یک فعال اقتصادی:نفس تولید به شماره افتاده/ در کسب و کارهای کوچک شاهد تورم فزاینده در کنار رکود شدید و نبود نقدینگی هستیم
نفس تولید به شماره افتاده، نفس ندارد. این شامل همهی فعالان صنعتی با همه ی مقیاسها می شود. نفس همه کسب و کارها به شماره افتاده در SME ها بدتر است. چون بالاخره در بنگاههای بزرگ Cash Flow وجود دارد اما در کسب و کارهای کوچک وضعیت خوب نیست و ما شاهد تورم فزاینده در کنار رکود شدید و نبود نقدینگی هستیم.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ وضعیت اقتصادی ایران خوب نیست. این خلاصهی سخنان یک فعال صنعتی و اقتصادی است. مهدی بستانچی رئیس انجمن تولیدکنندگان سیستم های تهویه مطبوع ایران و بنیانگذار گروه صنعتی بستانچی با اشاره به اثرات ناگوار تحریم معتقد است اقتصاد ایران در وضعیتی ناپایدار قرار دارد. مشروح مصاحبه با وی درباره شرایط کنونی و آینده پیش روی اقتصاد در پی میآید.
آقای بستانچی در صنعت تهویه مطبوع که شما به تازگی دوباره در انتخابات رئیس انجمن تولیدکنندگان آن شدید طیف متفاوتی از فعالان صنعتی کار میکنند از کارخانجات و بنگاه های بزرگ تا بنگاههای کوچک، اوضاع تولید به ویژه در بخش بنگاههای کوچک و متوسط چگونه است؟
والا نفس تولید به شماره افتاده، نفس ندارد. این شامل همهی فعالان صنعتی با همه ی مقیاسها می شود. نفس همه کسب و کارها به شماره افتاده در SME ها بدتر است. چون بالاخره در بنگاههای بزرگ Cash Flow وجود دارد اما در کسب و کارهای کوچک وضعیت خوب نیست و ما شاهد تورم فزاینده در کنار رکود شدید و نبود نقدینگی هستیم.
از سوی دیگر منابع بانکی و تسهیلات تولید از سوی بانکها قفل شده که این هم شرایط را برای بنگاهها سختتر کرده. اگر نگاهی به گزارش شامخ بهمن ۱۴۰۲ که اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران منتشر کرده بیندازیم می بینیم که شاخصی که اردیبهشت ۶۶.۹۶ بوده در بهمن به ۵۶.۹۵ رسیده که در ۶ سال گذشته با ۱۰ درصد اختلاف بیشتر فاصله را داشته.
بی ثباتی و نوسان شدید قیمت ارز که از اواخر پاییز آغاز شد و در اسفند به اوج رسید برای دولت که بزرگترین نوسان گیر اقتصاد است درآمد قابل توجهی ایجاد کرد اما برای صنایع با ترس و نگرانی همراه است. به دلیل افزایش قیمت و بیثباتی نرخ ارز، تأمین مواد اولیه برای تولیدکنندگان بسیار دشوار شده و از سمت خریدار نیز شاهد افت شدید قدرت خرید هستیم.
از سوی دیگر با آغاز سال جدید، صنایع با چالش تعیین حقوق منصفانه نیروی کار نیز روبرو هستند و تداوم این شرایط و تحمیل هزینههای مالیاتی بیشتر ، موجب کاهش تولید و تعدیل نیروی انسانی خواهد شد.
چه اتفاقی در حال وقوع است؟
افزایش بیکاری و از بین رفتن بخشی از کسب و کارهای مولد پیامد افزایش مدوام قیمت نهاده های تولید در کنار رکود شدید است که ضربات سنگینی به جامعه و تولیدکنندگان وارد کرده است. تقریبا همه نهادهای صنفی و فعالان صنعتی هشدار دادهاند تداوم این وضع حتما به از دست رفتن تعداد زیادی از شرکتهای تولیدی و بنگاههای کوچک متوسط میانجامد که اتفاقا کالاها و خدمات با کیفیتی ارایه میکنند. با کسری بودجه شدیدی هم که دولت دارد، به نظر شاهد تورم بالاتر و تعدیل گسترده نیروی کار هم خواهیم بود که بحرانهای اجتماعی نیز در پی دارد.
