زن سارق، با پوشش بهیار بیمارستان، طلاهای بدلی را با طلای اصلی بیماران بدحال جابجا می کرد

پس از دفن ثریا، وراث به سراغ وصیتنامه پیرزن رفتند. یکی از مواردی که او وصیت کرده بود، فروش النگوهای طلایش و خرج آن برای امور خیریه و کمک به نیازمندان بود. فرزندان ثریا برای اجرای وصیت مادرشان، 5 النگوی طلای او را به طلافروشی برده تا با فروش آن، پولش را خرج نیازمندان کنند. اما مرد طلافروش مدعی شد که النگوها تقلبی است.

فرزندان ثریا که تصور می‌کردند النگوها از همان زمان خرید قلابی بوده به سراغ فروشنده آنها رفتند اما مدارکی که مرد طلافروش ارائه کرد، نشان داد که النگوها اصلی بوده است.

سرقت در بیمارستان

برای خانواده پیرزن جای تعجب بود که چطور طلاهای مادرشان از اصل به بدل تبدیل شده است و چه کسی آنها را عوض کرده تا اینکه به این نتیجه رسیدند شاید زمانی که مادرشان در بیمارستان بوده، چنین اتفاقی افتاده باشد.

بدین ترتیب به سراغ حراست بیمارستان رفته و موضوع را بررسی کردند. حراست بیمارستان بلافاصله وارد عمل شد و به بازبینی دوربین‌های مداربسته پرداخت. دوربین‌ها نشان می‌داد که زن جوان ناشناسی در حالی که لباس بهیاری به تن داشته، وارد بخش شده و به سراغ ثریا رفته و با اطمینان از اینکه پیرزن در خواب عمیق است، النگوهای او را سرقت کرده و به جای آن 5 النگوی بدلی شبیه النگوهای ثریا دستش کرده و از محل متواری شده است.

سرقت‌های سریالی

با برملا شد این راز، مأموران بیمارستان با چهار شکایت مشابه دیگر مواجه شدند. در بازبینی‌ها مشخص شد که همین زن ناشناس  به سراغ بیماران بدحال که طلا به همراه داشتند، می‌رفته و با شناسایی طلاهایشان، بدل طلاها را تهیه کرده و شب بعد که بیماران در خواب بودند به سراغ آنها رفته و طلای تقلبی را با طلای اصلی جابه‌جا کرده و نقشه سرقتش را اجرا کرده است.

با شکایت دختر ثریا، تحقیقات به دستور بازپرس رسولی از شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در حالی که تحقیقات در رابطه با شناسایی و دستگیری زن ناشناس ادامه داشت، گزارش سرقت دیگری اعلام شد.

اما این بار زن ناشناس در حالی که سرگرم سرقت طلاهای یک بیمار بی‌هوش دیگر بود، ناگهان همراه او به اتاق برگشته و زن سارق  فرصت نمی‌کند که طلاهای قلابی را جایگزین طلاهای اصلی کند و با طلاهای اصلی فرار می‌کند.

تحقیقات برای دستگیری زن سارق و کشف طلاهای سرقتی بیماران ادامه دارد.