۱۱ عامل سردمزاجی در زنان
پیشینه زنان (در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی و هماکنون) محرکات، گفتارها، دیدارها و حتی یک وجدان بازدارنده در سوق دادن زنان به سمت سردی نقش مؤثری دارند.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ رابطه زناشویی یکی از عوامل اصلی ایجاد خانوادهای آرام است. عدم رضایت زوجین در روابط میتواند باعث از هم پاشیدگی خانواده شود. این رابطه در قانون مدنی ایران به تمکین خاص نسبت به زوجه تفسیر میشود.
کم رنگ شدن این رابطه زوجین (Frigidity) یک اختلال به شمار میرود. این بیماری که آمار آن در ایران کم نیست یک بیماری شایع جنسی است که در مقابل آن ناتوانی (impotency) در مردان قرار میگیرد. در این بیماری گرایش و کشش به ارتباط کم شده و گاهی به حداقل میرسد.
عوامل ایجادکننده
طیف وسیعی از عوامل در کاهش این رابطه تأثیرگذار است.
عوامل زیستی ـ ژنتیکی
یک بعد از این بیماری به ساختار سرشتی و ژنتیک فرد برمیگردد. در این حالت ممکن است بیماری در خواهر، مادر و یا دیگر اعضای فامیل مشاهده شود و بصورت ارثی به افراد انتقال پیدا کند. بنابر اظهارات دکتر سید ابوالقاسم مهرینژاد عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س)، در این بیماری ژنها و کروموزومهای کنترلکننده تمایلات و ترشح هورمونهای جنسی دچار اختلال شده و بخشهای مربوط به آنها در مغز یا تخمدان و ... ضعیف عمل میکند. مانند زنان یائسه یا افرادی که اختلالات تیروئیدی دارند.
روانی
پیشینه زنان (در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی و هماکنون) محرکات، گفتارها، دیدارها و حتی یک وجدان بازدارنده در سوق دادن زوجه به سمت سردی نقش مؤثری دارند. در این رابطه مهرینژاد میگوید: «در فرهنگهایی که تبلیغ روابط زناشویی مشروع زیاد میشود از نظر روانی یادگیری بیشتری رخ داده و فرد کشش بیشتری خواهد داشت و برعکس در خانوادههایی که این تمایلات تضعیف شده و حتی گفتارها و کنجکاویهای وی در این مورد با تربیت سرکوب میشود.
علاوه بر عوامل یادشده در بعد روانی عواملی نظیر افسردگی،استرس، شرطی شدن رابطه عاطفی (عشق) میتواند در کاهش یا افزایش این نیروی جنسی تأثیرگذار باشد.
افسردگی و استرس
افسردگی و استرس جزو عواملی هستند که میتوانند بهطور مستقیم تمایلات افراد را کاهش بدهند و در صورت همراهی با عوامل دیگر کاهنده این میل باشند.
شرطی شدن
گاهی شخص خاطره تلخی در این مورد دارد. در این مواقع از نظر روانی احساس میکند که دوباره دچار خاطره تلخ دیگری خواهدشد.
در این مورد مهرینژاد میگوید: در واقع افراد اگر با یک عامل آزاردهنده شدید همراه باشد و از طرف دیگر زن پس از رابطه با همسرش از نظرعاطفی ترغیب نشود، تمایلش کم میشود.
بارداریهای مکرر نیز در تمایل زن نقش منفی دارد.
عشق
خارج شدن رابطه زناشویی از بعد عاطفی و استفاده ابزاری از آن میتواند منجر به کاهش تمایل شود. در زنان این بعد در روابطشان قویتر از مردان است. بنابراین علاقهمند نبودن زن به همسرش و یا تخریب شدن علاقهای که در گذشته وجود داشته منجر به کاهش و عدم تقویت این رابطه در زن میشود.
بعد اجتماعی:
عوامل اجتماعی متعددی در کاهش تمایلات زناشویی مؤثر هستند. این عوامل شامل معطر و تمیز نبودن همسر، بوی بد دهان، عدم پوشیدن لباسهای زیبا، نداشتن تفریحات لازم، نداشتن فضای مناسب در خانه، فقر، تعداد زیاد فرزند و ... میشود.