شما نگاه کنید در یک صنعت پیشرانی مانند صنعت ساختمان، سال ۱۴۰۲ حدود ۱۲ هزار پروانه ساختمانی در شهرداری تهران صادر شده در حالی که ۱۰ سال قبل در سال ۱۳۹۲ این رقم حدود ۲۱هزار پروانه بوده. این هم نشان دیگری بر کوچک شدن و رکود شدید اقتصادی است.
به نظرم به خاطر همین مسایل است که رهبری، بر جهش تولید تاکید دارند و از سال ۱۳۹۵ رهبری در نام گذاری سالها همواره مساله تولید و اشتغال را عنوان کرده اند.
مخاطب اصلی این نام گذاریهای سالانه مخصوصا امسال که جهش تولید و با مشارکت مردم نام گذاری شده، چه کسانی هستند؟
روشن است که مخاطب اصلی دولت است. دولت علاوه بر این که بزرگترین کارفرما و خریدار است، نقشآفرین اصلی در اقتصاد است. اگر دولت ارزیابی درستی از مسائل و چالشهای تولید و صنعت داشته باشد، به سمت حل گام بر میدارد و کارهای اصلی را انجام میدهد. اگر فعال اقتصادی و صنعتی مشکل تامین مالی و سرمایه در گردش دارد و دولت گرفتن مجوز فعالیت را تسهیل کند، یعنی درکی از چالش های تولید و صنعت ندارد.
شناخت چالشهای تولید نیز کار عجیب و قریبی نیست با اندک هوش و فهم مدیریتی می توان فهرستی از چالش ها را مرتب کرد. منتها موضوع راه حل هاست. تجربه نشان داده نهاد دولت برای راه حل ها اول به منافع خودش توجه می کند.
اگر دولت به دنبال جهش تولید است، باید با بخش خصوصی مشورت کند. باید مدیران و مسئولین وزارت صمت با فعالان صنعتی گفتگوی مستقیم داشته باشد. راه حل های جهش تولید را باید از تولیدکننده پرسید نه از مدیر دولتی.
مشکل اصلی عدم جهش تولید چیست؟
روند صنعتی شدن تولید در کشور بعد از جنگ، از میانهی دهه ۷۰ شروع شد و تا اواخر دهه ۸۰ با رشد مناسبی همراه بود. بسیاری از صنایع در دولت آقای خاتمی وارد نوسازی شدند و در دورهی نخست آقای احمدی نژاد تا سال ۱۳۸۸ به دلیل درآمد سرشار نفتی کشور، فرایند تامین مالی و واردات مواد اولیه و ماشین آلات صنایع به راحتی انجام می شد و بازارهای صادراتی نیز برای محصولات ایرانی باز بودند.
اما با صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در خرداد ۱۳۸۹ و مذاکرات بیحاصل بعدی، شرایط بدتر شد و کشور برای بیش از یک دهه وارد شرایط تحریم شد و غیر از ۲ سال اجرای برجام، اقتصاد و صنعت با سایه شوم تحریم هر روز کوچکتر شد.
بنابر این مساله اصلی پیش روی اقتصاد و صنعت و به طبع آن جهش تولید، تحریم است. تحریم علاوه بر آثار اجتماعی که همه میدانیم، هم جلوی سرمایه گذاری خارجی را گرفته، هم ایجاد رانت کرده، هم مبادلات مالی را غیر شفاف کرده و به فساد دامن زده، هم موجب گران شدن محصولات شده، هم جلوی ورود فناوری و ماشین آلات صنعتی روز را گرفته و هم باعث از بین رفتن بازارهای صادراتی شده که نتیجه ی همه ی آن ها وضعیت ناگوار فعلی است.
