جنگ آب در استان های شمالی به راه افتاده است!
بحران آب جدی است، کشاورزی بدون آب میمیرد، آنگونه که انسان بیآن رمقی نخواهد داشت، سایه سنگین کمآبی دستبردار نیست، مسئولان و مردم دو راه بیشتر ندارند؛ یا از خواب آب بیدار شوند و یا خود را به خواب بزنند!
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران- شرایط آبی استانهای شمالی به حد بحران رسیده است، 400 درصد از سفرههای آب زیرزمینی خشک شدهاند، بهرهبرداری از ذخایر آب زیرزمینی، هدررفت آبهای سطحی بهدلیل نبود زیرساختها و کشت بالای محصولات «آببر» که برخیها دوبار در سال کشت میشوند، از حد مجاز فراتر رفته است.
همهی اینها در شرایطی اتفاق افتاده است که نه در کشور بلکه در همین استانهای شمالی تحصیلکردگان و دانشجویان زیادی در بخش کشاورزی داریم که یاد گرفتهاند و یاد میگیرند که پایه کشاورزی بر منابع آبی استوار است و ابتدا باید منابع آبی مطمئن داشته باشیم و پس از آن، بهخوبی بتوانیم با کمترین میزان مصرف آب، محصول باکیفیت و با راندمان بالا در سطح را داشته باشیم.
زمانی که دانشآموختگان کشاورزی بهدلیل نبود اشتغال در میادین شهر بهدنبال کار بوده و هستند، یا عدهای از آنها به خارج از کشور رفتهاند، عدهای در فرهنگ و ارشاد و اقتصاد و دارایی و تربیتبدنی و نیروی انتظامی و سازمانهایی که ارتباطی به رشته تحصیلی آنها نداشت، جذب شدهاند، و عدهای نیز نفهمیدند که در طی این سالها چه چیزی یاد گرفتهاند و فرق کشت آبی و دیم را با رجوع به لغتنامه بیان میکردند! زمانی که مدیران از کشت دوم و افزایش تولید به هر طریقی سخن میگفتند تا جشن برنج و مرکبات برگزار کنند و فکر صادرات هندوانهای باشند! همانزمان برداشت بیرویه از منابع آبی آغاز شد ...
چاههای مجاز و غیرمجاز یکی یکی سر برآوردند، کشاورزان آب را روانه مزارع کردند، سموم را بیش از حد مجاز به دل خاکها نشاندند، خوشحال بودند که علفکشها خوب عمل میکنند، و در اراضی کشاورزی جز کلزا و گندم و درختان مثمر علفی سبز نمیشود، خوشحال بودند که باغشان تمیز است!
برای چند سالی مزارع کشاورزی پر از محصول بود، جشن خودکفایی برای برنج و گندم و مرکبات برپا شد، صحبت از صادرات شد اما زیرساختهای آن مهیا نبود، دقیقا همان روزی که جشن میگرفتیم فردا عزای واردات داشتیم؛ پرتقال میفرستادیم و نارنگی ژاپنی میآمد، برنج فریدونکنار میرفت و چند برابرش برنج هندی و پاکستانی میآمد، گندم میفرستادیم و از کمبود گندم حرف میزدیم! کیسههای گندم از مازندران و تریلی به تریلی گندم وارداتی از روسیه و قزاقستان، و هنوز هم جشن میگیریم!
یادمان هست سالهای پُرباری محصولات کشاورزی را، سالهایی که انواع آلوها جعبهای 100 تومان در کنار و گوشهی مازندران وگلستان هم خریدار نداشت، و پُرمحصولی پرتقالها و نارنگیها را هم دیدیم و فریاد از نبود صنایع تبدیلی و زیرساخت صادرات بود که مسئولان را کمی به تحرک وا داشت تا وعده دهند و ... وعدههایی که هنوز پابرجاست!
همهی این محصولات کم یا زیاد به آب بستگی دارد، تا همین سال گذشته صحبت از توسعه اراضی کشاورزی و کشت دوم در میان بود و در کنار آن به افزایش تولید در هکتار نیز تأکید میشد اما علیرغم بکارگیری بیش از 400 نیرو در روستاهای شمال کشور برای ترویج کشاورزی در قالب طرحهای همگام با کشاورز، اما به این موضوع توجه چندانی نشد و کشاورزان توجیه نشدند.
