سارقان منزل، پسر جوان را کشتند و فرار کردند+جزییات
ساعت ۷:۵۰ عصر ۴ مهر امسال پسر جوانی در خانه شان خواب بود که متوجه حضور سارقان در ساختمان شان شد و وقتی به پارکینگ خانه رفت با ۲ سارق جوان روبرو شد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ ساعت ۷:۵۰ عصر ۴ مهر امسال پسر جوانی در خانه شان خواب بود که متوجه حضور سارقان در ساختمان شان شد و وقتی به پارکینگ خانه رفت با ۲ سارق جوان روبرو شد.
در این صحنه برادر حمید که از محل کارش بازگشته بود وارد پارکینگ شد و حمید با فریادهای دزد دزد سعی داشت مانع فرار دزدان شود و قمه دست سازی را که همراهش بود به سمت دزدان پرتاب کرد که روی زمین افتاد و دزدان پا به فرار گذاشتند.
۲ برادر به تعقیب سارقان رفتند که موفق شدند یکی از آنها را زمینگیر کنند که حمید برای دستگیری دیگر متهم فراری به تعقیب او میرود که سارق جوان با زدن گاز اشک آور به صورت حمید موفق به فرار میشود.
فرار دزدان خشن
حمید وقتی توانست چشمانش را باز کند هیچ ردی از دزدان در کوچه نبود و وقتی به سراغ برادرش رفت دید او غرق خون روی زمین افتاده است . برادر حمید به بیمارستان منتقل شد و دزدان از صحنه سرقت و درگیری خونین فرار کردند.
برادر حمید روی تخت بیمارستان تحت نظر پزشکان قرار داشت تا اینکه روز ۸ مهر امسال ماموران کلانتری ۱۰۸ نواب در تماس مسئولان بیمارستان با خبر شدند که برادر حمید به خاطر شدت خونریزی به کام مرگ فرو رفته است.
همین کافی بود تا بازپرس ساسان غلامی از شعبه ۳ دادسری امور جنایی تهران دستور تحقیقات برای بررسی علت مرگ و عامل این درگیری مرگبار را به ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران صادر کرد.
بازداشت برادر مقتول
کارآگاهان در ابتدا، پرونده صحنه سرقت را که در یکی از دادسراها تشکیل شده بود را مورد مطالعه قرار دادند و در ادامه به سراغ حمید رفته و از او به تحقیق پرداختند.
حمید در تحقیقات ابتدایی ادعا کرده بود که در صحنه درگیری با دزدان قمهای در دست نداشته، اما ماموران وقتی خانه حمید را مورد بررسی قرار دادند یک قمه دست ساز که آثار خون برادرش روی آن بود پیدا کردند و این در حالی بود که حمید در تحقیقات ابتدایی عنوان کرده بود که درگیری در جلوی خانه شان صورت گرفته، اما در تحقیقات بعدی مشخص شد که درگیری با دزدان در وسط کوچه صورت گرفته است.
کارآگاهان در ادامه پی بردند که دزدان در صحنه سرقت یک کیف دستی جا گذاشته اند که داخل چند دسته کلید بوده، اما حمید تعدادی از کلیدها را از داخل کیف دستی برداشته و بعد کیف دزدان را در اختیار پلیس قرار داده بود.
بدین ترتیب بازپرس غلامی با توجه به تناقض گوییها دستور بازداشت برادر مقتول را به اتهام اخفای ادله جرم صادر کرد.
بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی در این پرونده دستور داد تا دوربینهای مداربسته در نزدیکی صحنه درگیری خونین مورد بازبینی قرار گیرد و از شاهدان ماجرا تحقیقات صورت گیرد و ردیابیها برای دستگیری سارقان نیز در دستور کار پلیس قرار گرفته است.
گفتوگو با برادر مقتول در بازداشت
حمید ۲۲ ساله که تراشکار است و در ماجرای درگیری با دزدان برادرش به کام مرگ فرو رفته است میگوید برادرم بعد از فوت پدرم خرجی خانه را میداد.
خانه تان چند طبقه است؟
طبقه اول ساختمان خودمان زندگی میکنیم و طبقه دوم یک پسر مجرد و طبقه سوم خالی از سکنه و طبقه چهارم نیز یک زوج جوان هستند که روز حادثه در سفر بودند.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
عصر ۴ مهرماه بود که درخانه خواب بودم که مادرم صدایم کرد و گفت که از طبقه چهارم سر و صدا میآید و، چون میدانستیم آنها به سفر رفتند مادرم احتمال داد که دزد به خانه زده است، ساختمان ما چند بار هدف سرقت قرار گرفته بود و به هر صدایی مشکوک میشدیم که من به راه پلهها رفتم و دیدم دکمه آسانسور چشمک میزند و آسانسور در طبقه چهارم ایستاده که احتمال دادم دزدان در آسانسور را باز گذاشته اند. چون تراشکار هستم یک قمه دست ساز برای خودم درست کرده بودم که اصلا تیز نبود، اما از ترس اینکه با دزدان درگیر شوم و آنها مسلح باشند قمه را برداشتم و، چون در آسانسور در طبقه اول بسته است به پارکینگ ساختمان رفتم.
دزدان را چه زمانی دیدی؟
وقتی به پارکینگ رفتم در آسانسور باز شد و ۲ پسر جوان که ماسک به صورت داشتند از آسانسور خارج شدند که در این صحنه برادرم نیز از محل کار به خانه بازگشته بود که من شروع به فریاد دزد دزد زدن کردم که سارقان به سمت من حمله کرده و مرا هل دادند که در این صحنه قمه را به سمت آنها پرتاب کردم که به هیچ کسی برخورد نکرد و روی زمین افتاد و سپس همراه برادرم به تعقیب دزدان رفتیم.
دزدان مسلح بودند؟
آنها گاز اشک آور داشتند، یکی از آنها را همراه بردارم زمینگیر کردیم که از دوستش کمک میخواست که من به دنبال همدستش رفتم و سارق جوان با گاز اشک آور سعی داشت مانع تعقیب کردن من شود تا اینکه در یک قدمی اش بودم که سارق جوان گاز اشک آور را به سمتم زدم و چشمانم تا دقایقی جایی را نمیدید، وقتی چشمانم را باز کردم به دنبال سارقان گشتم خبری از آنها نبود و به سراغ برادرم رفتم که دیدم غرق خون روی زمین افتاد.
قمه چرا خونی شده بود؟
برادرم خونریزی داشت، دستم را روی محل خونریزی گذاشتم و در ادامه سوئیچ موتورش را از جیبش برداشتم که او را به بیمارستان برسانم به همین خاطر دستم خونی شد و وقتی قمه را که روی زمین افتاده بود برداشتم رد خون برادرم روی قمه ماند.
چرا در پرونده دروغ پردازی کردی؟
ترسیده بودم، به دروغ گفتم قمه ندارم که برادرم به جای آنها متهم نشود و برای برادرم دردسر ایجاد نکنم و همسایهها نیز گفته بودند محل درگیری را به دروغ بگویم تا به پرونده رسیدگی بهتری شود و هیچ قصدی برای این دروغ پردازیها نداشتم و در این سرقت برادرم را از دست دادم.
تحقیقات برای دستگیری سارقان فراری این پرونده جنایی ادامه دارد.