براساس برآورد آقای سلاح ورزی رئیس پیشین اتاق ایران هزینه مستقیم تحمیل شده ناشی از تحریمها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ برای ۱۲ سال ۱۲۱۰ میلیارد دلار بوده، یعنی حدود ۱۰۱ میلیارد دلار سالانه هزینه تحریم به مردم مظلوم ایران تحمیل شده است.
خلاصه آسیبها و اثرات تحریم را همه هم می دانند ولی این که چرا به قول آقای اژهای ترک فعل می کنند را باید از مسئولین دولت پرسید!
علاوه بر چالش تامین مالی، کسب و کارهای کوچک و متوسط مشکل تامین مواد و قطعات اولیه محصولات خود را هم دارند؟
مشکل تامین مواد اولیه و ماشین آلات و فناوری البته مشکل تمام بنگاه ها است و به چند دسته تقسیم می شود. بخش مهمی از سختی به تحریم ها بر می گردد که هزینه تمام شده مواد اولیه و ماشین آلات را بین ۲۰تا۳۰ درصد بالا می برد. یعنی هم در پرداخت پول به دلیل حذف شدن کامل شبکه بانکی از مبادلات و هم به دلیل ارسال از طریق کشورهای واسط، هزینه اضافه سربار تولیدکننده می شود که محصول نهایی را گران می کند و طبیعتا به دلیل افت شدید قدرت خرید که در تمام شاخص ها خود را نشان می هد، باعث می شود فروش محصول هم با مشکل روبرو شود.
بخش دیگر مسایل مربوط به تخصیص و دریافت ارز برای خرید مواد اولیه و ماشین آلات صنعتی و فناوری است. تازه این در حالی است که نرخ ارز با ثبات باشد و الا خود تغییرات مداوم نرخ ارز هم یک مشکل جدی برای محاسبه قیمت تمام شده کالای تولیدی است.
بخش دیگری از مشکلات هم به چالش های واردات و ترخیص ماشین آلات تولیدی بر می گردد. حالا همه ی این چالش ها و بحران ها را که پشت سر بگذارید تازه وارد فرایند تولید و فروش میشوید که با رکود شدید روبرو می شوید! حالا ببینید تولیدکننده و کارآفرین چه هوش سرشاری دارد که با این شرایط بنگاه را اداره می کند.
دیگر چه؟
ما در بنگاههای اقتصادی تولیدی و خدماتی از تابستان سال ۱۴۰۱ با یک چالش قابل توجه درگیر هستیم و آن تامین نیروی انسانی متخصص و ماهر است. علاوه بر مسایل مالی، با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی فشار اجتماعی بیامانی با موضوعاتی مثل حجاب و اینترنت شکل گرفته که نیروی انسانی متخصص را ناامید و سرخورده کرده و چشم انداز امیدبخشی برای آنها باقی نگذاشته.
اگر سرمایهی انسانی مان پیشتر فقط با پیشنهادهای مالی خوب ایران را ترک میکرد، امروز حاضر است با پیشنهادهای متوسط هم ایران را ترک کند. اگر قبلا فقط آمریکا و کانادا و اروپا مقصد مهاجرت نیروی انسانی متخصص و ماهر بود امروز ترکیه و امارات و قطر و عمان نیز به مقاصد مهاجرتی تبدیل شدهاند. انگار مسئولین دولت برای کسب و کارهای خارجی آن ها بازاریابی میکنند!
از سمت نیروی کار ماهر هم بنگاهها دچار مشکل هستند، از یک طرف محدودیتهای پرداخت دارند از طرف دیگر حقوق تکافوی زندگی نیروی ماهر را نمیدهد و جذب تاکسی های اینترنتی میشوند که درآمد بیشتری برایشان دارد.
