کار اشتباهی بود. همواره منتظر این بودیم که برجام گشایشی ایجاد کند، خب از ظرفیتهای دیگر اقتصادی استفاده کنیم.
خود این به نظر من نگاه غیرمنصفانهای است. چرا که مرتب گفته میشود که... البته من وکیل مدافع دولت نیستم و در دولت چون نیستم، میتوانم راحتتر دفاع کنم. ضمن اینکه اگر قرار بود بنده ...
من هم طرفدار منتقدان نیستم و امر میانه را بیان میکنم. از یک سو معتقد هستیم، برجام بالاخره تصمیم نظام بود و همه باید به آن پایبند باشیم و از سوی دیگر، میگویم نقاط ضعف آن را هم ببینیم.
من از دید یک ناظر بیرون از دولت عرض میکنم، این سخن که همه تخممرغها را در سبد برجام گذاشته شد، حرف درستی نیست؛ چون همزمان با مذاکرات برجامی در این کشور به ظرفیت کشاورزی توجه شد و ما خوشبختانه سه سال پی در پی هست که تولید بالای 11 میلیون تن گندم داریم و در تولید استراتژیک ترین کالای مورد نیاز مردم که گندم هست خودکفا شدیم؛ این به معنای توجه به ظرفیت داخلی است.
این بحث ما همه اقتصادی شد و من دوست داشتم قدری سیاست هم باشد. من خواهش میکنم مجموعه آمار رسمی کشور، اماری که قطعی است، صادرات غیرنفتی، تولیدات در بخش کشاورزی چه زراعی و چه باغبانی و چه دامداری و محصولات پروتئینی و امثال اینها را در نظر بگیرید. یک کشور 80 و چند میلیونی با همه تحریمها و تهدیدات و محدودیتهایی که بوده، پیشرفتهای بسیار خوبی داشته است.
ما در یک جنگ رسانهای واقعی هستیم ولی باید بپذیریم وقتی به تعبیر آقا دولت در وسط میدان است و دارد کار میکند، همزمان نمیشود همه تریبونها همچنان رقیبانه در فضای انتخاباتی عمل کنند.
این اصلا چیز درستی هم نیست.
در فضای مجازی حتی صداوسیما اگر 100 درصد وظایف ملی خودش را به خوبی انجام دهد که البته اشکالات زیادی در این حوزه بود و کمتر شده است، ولی باز هم اشکال وجود دارد، اما فضای مجازی امروز بیحساب و بدون مرکزیت قابل کنترل مجموعه نظام را میکوبد و یاس تولید میکند.
قبول دارم که این سخت است، ولی دولت باید تدبیری برای فضا مجازی کند.
بله، نظام باید تدبیر کند؛ باید فضای مجازی را به عنوان یک واقعیت موجود به رسمیت بشناسیم و سامان دهیم. من در یک موضوعی به جمع متخصص رصد فضای مجازی گفتم بررسی کنند، در آن موضوع گفتند 90 درصد تولید محتوا در یک موضوع خاص، خارج از کشور بود ولی همه بازپخش آن و توزیع این مطلب در داخل بود، بدون اینکه توجه شود مجانی لشگر خارج از کشور شدهایم.
در جایی گفته بودید ارتباط اصلاحطلبان با بدنه حاکمیت خیلی ضعیف شده است. این الان تقویت شده است؟
نه، حاکمیت شاید تعبیر درستی باشد و قبلاً اشاره کردم که حضور آنها در غیر از مجلس که نهاد انتخابی است و با انواع موانع و مشکلات روبرو است و عمدهاش بحث بررسی صلاحیتها است، اجمالاً در بحث مجلس که رکن تصمیمگیری در نظام است، جریان اصلاحطلبی نمیتواند نیروهای اولی و اصلی خودش را به میدان بیاورد چون رد میشوند.
از دوره هفتم به بعد، همیشه جریان اصلاحطلب ناگزیر شده، از باب اضطرار و از این باب که نمیتوانست انتخاباتی را تحریم کند و به نظام پایبند بوده است و میخواست در انتخابات شرکت کند، سراغ ردههای سوم و چهارم و پنجم نیروهای خودش رفته است؛ این تضعیف در حضور جریان اصلاحطلب در قوه مقننه است. در قوه قضائیه هم اصلاً ورود نمی کنم چون اساساً نباید نگاه سیاسی در این قوه به پذیرشها و گزینشها باشد، گرچه مسئله گزینش در ایران نسبت به موضوع اصلاحطلبان یک فضای بسیار سختگیرانه شده است، چون برای هر امر گزینشی چه امام جمعه باشد، چه قاضی باشد و چه استاد دانشگاه باشد، استعلام صورت میگیرد.
