کد خبر: 127973
A

شهروند ایرانی ساکن اوکراین: لازم باشد اسلحه به دست می‌گیرم و می‌جنگم/ دوستانم برایم پیام می‌فرستند که تو خیلی مردی!

"سال ۲۰۰۳ در اوکراین با همسرم که در واقع استاد من بود، آشنا شدم. ازدواج کردیم. ماحصل این ازدواج دو فرزند است به نام‌های آرین [۱۳ سال و نیم ] دارد و آنا که ۴ ساله است".

شهروند ایرانی ساکن اوکراین: لازم باشد اسلحه به دست می‌گیرم و می‌جنگم/ دوستانم برایم پیام می‌فرستند که تو خیلی مردی!

به گزارش دیده بان ایران؛ هدی امینی سال ۲۰۰۲ و پس از آنکه تحصیلاتش در رشته مهندسی‌ را در دانشگاه تبریز به پایان رساند، راهی اوکراین شد تا در دانشگاه شفچنکو ادامه تحصیل دهد.

دو سال بعد همانجا با استادش ازدواج کرد و حالا پس از بیست سال زندگی در این کشور دو فرزند ۱۴ و ۴ ساله دارد. او از جمله معدود ایرانیانی است که نه تنها این روزها در اوکراین مانده که تاکید دارد به محض نیاز و اعلام ارتش این کشور اسلحه به دست خواهد گرفت و برای دفاع از «ارزش‌های دموکراتیک» خواهد جنگید. او می‌گوید آنقدر که «ارزش‌های انسانی و آزادی» برایش مهم است، خاک برایش اهمیت ندارد.

او در کی‌یف یک کارخانه تولید کفش دارد. با مهدی امینی در شرایطی گفت‌وگو کردیم که او به همراه همسر و فرزندانش در شهر نوواگراد والینسکی، محل زادگاه همسرش پناه گرفته‌اند. جایی که در آن کمتر صدای موشک و جنگ به گوش می‌رسد اما دلهره‌ها همچنان برقرار است.

 

یورونیوز با وی مصاحبه‌ کرد. این گفتگو را بخوانید:

 

* چه زمانی و چطور و برای چه کاری راهی اوکراین شدید؟

- از سال ۲۰۰۲ برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا راهی دانشگاه شفچنکو شدم و تحصیلاتم را در رشته فیزیک نظری [ذرات بنیادی] ادامه داده و به پایان رساندم. در ایران نیز تحصیلات کارشناسی‌ام را در دانشگاه تبریز به انجام رسانده بودم.

سال ۲۰۰۳ در اوکراین با همسرم که در واقع استاد من بود، آشنا شدم. سال ۲۰۰۴ ازدواج کردیم. ماحصل این ازدواج دو فرزند است به نام‌های آرین [۱۳ سال و نیم ] دارد و آنا که ۴ ساله است.

* خانواده شما چطور متوجه حمله نظامی روسیه به اوکراین شد؟

روز ۲۴ فوریه برادر همسرم که افسر نظامی است ۵ صبح با من تماس گرفت که با موشک‌های روس به اوکراین حمله شده است. به همین خاطر او را فورا به خدمت فراخوانده بودند و در تماس تلفنی از من خواست که همسر و دو فرزندش را به جای امنی برسانم. آن موقع تصمیم گرفتیم که چند روز منتظر بمانیم چرا که می‌دانستم ترک کی‌یف کار آسانی نیست.

روز دوم تماس گرفت که می‌خواهند با موشک کی‌یف را بزنند و هرچه سریعتر از شهر خارج بشوید. اتفاقا همان موقع یادم هست که ساعت چهار صبح دو تا موشک روسی و هواپیمای روسی را رهگیری کردند و زدند که یکی از آنها در ۳۰۰ متری خانه ما افتاد. عکس آن را در اختیار شما قرار می‌دهم.

شرح تصویر: امینی این تصویر را از نزدیکی خانه‌شان در کی‌یف دراختیار یورونیوز قرار داده‌ استیورونیوز

شهروند ایرانی ساکن اوکراین: لازم باشد اسلحه به دست می‌گیرم و می‌جنگم

بعد خانواده خودم و برادر همسرم را سوار ماشین کردم تا به سمت خانه پدری همسرم برویم. می‌خواستم همسر و فرزندانم را آنجا بگذارم و خودم به کی‌یف بازگردم اما تا فرصتی که ما به شهر نوواگراد والینسکی رسیدیم تمامی پل‌های ارتباطی بین کی‌یف و دیگر شهرهای کوچک را منفجر کردند و بازگشت به کی‌یف بسیار دشوار شد. نمی‌گویم محال است اما بازگشت به آنجا خیلی دشوار شده است.