دولت آقای رئیسی سیاست حمایت از تولید را تبلیغ میکند اگر منصفانه بخواهیم نگاه کنید، شما سیاست های تولیدی دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟
در تبلیغات که همه عاشق تولید هستند و به دنبال رفع موانع آن ولی در واقعیت و میدان عمل، اتفاقی نمی افتد و هر روز شرایط سخت تر می شود. شما با هر تولیدکننده ای که صحبت کنید حتما مشکل منابع مالی و سرمایه در گردش و واردات مواد اولیه و بیمه و مالیات دارد و در تابستان بحران قطعی برق دارد و در زمستان بحران قطعی گاز!
به شعارهای انتخاباتی آقای رئیسی نگاه کنید؟ تصورشان این بود که دولت روحانی نمیخواهد کار کند! الان در دولت آقای رئیسی که میگویند کار می کنند قیمت دلار ۳ برابر شده! قیمت گوشت از ۱۲۰ هزار تومان در آغاز دولت به حدود ۷۰۰ هزار تومان رسیده! قیمت خدمات عمومی مانند بهداشت و دارو هم همین طور چندین برابر شده! قیمت سکه هم رکورد ۴۰ میلیون تومان را رد کرده! مردم می گویند صد رحمت به آن کار نکنها!
ادعای آقای رئیسی این است که معیشت کشور را به مذاکره گره نزده؛ این چه گره نزدنی است که هر روز شاهد گرانتر شدن معیشت مردم هستیم. آقای رئیسی نمیگوید بهای این تصمیم را مردم چگونه دارند می پردازند. نمی گوید در سایه این سیاست چگونه فسادهای بزرگی مثل چای دبش شکل گرفته.
تازه این دولتی است که دنبال رفع تحریم هم نیست و کارگزانش معتقد بودند تحریم نعمت است!
امروز حال و روز دولت آقای رئیسی را ببینید؛ هر روز در یک موضوعی از وعدهها عقب نشینی می کنند. از ۴ میلیون مسکن تا چیزهای دیگر. دولتی که مجبور است در تحریم با تخفیفهای نجومی نفت بفروشد و تازه برای نقد کردن پولش هم هزار مساله دارد، اولویتش تامین غذای مردم است و دادن حقوق کارمندانش.
این فشار مضاعف و ناتوانی مسئولین و کادرهای تازه نفس دولت و مجلس که به قول خودشان انقلابی هستند، موجب بیثباتی در تصمیمات و اتخاد سیاست های غیر کارشناسی و اشتباه می شود که هزینه اش را مردم می پردازند.
یک نمونه از ظلمی که به صنعت میشود بحث مالیات ارزش افزوده است که از امسال به ۱۰ درصد رسیده، طبق قانون باید از مصرف کننده نهایی ارزش افزوده گرفته شود ولی از صنعتگر گرفته می شود. بارها هم این موضوع مطرح و پیگیری شده و راه به جایی نرسیده. قرار بود با ارزش افزوده زیرساخت های تولیدی و صنعتی بروز رسانی و از صنعت حمایت شود که نشد!
شما به عنوان یک فعال صنعتی و اقتصادی با حدود ۳۱ سامانه ی دولتی درگیر هستید از سامانه جامع تجارت، مالیات و اظهارنامه عملکرد و ارزش افزوده تا ایران کد و استاندارد و سماصط و سامانه ستکا! تازه علاوه بر ثبت درخواست در این سامانههای متعدد باید نسخه کاغذی و مستندات را هم ارایه کنید. خوب این ها به تسهیل فضای کسب و کار کمک کرده یا پیچیده تر شدن آن؟ الان در بسیاری از شهرک های صنعتی، تولیدکنندهها به ویژه SMEها با فشار مضاعف جریمههای بیمه و مالیات روبرو هستند در حالی که همه در شرایط رکود تورمی هستیم و فروش کالا و خدمات با مشکل روبروست.