استعلام از وزارت اطلاعات، استعلام از اطلاعات سپاه، درانتخابات استعلام از شورای نگهبان و از بسیج و غیره و ذلک استعلام گرفته میشود و همه اینها بر مبنای مسئله سال 88 و مسائلی که ایجاد شد، این جریان را در کانون سختگیریهای حداکثری و بعضاً حذفی گذاشتهاند. این اتفاقی است که افتاده است.
یک دیداری با آیتالله جنتی داشتید...
من این مطلب را تکمیل کنم؛ ولی آن چیزی که تاکید میکنم این است که من چون نامه درباره این موضوع به مقام معظم رهبری نوشته ام، با دوستان در دفتر آقا یکی دو بار صحبت کردهام، به خودم اجازه میدهم این را طرح کنم.
چه زمانی نامه را نوشتید؟
مدتی قبل بود. من عرضم این است که جریان اصلاحطلبی اولاً گفتمان است. گفتمان اصلاحطلبی گفتمان انقلاب اسلامی بوده است. خود آقا هم فرمودهاند که اصلاحطلبی و اصولگرایی دو بال نظام هستند. همانطور که گفتمان اصولگرایی قابل حذف نیست گفتمان اصلاحطلبی هم قابل حذف نیست. از گفتمان به سطح سازمان سیاسی برویم، به هر حال بخش عمدهای از مردم ما به گفتمان اصلاحطلبی علاقه دارند. بزرگانی از بزرگان نظام در این جریان هستند، کما اینکه در جریان اصولگرا هم هستند.
جایگاه و نهاد رهبری مانند زمان حیات حضرت امام (ره)، خیمه پدرانه یک خانه به نام ایران است که باید همه آحاد این خانه بزرگ ایران 80 و چند میلیونی، نسبت به چتر پدرانه رهبری احساس یکسانی داشته باشند. پیشنهاد من این بود که سالی یکی یا دو بار با فعالان سیاسی، جریانات سیاسی و فعالان آنها ملاقاتها و گفتوگوهای رودررو وجود داشته باشد. حتی نقادانه باشد چه اشکالی دارد؟
چه سالی ازدواج کردید؟
سال 1356 در نیمه دوم بود.
یک سال مانده به انقلاب ازدواج کردید. در همان زرند بود؟
بله. روستای محله ما
چطور آشنا شدید؟
بنده با دختردایی خود ازدواج کردم. ما اهل روستای خانوک که الان شهر شده است بودیم و ایشان هم روستای قوامآباد که نزدیک هم بودند و فامیل هم بودیم. تقریبا آشنا بودیم و ازدواج کردیم.
چند ساله بودید؟
من متولد 33 هستم و زمان ازدواج 23 ساله بودم.
خطبه عقد را چه کسی خواندند؟
همان در محله یکی از سادات محترم خواندند که فوت کردند.
مهریه چقدر بود؟
مهریه 30 هزار تومان و یک جلد کلام الله مجید بود.
آن زمان فعالیت علیه رژیم داشتید؟
بله، کم و بیش بود.
در شرط عقد بیان کردید که ممکن است اتفاقی رخ دهد.
شرط ضمن نکردیم ولی فامیل بودیم و وضع ما را می دانستند و با این حال من با صراحت بیان کردم چون پیشبینی پیروزی انقلاب را نمیکردیم و عشق من این بود که اگر بتوانم از ایران خارج شوم و خدمت امام بروم و امام را زیارت کنم.
چند فرزند دارید؟
4 فرزند دارم.
پسر یا دختر؟
پسر هستند.
4 پسر دارید؟
بله. دوست داشتیم دو تا دختر شوند که نشد.
چه می کنند؟
فرزندان ما چون وسواسی از ابتدا داشتم که زندگی سیاسی الزاماتی دارد، در دستگاههای دولتی حتی المقدور نباشند و لذا هیچ کدام استخدام دستگاههای دولتی نشدند. فرزند بزرگ من متولد 57 است. ایشان تحصیلات دانشگاهی خوبی داشت و مهندس زمینشناس است ولی فعلاً کاری که متناسب با تحصیلات ایشان باشد نداشته است. البته ایشان هم با دخترخاله خود ازدواج کردند و چند سالی در تهران بودند و الان چند سالی است که به کرمان رفتند. مدتی با یکی از دوستان که مرکز خیریه نگهداری معلولان جسمی دارند کمک میکنند.