تغذیه
نقش تغذیه بصورت مستقیم و غیرمستقیم در این مورد ثابت شده است. تا جایی که برخی غذاها محرک و برخی بازدارنده تمایلات زناشویی هستند. پرخوری و خوردن غذاهای گرم مثل خرما، پسته، سیب، فلفل، موز، سیر، گوشت باعث افزایش تمایل میشود و سوءتغذیه و غذاهای اسیدی مثل ترشیجات باعث کاهش این تمایل میشود. علاوه بر این تغذیه نامناسب فاقد پروتئین، املاح و ویتامینهای لازم جهت انتقالدهندههای عصبی (نظیر: سروتونین، نوراپینفرین) است.
آب و هوا
در زمینه موقعیت جغرافیایی آب و هوای گرم و مرطوب تا حدودی به عنوان افزایشدهنده این رابطه میشود.
بیماریها
برخی بیماریهای دستگاه تناسلی، بیماریهای هورمونی (نظیر بیماری تیروئید)، کمخونی، برخی تومورهای مغزی با تحلیل تمایل زناشویی مرتبط هستند.
سن
بهطور کلی زنان با افزایش سن تمایلاتشان کاهش پیدا میکند. بهطوری که گاهی با نزدیکشدن به سن یائسگی به دلیل کاهش استروژن مشکلات پدیدار میشوند.
مهرینژاد میگوید: در سنین 27 ، 28 سالگی تمایلات در زن به اوج میرسد. اما با این وجود مسائلی چون یادگیری کم،ترس، تجربه کم، استرس و اضطراب بر تمایلات زناشویی تأثیرگذاشته و تاحدودی این تمایل را کم میکند.
آمارهای دقیقی در رابطه با این مشکل در ایران وجود ندارد. اما طبق برخی تحقیقات آمار این مشکل در زنان ایرانی بالا است که ریشه آن را میتوان در رابطه نادرست زن و مرد، یادگیریهای کم، عوامل اجتماعی بازدارنده، شیوع زیاد افسردگی بویژه بین زنان ایرانی، عدم درک مردها از احساسات و شخصیت زنان، قبح قضیه از دیدگاه خانواده و ... دید.
آموزش دوران کودکی
دکتر مهرینژاد اعتقادی به بیداری جنسی در دوران کودکی و نوجوانی ندارد. او میگوید: «خانوادههایی که نوجوانان آنها پای ماهواره، CD و ... نشستند اکثراً مشکل دارند. این افراد دچار استرس، خشونت و ناآرامی و از همپاشیدگی تمرکز میشوند.»
وی در ادامه افزود: «از دیدگاه من در دوران قبل از ازدواج و سنین دانشگاه باید یادگیری در مورد این رابطه ایجاد شود. آموزش زودرس مسائل منجر به بیداری زودهنگام حس جنسی میشود که با مسائل هنجاری جامعه ما تقابل دارد.»
براساس اظهارات وی این قضیه ظرافتهای زیاد دارد. تا جایی که نحوه ارتباط خانوادگی دختر با مردان مثل پدر و برادر میتواند در بزرگسالی تعمیمدهنده ارتباط وی با مردان دیگر شود.
سردمزاجی عوارض متعددی در خانواده برجا میگذارد. مهمترین عارضه عدم رضایت شوهر از زن است که در نهایت میتواند منجر به انحراف شوهر، ازدواج مجدد مرد و از هم پاشیدگی خانواده شود و یا میتواند در خود زن استرس، اضطرابها و افسردگیهایی را ایجاد کند تا جایی که زن احساس بیکفایتی کرده و دچار حقارت میشود که خود این قضایا به صورت یک سیکل معیوب فرد را دچار اضطرابهای بیشتر میکند.
درمان
بنابر اظهارات مهرینژاد در این بیماری درمانها در قالب سه بعد روانی، رفتاری، شناختی صورت میگیرد. علاوه بر آن درمانهای دارویی نیز میتوانند کمککننده باشند