اگر وضعیت تولید در مسیر خوبی بود رهبری هر سال تولید را مد نظر قرار میدادند و بر آن تاکید میکردند؟ اگر جهت گیری کشور اقتصادی و تولیدی بود هر سال رهبری تذکر میدادند؟
اوضاع صادرات چگونه است؟
اعداد به خوبی واقعیت ها را نشان میدهد، بر اساس آمارهای رسمی غیر از فروردین در ۱۰ ماه بعدی تراز تجاری کشور منفی بوده. طبق آمار گمرگ میزان صادرات غیرنفتی در سال ۱۴۰۲ (بدون احتساب نفت، برق و خدمات فنی مهندسی) ۱۳۶ میلیون و ۴۰۹ هزار تن کالا به ارزش ۴۹ میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار بوده که به لحاظ ارزش ۸.۸۷ درصد کاهش داشته است. جالب این که سال ۱۳۹۶ مجموع صادرات غیرنفتی ایران به ۴۶ میلیارد و ۹۳۱ میلیون دلار رسید که این یعنی بعد از ۷ سال، صادرات غیرنفتی ما رشد ناچیزی داشته است در حالی که همسایگان رکوردهای حیرت آوری را تجربه کردند. مثلا ترکیه ۲ سال قبل در سال گذشته (۲۰۲۲)میلادی ۳۴۳ میلیارد دلار صادرات داشته و سال ۲۰۱۶ میلادی ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات داشته.
اتاق ایران دلیل کاهش صادرات ایران در سال ۱۴۰۲ را ناشی از قیمت تمامشده بالای محصولات و قوانین مربوط به تعهد ارزی می داند که باعث شده توان رقابتی برای صادرات کالا کاهش یابد و در نهایت صادرات به صرفه نباشد، یعنی سیاست های ارزی دولت به جای کمک به افزایش صادرات غیرنفتی منجبر به کاهش صادرات شده است. تمام فعالان صادراتی و اقتصادی هم به این سیاست اعتراض کردند اما دولت هیچ توجهی نکرد.
چقدر از این افت به تحریم برمی گردد؟
بگذارید با عدد و رقم توضیح دهم پایداری تحریم و سیاستگذاریهای اشتباه و مسئولین ناکارآمد چه بلایی سر تولید و صادرات ایران آورندهاند: صادرات امارات در سال ۲۰۲۰ با رشد ۱۷ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۹ به ۳۳۵.۲۴ میلیارد دلار رسید و در سال ۲۰۲۲ یعنی ۲ سال بعدش به ۵۹۸.۵ میلیارد دلار صادرات رسید! برای درک بزرگی این رقم باید بگویم کل صادرات ایران در سال ۲۰۲۲ در حدود ۷۶.۹ میلیارد دلار بوده است. بله صادرات امارات بیش از ۷ برابر ایران بوده است.
بر اساس آمار رسمی وزارت اقتصاد امارات، حجم مبادلات میان ایران و امارات در سال ۲۰۲۲ به ۷میلیارد و ۱۹۲ میلیون دلار رسیده که ۵۵۳ میلیون دلار صادرات غیر نفتی و ۶ میلیارد و ۲۰۴ میلیون دلار صادرات مجدد به ایران داشته اند که ۵ میلیارد دلار آن توسط مناطق آزادشان بوده است و در مقابل ۴۳۳ میلیون دلار از ایران واردات داشته اند. در سال ۲۰۲۲ امارات بیش از ۱۷۵ میلیارد دلار صادرات مجدد re-export داشته، ۱۰۰ میلیارد دلار بیشتر از صادرات نفتی و غیرنفتی ایران.