این در حالی بود که در نیمه دوم خردادماه 95 ممنوعیت کشت برنج بجز استانهای مازندران و گیلان اعلام شد اما استانهایی چون خوزستان و گلستان و چهارمحال و بختیاری نمیتوانستند این موضوع را بپذیرند و کم و بیش به کشت برنج میپردازند لذا برای آنها محدودیتهای بیمهای اتخاذ شد تا شاید دست از تولید برنج بردارند، عدهای اما همچنان چشم به آسمان! برنج کاشتند.
اکنون باتوجه به کمبود منابع آبی و خشکسالی در برخی از مناطق گیلان و مازندران نیز صحبت از ممنوعیت کشت برنج شده است بعنوان نمونه در شهرهای شرقی مازندران(بهشهر، نکا، میاندرود) از کشاورزان خواسته شد تا در کشت برنج مراعات و به راهنمایی کارشناسان توجه کنند.
میزان بارشها به حداقل رسیده است، بین 30 تا 40 درصد کاهش بارندگی را حداقل در بهار سال گذشته نسبت به مشابه سال 95 داشتیم و این البته تنها مختص مازندران نبود، امسال نیز شرایط همانند سال گذشته است و تاکنون شرایط امیدوارکننده نیست.
هر چند در بخش صنعت و آب شرب کمترین میزان مصرف آب را داریم اما در مجموع ایران نتوانسته است به مصرف بهینهای در بخش آب دست یابد و براساس آمارهای اعلامشده، حداقل دو برابر سرانه جهانی یعنی 300 لیتر در روز بهازای هر نفر، آب مصرف میکنیم که البته این میزان در شهری مثل تهران از رقم 350 لیتر نیز گذشته است.
قصه پُرغصه فرسودگی شبکههای توزیع آب نیز هست که به هدررفت 30 درصد از آب آشامیدنی منجر میشود، با نگاهی به آمارهای معاونت راهبردی و نظارت بر بهره برداری شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور میبینیم که حداقل 13 هزار میلیارد تومان هزینه نیاز است تا برای 90 هزار کیلومتر شبکه آب فرسوده در شهرها و روستاها فکری کرد.
اینکه چرا به این مرحله رسیدهایم را باید به دو بخش انسانی و طبیعی تقسیم کرد، شرایط طبیعی همواره هشداردهنده است و شرایط انسانی باید هم پیشبینی و هم خود را با این وضعیت سازگار کند، عدم توجه به نظرات کارشناسی، عدم توجه به هدررفت آب، نبود فرهنگ مصرف بهینه آب، قیمت پایین آب در کشور در کنار هزینههای بالای تأمین آن، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و صدور مجوزهای قانونی و غیرقانونی، فرسودگی شبکههای توزیع آب، عدم توجیه کشاورزان نسبت به کشتهای خرد و تأثیر کشتهای متراکم در مزارع، نبود زیرساختهای مناسب، افزایش کشت دوم بویژه در اراضی شالیزاری، عدم رغبت کشاورزان به سیاستگذاریهای وزارت جهاد مبنی بر آبیاری تحت فشار و قطرهای، غلبه کشتهای سنتی بر مدرن یا نبود تفکرِ خداحافظی از سنتهای پیشین در کشاورزی حداقل در حوزه مصرف آب، ازجمله مواردی است که در بخش انسانی منجر به بحران آب شده است.
گفته میشود 90 درصد منابع آبی کشور در بخش کشاورزی است، برخیها این رقم را تا 96 و برخی دیگر نیز آن را 50 درصد گفتهاند؛ اما مهم اینجاست که اکنون مصرف آب در بخش کشاورزی بیشترین سهم را بهخود اختصاص داده است لذا ضمن اینکه باید سیاستگذاریها و نظارتها و کنترلها در این بخش با حساسیت بیشتری دنبال شود؛ نباید از دو بخش دیگر یعنی صنعت و آشامیدنی غافل شد؛ چه اینکه غفلت از این دو بخش ممکن است تمامی تلاشها در سیاستگذاریهای بخش کشاورزی را از بین ببرد.
300 هزار حلقه چاه آب کشاورزی غیرمجاز در کشور وجود دارد و این یعنی مدیریت و نظارت مناسبی در بخش کشاورزی وجود ندارد، حتی چاههای مجاز نیز برداشت غیرمجاز و بیرویه دارند و این بهمعنای یک در هم ریختگی در حوزه منابع آب است.
