متجاوز سریالی تهران کیست؟/ آیا ک -الف بازداشت شده است؟
حتی خواندن داستانهای قربانیان هم مو بر تن سیخ میکند؛ دخترانی جوان که ناگهان در تور یک متجاوز حرفهای افتادهاند و زندگی و آیندهشان پس از خوردن یک نوشیدنی مسموم برای همیشه تباه شده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ روز گذشته اسم یک پسر در فضای مجازی ترند شد گروهی دختر که خود را دانشجو در تهران معرفی کرده بودند شروع به افشا گری کردند و ک- الف را به فریب و تجاوز محکوم کردند. از سوی دیگر روایت متفاوتی هم از تجاوز فردی با همین نام به پسران دانشجو مطرح شده است که توسط یکی از افرادی که مدت ها از سوی فرد مذکور مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود کشته شد و پرونده این ماجرا در حال حاضر در دادگاه در حال رسیدگی است. باید دید که آیا فرد متجاوز به دختران و پسران یک نفر بوده یا خیر؟
تجاوز به دختران دانشجو
هر دختری سرنوشتی را فاش کرد که با رفتن به خانه ک- الف به او مشروبات الکلی آغشته به موادهای بی هوش کننده خورانده شده است سپس برهنه و درحالیکه مورد تجاوز قرار گرفته بودند به هوش آمده اند. برخی نیز نوشته بودند که به اصرارهای این پسر جوان گوش نداده اند و به خانه اش نرفته اند و حالا می بینند دانشجوهای دیگر فریب خورده اند و از اینکه خودشان به دام ک-الف نیفتاده اند راضی اند.
عجیب اینکه برخی پسران که خود را دوست ک-الف نامیده اند ادعا داشته اند این پسر دانشجو از اقدامات شیطانی و تجاوز به دختران با روش های مختلف نزد آنها حرف زده است. یکی از دختران نوشته که وقتی اصرارهای ک- الف را به رفتنش خانه شان نپذیرفته پیشنهاد صبحانه املت گرفته و نهایتا عنوان داشته از پسران قد کوتاه خوشش نمیاید تا توانسته از زیر فشارهای ک- الف خلاص شود.
دیگری نوشته که پیشنهاد داده در کافه همدیگر را ببینند که ک-الف عنوان داشته 5 سالی می شود به کافه نمی رود چون کافه نشینی فرهنگ کمونیستی است و بعد به خانه او رفته و با خوردن مشروبات الکلی در دام متجاوز افتاده است. این دختران در اقدامی همزمان عنوان داشته اند متجاوز سریالی تهران الان چرا باید آزادانه در دانشگاه —- راست راست بچرخد به کارهایش ادامه دهد و آنها ناراحتی روحی و روانی داشته باشند.
رسانه ای شدن این ماجرای عجیب
عصر جمعه همشهری آنلاین نوشت: «کاش من تنها بودم. اگر فقط به من تجاوز کرده بودی، حرفی نمیزدم و به تراپی ادامه میدادم اما الان میبینم به تن خیلیها دستدرازی کردی با سناریوهای مشابه. تو واقعا برای جامعه خطرناکی. امیدوارم حیات اجتماعیت مختل بشه همونطور که زندگی این همه آدمو به نابودی کشوندی.» این یک روایت از دهها و صدها روایت تجاوز فردی به نام ک-الف است که به نظر میرسد بر اساس آنچه در فضای مجازی منتشر شده است با داستانی مشابه دهها دختر را به خانه خود کشانده و…
نوشتن آنچه این فرد سر دختران این سرزمین و دانشجویان دانشگاه تهران آورده {بر اساس آنچه فضای توییتر را پر کرده است}، عرق سرد شرم بر پیشانی مینشاند. کاش برای آنکه رنج خبرنگار کم شود، مسئولان و مدیران دانشگاه تهران و فرماندهان پلیس و دادستان و قاضیها خودشان به توییتر سر بزنند و ک- الف را دنبال کنند؛ هشتگی که تا عصر روز جمعه تعداد توییتهای آن از ۵۵۰۰ فراتر رفته و هر لحظه بر آن افزوده میشود. بعد از خواندن توییت ها هم کاش همه از خودمان بپرسیم آیا خواب میبینیم و همه این فاجعهها زیر گوش ما رخ داده است؟