این عددها واقعاً تاسفآور است، چرا با این سرعت درحال عقبگرد هستیم؟
مقایسه تطبیقی آمارها به خوبی نشان می دهد امارات متحده عربی، سیاستگذاری و هدفگذاری درستی داشته و توانسته نقش قابل توجهی برای خود در کیک جهانی اقتصاد ایجاد کند و کشور پهناور و بزرگ و غنی و صنعتی ما، نه تنها در جا زده بلکه عقب رفت فاحشی داشته است؛ به قول دکتر عبده تبریزی: ما در حال از دست دادن مزیت های رقابتی ژئوپلتیک سرزمین مان هستیم.
یک نکته ی قابل توجه دیگر این است که در سایه تداوم تحریمها، عمق صادراتی ما محدودتر شده. بر اساس آمار گمرک سال ۱۳۸۵ بیشترین صادرات ایران به امارات متحده عربی، چین، عراق، ژاپن، هند، سنگاپور، ایتالیا، افغانستان، آلمان و هلند بود در سال ۱۴۰۱، چین، عراق، ترکیه، امارات متحده عربی، هند، افغانستان، پاکستان، عمان، اندونزی و روسیه. به غیر از عراق و افغانستان، به سایر بازارهای صادراتی، غالبا میعانات گازی، محصولات پتروشیمی و مواد معدنی صادر شده است.
بررسی آمارهای اقتصادی ایران به ویژه در دهه ۱۳۹۰ آشکارا نشان میدهد سیاست گذاریها اشتباه بوده اما به جای اصلاح اشتباه و استراتژی و تعیین هدفهای جدید در میدان عمل چه اتفاقی افتاده؟ برخی که اتفاقا بسیار متنفذ در ساختار تصمیم گیریاند این انگاره را ساختند که تحریم کم اثر و نعمت است؛ استراتژی ما درست بوده، مدیران توانمند نیستند!
حمایت های صادراتی که دولتی ها قولش را دادند چه؟
دولتهای پیشرو اقتصادی همواره حامی صنعت و شرکت های صادراتی شان هستند. حمایت هم لزوما، حمایت مالی نیست، حمایت قانونی و تسهیل گری هم هست، پایین آوردن ریسک تجاری هم هست؛ انجام توافق برای امور گمرکی دو یا چندجانبه هم هست، توافقات استاندارد کالا هم هست. همین چندی پیش رئیس اتاق ایران گفته بود کالای ایرانی به دلیل عوارض گمرکی بالا، به کشورهای ثالث صادر می شود و از آنجا با برند آن کشور به هند صادر میشود که عوارض گمرکی نپردازد. خوب این یعنی حمایت صادراتی که وظیفه دولت است.
شما برای برنامه ریزی صادراتی نیاز به ثبات در سیاستها و قوانین دارید، چیزی که مسئولین ما درکی از آن ندارند. از یک صادرکننده کوچک محصولات کشاورزی تا صادرکنندگان بزرگ نمی دانند فردا که صبح بشود، دولت چه محدودیتی بر صادرات وضع خواهد کرد. از سیبزمینی و پیاز تا محصولات صنعتی همه مشکل برنامهریزی دارند و نمیتوانند به خریداران تعهد تامین کالا بدهند چرا که فردا یک مسئولی در قرارگاه فلان اقتصادی تصمیم میگیرد ممنوعیت صادراتی اعمال کند!
متاسفانه دولت نه تنها از صادر کننده حمایت نمیکند بلکه ایجاد مشکل هم میکند. همین سیاست تعهد ارزی و وضع عوارض صادراتی را ببینید، چه تاثیری بر کاهش صادرات محصولات غیر نفتی داشته!
چه کسی مسئول این وضع است؟
اتفاقا نکته همین است که کسی مسئولیت پذیر نیست. من تولیدکننده و صنعتگر که کشور را در چاه تحریم نینداختم! من که نقشی در تدوین سیاست ها و برنامه های کشور ندارم. اصلا دولتها گوشی برای شنیدن صحبت های فعالان صنفی ندارند. ببینید چه ماجرایی برای انتخابات هیات رئیسه اتاق ایران راه انداخته اند! سیاسیون کشور را زیر تحریمهای ظالمانه بردند و فعال اقتصادی را رها کردهاند به امان خدا و انتظارشان از ما این است مانند شرایط قبل تحریم بتوانیم کار کنیم و مالیات و عوارض بدهیم!