صحبت از جنگ آب به میان آمده است و البته این وضعیت دور از ذهن نیست و نمیتوانیم این موضوع را مضحک بخوانیم، جای دوری نمیرویم همین دو هفته پیش بود که عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست سفری به گلستان داشت و درآنجا از جنگ آب بین گرگان و علیآباد کتول پرده برداشت و عنوان کرد که «باید منابع مورد نیاز آب تأمین شود تا جنگهای قبیلهای در این استان نداشته باشیم»!
نباید موضوع ریزگردها در مازندران را شوخی بگیریم؛ میانکاله یک تالاب بینالمللی است که 20 درصد آن خشک شده است، این تالاب نقش مهمی در کاهش گرد و غبار دارد و در تابستان سال گذشته براساس نظر کارشناسان محیط زیست انتشار ریزگردها در مناطقی از دهستان میانکاله در بهشهر، بخش کلباد در گلوگاه و آشوراده در گلستان مشاهده شده است.
اگر مشکل کمآبی به همین صورت ادامه یابد و ساخت سد را تنها راه حل برای برونرفت از کمبود منابع آبی در کشور بدانیم؛ وضعیت تالابهای ایران بدتر از این خواهد شد، چه اینکه بخشی از آبها در بالادست که باید وارد تالاب شوند در مسیر سدها هدایت میشوند و این وضعیت بر تالابهایی چون بختگان، گاوخونی و پریشان در فلات مرکزی تأثیر زیادی گذاشته است و چنین وضعیتی میرود که برای تالاب میانکاله بهوجود بیاید.
آیا بهراستی به قول رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «در شرایطی که اصفهان آب برای خوردن ندارد آیا میتوان 180 میلیون مترمکعب آب را به تالاب گاوخونی برد؟» بنابراین باید تدابیری اندیشید، چه اینکه اگر تأمین آب آشامیدنی که همان امنیت غذایی است به خطر بیفتد؛ آیا میتوان به احیای تالابها فکر کرد؟ آیا میتوان پاسخی برای بهخطر افتادن جان اشرف مخلوقات داشت؟
بیاییم جنگ آب را جدی بگیریم؛ در همین استان مازندران هرگاه صحبت از انتقال آب خزر به کویر سمنان میشود، موجی از اعتراضات را میشنویم و اکنون صراحتاً یک جنگ آبی بین نمایندگان مازندران و سمنان داریم آنهم بر سر آب شور دریا، از طرفی سد گلورد در حوزه جغرافیایی نکا در شرق مازندران ساخته شده است و قرار است مسیر آب از این سد به بهشهر تغییر یافته و پس از تصفیه در بهشهر بار دیگر به چرخه مصرف در نکا بازگردد که این موضوع سبب اعتراضات مردمی شده است.
به نظر میرسد دولت باید از خواب آب بیدار شود، نه دلخوش به این اندک بارانهای بهاری و برفهای زمستانی داشته باشد و نه دلخوش به انتقال آب از این استان به آن استان و نه امیدوار به اثرگذاری ساخت سد! بیتردید نیاز به یک سیاستگذاری جدی است و نخبگان استان میتوانند راهی برای برونرفت از این مشکل بیایند، اگر در حوزه صنعت قرار است گاز را تا درب کارخانه به رایگان ببرید، اینجا هم آب را تا درب باغات و اراضی کشاورزی به رایگان ببرید، مسئولان یکبار برای همیشه برای امنیت غذایی و برای کمک به تولیدکنندگان بخش کشاورزی قیام و مشکل منابع آبی را حل کنند، درب چاههای مجاز و غیرمجاز را ببندند و با تکنولوژی روز آب را به اراضی کشاورزی برسانند و آبیاری مرکزی را بهراه بیندازند.
با همایشهای نمایشی و دعوت از سلبریتیها راه به جایی نخواهیم برد، با بخشنامه و دستورالعمل و وعده و وعید کاری پیش نمیرود، بحران آب دستبردار نیست باید بلند شد، باید کاری کرد ... مسئولان و مردم دو راه بیشتر ندارند؛ یا از خواب آب بیدار شوند و یا خود را به خواب بزنند!
گزارش: ابراهیم حاتمی خبرنگاردیدبان ایران وفعال رسانه ای