داستان آشنا و تکراری است. فرد دیگری توییت کرده است: «یکی از دانشجویان قدیمی دانشگاه تهران با پرسهزنی و چشمچرانی در فضای داخلی دانشگاه میچرخد و با چربزبانی دانشجویان دختر جوان را به خانه خود دعوت میکند. مقاومت بیفایده است و پسر ریزاندام سرانجام به خواسته خود میرسد. رفتن به خانه همان و باز شدن در کمد پر از نوشیدنیهای الکلی همان. بعد نوبت به نوشیدن میرسد و دختر از همه جا بیخبر وقتی به هوش میآید، میبیند کار از کار گذشته و برهنه روی تخت افتاده است…»
پشت پرده توئیت های تازه ترند شده توئیتر
این چکیده بیشتر روایتهایی است که قربانیان ک- الف در توییتر نوشتهاند. هر چند برخی هم در سفر تفریحی یا علمی به برخی شهرها و جزیرهها در دام ک- الف افتاده و قربانی تجاوز شدهاند. برخی هم خوشبختانه توانستهاند از دام او بگریزند که این را شاید مدیون جثه کوچک متجاوز سریالی و آمادگی بدنی خود بوده باشند. در هر حال، توصیف آنچه رخ داده از توان قلم خارج است و خیلیها را یاد فیلمهای هالیوودی با موضوع متجاوزان سریالی میاندازد.
بر اساس آنچه کاربران در توییتهای بیشمار خود نوشتهاند چهرهای که ک- الف در تمام این سالها از خود ساخته هم بیتردید در پیش بردن جنایتها و نقشهها بیتاثیر نبوده است. راه انداختن و مدیریت کردن یک کتابفروشی در راسته خیابان انقلاب و اطراف، پرسه زدن با چهره هنری در تمام مسیرهای منتهی به دانشگاه تهران، عکس انداختن با برخی مسئولان شهری و دعوت کردن آنها به کتابفروشی و برخی شگردهای دیگر که خلافکاران سریالی آنها را بسیار خوب بلدند و برای شکار طعمه استفاده میکنند.
تجاوز به دختر های دانشجو تهرانی
حالا که آمار ترند ک- الف در همین چند دقیقه افزایش یافته و به ۵۹۰۰ رسیده، این نکته را هم گوشزد کنیم که ظاهرا برخی مسئولان دانشگاه تهران در حال پیگیری ماجرا هستند و قول دادهاند از قربانیان حمایت کنند. مدیر یکی از گروههای پردیس هنرهای زیبا شماره تماس خود را در دسترس شاکیان این پرونده قرار داده و از آنها خواسته حتی بدون ذکر نام تماس بگیرند و داستان خود را بازگو کنند تا دانشگاه بتواند در محاکم قضایی پیگیر پرونده باشد.
هر چند صفحه این فرد در اینستاگرام قفل است و نمیتوان محتوای آن را دید اما در کمتر از ۲۴ ساعت پس از آغاز افشاگریها، صدها نفر از دنبالکنندگان و دنبالشوندگان او را از فهرست خود حذف کردهاند. کسی که تا روز پنجشنبه بیش از ۲۰۰۰ دنبالکننده در اینستاگرام داشت، عصر پنجشنبه آمارش به ۱۵۷۰ فالوئر رسید و همچنان در حال سقوط است.
شاید امروز وقت سرزنش کردن دخترانی نباشد که جوانی و عصمت خود را تباهشده میبینند. میتوان نشست و تا ابد دختران را به خاطر فریب خوردن و رفتن به خانه یک فرد ناشناس ملامت کرد اما بهتر است پیگیری این بخش پرونده کاف الف به زمانی موکول شود که او در چنگال قانون گرفتار آمده و اگر اتهامهایش ثابت شود، به سزای اعمالش رسیده است.