فرزند دیگر ما چون علاقه به ورزش داشت تحصیل هم در حوزه ورزش دارند و الان کار شخصی ندارد. مربیگری ورزشی را انجام میدهند.
جایی گفته بودید آقای هاشمی در دولت اولش اشتباهاتی داشت، به دلیل کج خلقیهای افراد جریان چپ آن زمان آقای هاشمی به کل جریان بیمهری کرد.
من دوست دارم از مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، دومین شخص نظام جمهوری اسلامی ایران، از سال 57 که انقلاب پیروز شد تا سال رحلت ایشان همیشه به نیکی یاد کنم و واقعاً این روزها جای ایشان را خالی میبینم. حقیقتاً در مجمع تشخیص جای ایشان خالی است البته در کل نظام جای ایشان خالی است. هم برای مشورت دادن به رهبری معظم انقلاب و هم برای امید دادن به مردم!
آقای هاشمی منبع امید و امیدواری و سختکوشی بود. اشتباهات جناب آقای هاشمی در اداره کشور و دولت ایشان نسبت به شرایط زمان و دشواریها خیلی خیلی کم بود.
کجخلقیها چه کسانی بودند؟کج خلقی های جناح چپ؟
نمیخواهیم واکاوی کنیم. مرحوم آقای هاشمی با کمال تاسف از میان ما رفتند و ذکر خیر ایشان را میکنیم. ایشان یکسری سیاستها را در دولت داشتند که برخی این سیاستها را برنمی تافتند و به لحاظ تخصصی قبول نداشتند، چه سیاستهای تعدیل اقتصادی و یا اولویتی که ایشان به بحث توسعه اقتصادی نسبت به توسعه سیاسی میدادند. عمدتاً در این دو موضوع برخی از دوستان نقادی داشتند. نقد هم اشکالی نداشت. آن زمان روزنامه سلام بیشتر ستون الو سلام را به نقد اقدامات دولت آیتالله هاشمی میپرداخت. نقد دلسوزانه و محترمانه بود.
برخی در نطقهای قبل از دستور مجلس که طبع تریبون مجلس، جو میگیرد و تند صحبت میکنند و یکسری نطق های تند و اظهاراتی میکردند که آیتالله هاشمی برخی جاها عصبانی میشدند.
بعد از امام (ره) آقای مجید انصاری به رهبری آیتالله خامنهای فکر میکردند؟
من به لحاظ شیفتگی و عشقی که به امام داشتم و خیلی از قبیل من شاید همه مسئولین نظام تا شب رحلت امام به جز خود امام که قبل آن در جلسهای بحث بعد از خود را مطرح کردند کسی واقعاً حاضر نبود به بعد از امام فکر کند و فوت ایشان را تصور کند لذا بنده هم تا آن شب که در بیمارستان بودم و بعد از رحلت ایشان که با اخوی و دیگران به توصیه حاج احمد آقا برای پیشبینی مراسم تشییع و تدفین امام و تعیین محل دفن امام رفتیم، ما اصلاً به مقوله بعد از امام فکر نکرده بودیم. به نظر من نفس فرایند انتخاب رهبری بعد از حضرت امام در کوتاهترین زمان ممکن به دور از جنجالها و رقابتهای سیاسی خود یک پدیده منحصر به فردی است.
سال 76 که دوم خرداد شکل گرفت خود جریان اصلاحات فکر میکرد چنین رایی بیاورد؟
نه
من از زبان آقای باهنر شنیدم که من رفتم پیش رئیسجمهور منتخب که تبریک بگویم گفت من فکر نمیکردم رئیس جمهور شوم.
تقریباً یک حالت بنبستی وجود داشت. حالت بنبست از این جهت بود که شرایط کشور و تبلیغات عمومی به سمتی رفت که تقریباً متعین شده بود در این که جناب آقای ناطق نوری انتخاب خواهند شد و رقابت جدی شکل نمیگیرد. مبنای تردید این بود، همین طور سر و گردن بودیم آولین بار که در آن جلسه یکی از اعضا گفت همین آقای خاتمی! کسی که برآشفته شد و بلند شد داد و فریاد سر افراد زد، خود آقای خاتمی بود.
اصلاً زیر بار نمیرفت و قبول نمیکرد. به هر حال ایشان را آرام کردیم و بعد رسیدیم همه این بحث را داشتند که در نهایت 6 میلیون داشته باشد. یکی میگفت 4 میلیون رای و یکی میگفت بیشتر است. در واقع نه ما و نه آقای خاتمی هیچ کدام احتمال پیروزی را نمیدادیم.