* اگر لازم باشد قصد دارید بجنگید؟

بله. هر موقع لازم باشد و اعلام کنند که مردم عادی را هم می‌پذیرند.

* آیا ارتش در شرایط کنونی مردم عادی را نمی‌پذیرد؟

خیر ارتش هنوز مردم عادی را قبول نمی‌کند. البته اگر کمی تامل کنیم هم می‌بینیم که تصمیم درستی اتخاذ کرده‌اند چرا که شاید افراد بی‌تجربه این روزها چندان موثر نباشند. فعلا ارتش کار خودش را خوب انجام می‌دهد و آسمان بسته اوکراین بهتر از تلاش‌های من و دیگران به کمک شرایط جنگی می‌آید. البته ما کمک‌های دیگری فراهم می‌کنیم.

* چه نوع کمک‌هایی؟

خب من یک ساختمان ۱۲۰۰ متری در کی‌یف دارم که بنا بر درخواست مقام‌های نظامی اکنون به عنوان یک مقر نظامی از آن استفاده می‌شود. آنجا به راحتی می‌تواند مورد اصابت موشک قرار بگیرد و به طبع من تمام آنچه در زندگی به دست آورد‌ه‌ام را از دست خواهم داد. اما اینها هیچکدام در برابر دفاع از ارز‌ش‌های ما مهم نیست. ما برای رهبر و رییس جمهوری نمی جنگیم. ما برای خانواده، برای بچه‌ها و ارزش‌هایمان می‌جنگیم.

* آیا شما هم بنا دارید از کشور خارج شوید یا اینکه می‌خواهید بمانید و بجنگید؟

خب من از اینجا فرار نمی‌کنم این خط قرمز من است نمی‌توانم بعدا ببینم که خودم را ببخشیم دوستانم جنگ می‌کرند در جنگ کشته یا مجروج شده‌اند و من پا به فرار گذاشته باشم. البته برای خروج خانواده ام از اینجا برنامه داریم.

* به ایران؟

نه. آنها نمی‌توانند در ایران زندگی کنند اما برادر بزرگترم در ترکیه زندگی می‌کند و شاید از او بخواهم که آپارتمانی برای خانواده‌ام بگیرد تا بتوانم آنها را از مرز رومانی یا لهستان به ترکیه بفرستم. این تصمیم در جلسه خانوادگی ما نهایی شده است

 

* خودتان به عنوان یک ایرانی عجیب نیست که بنای جنگیدن دارید؟

من شهروندی دائم اوکراین را دارم و تابعیت ایرانی‌ام را نیز حفظ کرده‌ام.

* واکنش خانواده‌تان در ایران طی این روزهای جنگی چطور بوده؟

خب آنها بسیار استرس دارند. سعی می کنم کمتر درباره وضعیت و خطراتی که اینجا ما را تهدید می‌کند با آنها حرف بزنم. اما دلهره دارند. به آنها می‌گویم که استرس و دلهره شما نه تعداد موشک‌های روسی کمتر می‌شود و نه وضعیت دفاعی ما را قوی‌تر. اما می‌دانم مدیریت استرس کار دشواری است.

* واکنش فرزندان‌تان به جنگ چه بوده؟

پسرم خوب می‌خوابد اما وقتی کی‌یف بودیم دخترم با صدای انفجار راکت‌ها از خواب بیدار می‌شد و خیلی ترسیده بود. گریه می‌کرد و من هم او را آرام می‌کردم. صدای همسرم را هم می‌شنیدم که وقتی از تختخواب پا می‌شد همانطور که صدایش می‌لرزید می‌گفت «سال ۲۰۲۲ است و حمله راکتی یک کشور. آنهم در قلب اروپا» البته انتظارش را داشتیم اما نه به این گستاخی. دخترم هنوز خردسال است و وضعیت جنگی را درک نمی‌کند اما پسرم که نزدیک ۱۴ سال سن دارد مدام در گوشی دنبال خبرهاست. نسل او بسیار وطن پرست هستند. آنها زورگویی روسیه در قبال اوکراین را در کودکی و خیلی زود تجربه کرده‌اند.

* آخرین سوال اینکه واکنش دوستان اوکراینی‌تان به مقاومت و تلاش و همکاری‌های شما چطور بوده؟

خب من دوچرخه‌سواری را به طور جدی اینجا دنبال می‌کنم. دوستان دوچرخه‌سوارم برایم پیام می‌فرستند که تو خیلی مردی. اما از نظر من تک تک سربازانی که امروز جلوی دشمن به میدان مبارزه رفته‌اند کار مهمی می‌کنند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر