تراژدی جان برای نان در مسلخ نئولیبرالیسم/ در سوگِ دست پینه بستهها
این روزها شنیدن خبر جان دادن کارگران برای نان، عادی شده است؛ برنامههای دیگری هم برای آنها در راه است؛ قرار است گروه کثیری از آنها از دایره شمول قانون کار و چتر حمایتی آن خارج شوند؛ قرار است در فضای پسابرجام و به منظور جذب سرمایه گذاری و جبران عقب ماندگیهای دوران تحریم، فضای کسب و کار برای سودآوری کارفرمایان و سرمایه داران تسهیل و تلطیف شود و این یعنی مشقت بیشتر کارگران
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران؛ در یادداشت تحلیلی ذیل آمده است:"نئولیبرالیسم یعنی خودکامگی سرمایه؛ نئولیبرالیسم یعنی ذبح مصالح عمومی به پای منافع یک اقلیت کوچک؛ نئولیبرالیسم یعنی دولتِ کر و کور و لال؛ نئولیبرالیسم یعنی همه نهادها و دستگاههای اجرایی و تقنینی و قضایی یک جامعه مطیع و مُنقاد و گوش به فرمان حضرات شکم گندهی سرمایهدار باشند و آنها به اسم رونق تولید و در جریان انداختن سرمایه هر بلایی میخواهند بر سر کارگران و فرودستان درآورند و ارتجاعی ترین نوع استثمار و بردگی را در قرن سیاه 21 نمایش دهند"
متن یادداشت در ذیل آمده است
"دیوید هاروی" در کتاب "تاریخ مختصر نئولیبرالیسم" مینویسد: نئولیبرالیسم، پروژه ای سیاسی است که در اواخر دهه 1960 برای مهار قدرت طبقه کارگر به جریان انداخته شد؛ اساسا نئولیبرالیسم نحلهای است که نسخهاش برای تضییق و در تنگنا قرار دادن قشر ضعیف کارگر حتی از نسخه تجویزی "آدام اسمیت" و نظریه "دستهای نامرئی" او هم ظالمانه تر و رذیلانه تر است؛ اگر آدام اسمیت زمانی در اواسط قرن 18 گفته بود کارفرما میتواند برای سود بیشتر، مزایای کارگر و حتی حقوق او را هم قطع کند، امروز مروجان نئولیبرالیسم فریاد برمیآورند که حتی قدرت تجمیع شده مردم در نهاد دولت( در خوشبینانهترین فرض و براساس تعریف تاماس هابزِ لیبرال از دولت) هم نمیتواند در برابر منفعت طلبی و سودجویی سرمایه داران و کارفرمایان ( یا به تعبیر خودشان آنتروپرونرها) مقاومت کند و چنانچه دولت برای تعدیل ثروت و احیاناٌ کمک به فرودستان، نظم خودانگیخته بازار را مختل کند و اندکی از منابع ثروت را به آموزش و بهداشت عمومی تخصیص دهد، مرتکب خبط و گناهی نابخشودنی شده است!!!
نئولیبرالیسم یعنی خودکامگی سرمایه؛ نئولیبرالیسم یعنی ذبح مصالح عمومی به پای منافع یک اقلیت کوچک؛ نئولیبرالیسم یعنی دولتِ کر و کور و لال؛ نئولیبرالیسم یعنی همه نهادها و دستگاههای اجرایی و تقنینی و قضایی یک جامعه مطیع و مُنقاد و گوش به فرمان حضرات شکم گندهی سرمایهدار باشند و آنها به اسم رونق تولید و در جریان انداختن سرمایه هر بلایی میخواهند بر سر کارگران و فرودستان درآورند و ارتجاعی ترین نوع استثمار و بردگی را در قرن سیاه 21 نمایش دهند!
معالاسف آموزهها و متد نئولیبرالها در جوامع شرقی با سبقه تفکرات و گرایشات دینی و جمع گرایانه نیز رسوخ کرده است؛ سیاستمدارن این جوامع اگر چه شعار مقابله با ایادی و اذناب و مروجان و مبلغان نئولیبرالیسم فرهنگی و سیاسی را سر میدهند اما در وادی لیبرالیسم اقتصادی، کُمِیتشان میلنگد و سر تسلیم فرو میآورند.
اینکه یک روز در میان خبر کشته شدن کارگران در میادین نفتی، معدن، خطوط ساخت مترو و ... مخابره میشود، خود یک وجه از غلبه نئولیبرالیسم است؛ چرا که نئولیبرالیسم مترادف است با سرازیر شدن پول ایمنی عملیات عمرانی به جیب گشاد کارفرما و سرمایهدار!
اینکه کارگران برای اعتراض به عدم پرداخت حق و حقوق شان، تعزیر میشوند و شلاق میخورند، خود یک وجه از غلبه نئولیبرالیسم است؛ چرا که نئولیبرالیسم مترادف است با سلب مطالبهگری در امر اقتصاد و اعطای آزادی لجام گسیخته در امور و شوون دون پایهای نظیر اوقات فراغت و ترویج خزعبلات و اَباطیل فرهنگی وملی گرایانه و شوینیستی نظیر کوروش کبیر یا کوروش صغیر!
این روزها شنیدن خبر جان دادن کارگران برای نان، عادی شده است؛ برنامههای دیگری هم برای آنها در راه است؛ قرار است گروه کثیری از آنها از دایره شمول قانون کار و چتر حمایتی آن خارج شوند؛ قرار است در فضای پسابرجام و به منظور جذب سرمایه گذاری و جبران عقب ماندگیهای دوران تحریم، فضای کسب و کار برای سودآوری کارفرمایان و سرمایه داران تسهیل و تلطیف شود و این یعنی مشقت بیشتر کارگران؛ گویی تاوان اعوجاج و ندانم کاریهای سیاسیون را باید قشر ضعیف کارگر بپردازد؛ روزی که برای تبلیغ ایدئولوژی ملی گرایانه "ما می توانیم" تحریم شدیم، اثراتش چون پتک بر سر کارگران فرود آمد و سفره محقر آنها محقر تر شد؛ حالا هم که از تحریم به درآمدهایم و ایدئولوژی تعامل با دنیا تبلیغ می شود، این کارگراناند که نردبان سیر و صعود و تمکن "آن طبقه خاص" می شوند!