آن روز که پناهیان گفت فلسفه بعثت،اخلاق نیست با او برخورد نشد تا اینکه پیامبر را گوشت تلخ معرفی کرد
چه شده، که مطامع دنیوی و مسابقههای سیاسی و صفبندیهای رقابتی جناحی، گوشت پیامبر رحمت ما را در ذائقهی مبدّلش اینگونه تلخ میچشد؟ لابد سرّی در سرسراهای درونی دارد، که عیش خویش را در نمایش طیش از اسلام رحمانی میبیند و لابدتر آن، که اگر دمیدن در شیپور اسلامِ گوشتتلخ را از دست فرونهد، چیزی برای دمیدنِ دمبهدم در بوقهای رسمی و غیر رسمی نمییابد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ روزنامه اطلاعات در یادداشتی که به اظهارات اخیر علیرضا پناهیان اختصاص دارد نوشته است:در عوض در اسلام ما، که قرآن نمایندهی تام و تمامش است، لااقل در پنججایش پیامبری ترسیم و تعریف شده، که اگر گوشتش تلخ بود، مردمان از دورش پراکنده میشدند؛ هم خُلقش بسیار عظیم است، هم رحمة للعالمین است، هم شرح صدر و حوصلهاش بس فراخ است و هم با پیروانش رحیم است و حتی با دشمنانش- در غیر موضع جنگ و شقاقی که بر او تحمیل کنند- اهل صفح و عفو است.
آری، این پیامبر ما و آن اسلام ماست؛ لَکُمٛ دِینُکُمٛ وَلِیَ دِینِ ِ؛ این دین بر ما کافی است و شمایان هم بر دین خود بمانید و بنالید.
…اما چه شده، که مطامع دنیوی و مسابقههای سیاسی و صفبندیهای رقابتی جناحی، گوشت پیامبر رحمت ما را در ذائقهی مبدّلش اینگونه تلخ میچشد؟ لابد سرّی در سرسراهای درونی دارد، که عیش خویش را در نمایش طیش از اسلام رحمانی میبیند و لابدتر آن، که اگر دمیدن در شیپور اسلامِ گوشتتلخ را از دست فرونهد، چیزی برای دمیدنِ دمبهدم در بوقهای رسمی و غیر رسمی نمییابد.
به او و همآوازانش حق میدهم، که یک روز انگیزهی بعثتی را که پیامبر رحمت، تکمیل مکارم اخلاق خواند به چالش بکشد، و وقتی کسی متعرّض او نشد، بلندتر از پیش بانگ بردارد و گوشت پیامبر و علی را زیر جراحی سیاسی و قبیلگی خود تلخ بیابد.
… و چه خوشحالام، که قبیلهی ما ذائقهاش هنوز و همچنان در طبخ سلف صالح قوام گرفته، که شیرینی گوشت پیامبر رحمت را همچنان و هنوز، در کنار تربتی که هنگام تولد، کامش را با آن برداشتند، شیرین و گوارا حس میکند.