آقای انصاری به عنوان متخصص اقتصادی فکر می کند آن اتفاقات و فتنهای که در 88 رخ داد چقدر در تحریمهای اقتصادی اثرگذار بود؟
اتفاقاتی ناگواری بود و هیچ کس تائید نمیکند و ایکاش هیچوقت اتفاق نمیافتاد ولی ما این را عامل تشدید تحریمها بگیریم به نظرم تحلیل درستی نیست. تحریمها علیه ما هر گاه مردم ما پیروزتر شدند و افق روشنتری فراروی ملت ما بود، اینها در خواب جنگ بودند. به نظر من مردم ایران هم در سال 76 و هم در سال 92 سایه ی نمی گویم جنگ واقعی اما حداقل خیال جنگ را از سر ایران برطرف کردند که با حضور قاطع خود کنار صندوقهای رای بود. دشمن احساس کرد با کشور منسجم و مردم امیدواری مواجه است علی رغم اختلافات داخلی که وجود دارد.
الان هم عقیده من این است که تشدید تحریمها به دلیل قوت ملت ایران و انقلاب اسلامی هست و فکر میکنند این مردم را میتوانند به زانو درآورند؟ البته من همین جا بیان کنم که همانطور که از جنگ هیچوقت استقبال نکردیم از تحریم هم هیچگاه استقبال نکردیم و نباید بکنیم. ما هر اقدامی که دولت و نظام میتواند انجام دهد که ما تحریم نشویم. همین کاری که کرد، بنظر من نرمش قهرمانانه ای که مقام معظم رهبری در برجام نشان دادند گام بزرگ برای تحریم شکنی امریکا بود.
بخشی از اصلاحطلبان به ادامه راه با اقای روحانی معتقد هستند و یک بخش همانند آقای حجاریان و همانند آقای تاجزاده و کرباسچی به جدایی از آقای روحانی برای نتیجه گرفتن در مجلس و ریاست جمهوری آینده
من نشنیدم کسی بگوید در ادامه دولت آقای روحانی تا پایان دولت دوازدهم باید از حمایت ایشان دست برداریم یا کمک به ایشان نکنند. شاید این باشد که بحث نقد شفافتر و آشکارتر را مطرح میکنند والا در شرایط فعلی که دولت درگیر مشکلات است و باید مشکلات مردم را حل کند، نه تنها اصلاحطلبان که در انتخابات از آقای روحانی حمایت کردند و به نوعی شریک پیروزی آقای روحانی بودند، بلکه رقبا حتی ستادهای جناب آقای رئیسی و قالیباف و دوستان ایشان و همه مردم ایران واقعاً باید دولت را کمک کنند.
من ترجیح میدهم این نوع نقدها را حضوری بیان کنند. کما اینکه اخیرا هم جلسه ای اصلاحطلبان با آقای روحانی داشتند و خیلی شفاف 19 نفر صحبت کردند و همه قاطع نقد کردند و آقای روحانی اکثر اشکالات را پذیرفتند و قبول داشتند، منتهی برخی از اشکالات را عامل برون دولتی میدانستند و برخی را درون دولت و احیاناً تقصیرهای درون دولت میدانستند. جلسه خوبی بود.
عقیده من این است که ما اگر به هر جا نقد داریم قوه قضائییه یا حتی نهاد رهبری، خود آقا فرمودند به شخص من نقد دارید بیان کنید، اگر نقدی به رهبری به گونهای است که میتواند نظام و جایگاه رهبری را تقویت کند، رابطه مردم با رهبری را تقویت کند اشکالی ندارد بیان عمومی شود. یا قوه قضائیه نقد شود ولی اگر جایی نقدی موجب ناامیدی مردم و سرگردانی مردم میشود، مردم خواهند گفت خودتان حرف بزنید و چرا به ما میگویید و اینجاها را باید به صورت خصوصی بیان کرد.
پس تقریبا درون خودتاان اختلاف نظر این چنینی دارید؟
ما درباره این مسائل بحث نکردیم. نظرات اشخاص محترم است، طیف اصلاحات و جریان اصلاحات تعداد زیادی حزب و گروه دارد کما اینکه در اصولگرایان هم وجود دارد. یک صدا نه از اردوگاه اصلاحطلبان در نقد و حمایت دولت به گوش میرسد و نه در اردوگاه اصولگرایان!