دولت انتظار دارد بار مشکلات ناشی از تحریم و هزینه های خودش را تولیدکننده و صادرکنندگان پرداخت کنند. در صورتی که هرکسی مشکل ایجاد می کند خودش باید مشکل را حل کند و هزینهاش را بدهد، مردم چرا باید هزینه سیاستهای اشتباه مسئولین را بدهند؟ دولتیها یاد گرفته اند هزینه اشتباهاتشان را از جیب مردم ور دارند، راهش را هم یاد گرفتهاند تورم ایجاد می کنند و از همان تورم مالیات می گیرند.
یکی از ریشه های اصلی تورم چیست؟ همه می دانند کسری بودجه شدید دولت! آقای رئیسی هنگام ارایه بودجه ۱۴۰۳ در مجلس چه گفت؟ گفت: بودجه تراز است و کسری ندارد و شاهکار کردیم! مرکز پژوهش های مجلس چه گفت؟ گفته: خیر! بودجه ۱۱۳۴ هزار میلیارد تومان کسری دارد! و مجلس کلیات بودجه را رد می کند! با وجود این در عمل چه اتفاقی می افتد؟ همان بازی تورم و افزایش مالیات ستانی!
در پایان نکته ای به ذهن تان میرسد؟
به نظرم نکته ای که باید به آن اشاره جدی کنم این است که هم نسلان دهه شصتی من که وارد ایام الله چهل سالگی شدهایم، موقع شکوفا شدن توانمندی ها و استعدادهایمان است. نظام باید این را درک کند که که فعال اقتصادی وقتی میبینید برای بیش از ۱۵ سال شرایط و فضا برای تولید و صادرات و بازرگانی غیر رانتی و احترام اجتماعی و زندگی مناسب فراهم نیست، تجربه و توان انسانی و مالی خود را بر میدارد و می رود به کشورهایی که بتواند آن را شکوفا کند و فشار بی دلیل را تحمل نکند.
این شرایطی که کشورهای جنوبی خلیج فارس برای تمام رشته ها و اروپایی ها برای حوزه IT فراهم می کنند ناشی از همین است که آن ها می بینند کارآفرینان و متخصصان از وضعیت ناراضی هستند و با پیشنهادهای خوب سرمایه انسانی و مالی کشور را جذب می کنند تا از آن بهره مند شوند.
به نظرم نظام اگر می خواهد در کشور به صورت واقعی جهش تولید و اقتصاد شکل بگیرد باید امید را به جامعه بر گرداند و دستاوردهای واقعی اقتصادی ایجاد کند. اگر دستاوردها و شاخص ها، رشد واقعی داشته باشند، فعالان اقتصادی و صنعتی حتما می توانند رکوردهای قابل توجهی را ثبت کنند.
نکته ی دیگر این که همان طور که همه می دانند فهم مساله نیمی از مسیر راه حل است. مسایل اساسی کشور هم که روشن است اما به نظرتان دولت آقای رئیسی آن مسایل را می فهمد و می شناسد؟ و اگر می شناسد راه حلی کارشناسی و منطقی برای آن دارد؟ برآیندها و تصمیمات نشان می دهد که وقتی شناختی از مسایل وجود ندارد راه حل ها هم به طنز شباهت دارد و این برای کشور عظیم ایران خیلی بد و تلخ است.
شما به همین مساله تثبیت ساعت توجه کنید. همه میدانند کشور با مشکل شدید ناترازی شدید برق روبروست اما تصمیم شان چیست؟ تثبیت ساعت! راه حل شان چیست؟ دادن جدول قطعی برق به صنایع در تابستان!
منبع: خبرآنلاین