روایتی دیگر از تجاوز به پسران دانشجو
خرداد ماه سال 97 بود که ماجرا تجاوز به پسران دانشجو خبرساز شد. رسیدگی به این پرونده از عصر نهم خرداد ماه سال ۹۷ به دنبال شکایت یک مرد میانسال آغاز شد. وی از ناپدید شدن پسر ۲۴ سالهاش خبر داد.
پلیس به تحقیق پرداخت و دریافت کیوان آخرین بار همراه دوست سابقش آرش بیرون رفته بود. با افشای این ماجرا آرش بازداشت شد. وی که با دروغگویی سعی داشت پلیس را گمراه کند سرانجام لب به بیان حقیقت گشود و به قتل اعتراف کرد.
وی گفت: من کیوان را کشتم و جسدش را آتش زدم. سپس جنازه را داخل یک چاله در حاشیه فرودگاه امام خمینی دفن کردم.
آرش ۲۵ ساله به اتهام قتل، جنایت بر میت و سرقت اموال قربانی در حالی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند.
تشریح جنایت از زبان قاتل در دادگاه کیفری
وی درباره انگیزه قتل گفت: من و کیوان با هم همکلاسی بودیم و همیشه به خانه هم رفت و آمد داشتم. سالها پیش یک بار مجبور شدم در خانه آنها به حمام بروم اما آن روز کیوان از من عکس گرفت و درخواست نامشروع را مطرح کرد. او میخواست مرا آزار دهد که قبول نکردم اما تهدیدم کرد اگر به خواستش تن ندهم تصاویر برهنه مرا پخش میکند و آبرویم را میبرد.
او مرا آزار داد و این شروع ماجرا بود. او دست از این کار برنمیداشت و هر بار که مقاومت میکردم مرا به پخش کردن عکسها تهدید میکرد. او حتی یکی دیگر از دوستانم به نام فریدون را هم چند بار تحت آزار و اذیت قرار داده بود. به همین خاطر آخرین بار سر همین موضوع با او درگیر شدم و او را کشتم.
تهدید همکلاسی عامل قتل جوان تهرانی شد
در پایان آن جلسه، قضات دادگاه وی را به پزشکی قانونی معرفی کردند تا کارشناسان پزشکی قانونی درباره وی اظهارنظر کنند. همچنین قرار شد از فریدون نیز به عنوان مطلع بازجویی و تحقیقات تکمیل شود.
با تکمیل تحقیقات و استعلام دوباره نظر پزشکی قانونی، آرش بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد.
در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده، فریدون که به دادگاه احضار شده بود به عنوان مطلع در جایگاه ویژه ایستاد و حرفهای متهم را تایید کرد.
وی گفت: من چند بار در تله کیوان گرفتار شده بودم و او مرا آزار داده بود.
وی ادامه داد: کیوان همیشه با پسرهای کم سن و سال رفاقت داشت و گمان میکنم هدفش از این دوستیها برقراری رابطه کثیف بود.
سپس متهم به دفاع پرداخت و در تشریح جزییات جنایت گفت: من آخرین بار تصمیم گرفتم با او صحبت کنم. به همین خاطر با ماشین دنبالش رفتم و گفتم بهتر است دست از سرم بردارد اما او قبول نمیکرد.
من که عصبانی شده بودم با مشت به صورتش ضربه زدم. وقتی دستش را رو به روی صورتش گرفته بود یک ضربه چاقو به کتف او زدم. چون نیمه شب بود از ترسم جنازه را در حاشیه فرودگاه امام خمینی از ماشین بیرون انداختم. از باک ماشین بنزین بیرون آوردن و آن را آتش زدم. سپس جنازه سوخته را داخل یک گودال دفن کردم و برای این که پلیس را گمراه کنم کیف پول و انگشتر او را برداشتم و یک روز بعد آنها را بیرون انداختم.
وی به عنوان آخرین دفاع نیز گفت: قبول دارم آخرین بار تصمیم به قتل کیوان داشتم و به همین خاطر چاقو همراهم بردم ولی در لحظه آخر منصرف شدم. من فقط برای اینکه بتوانم از دست او فرار کنم با چاقو یک ضربه به او زدم ولی هرگز فکر نمیکردم همان ضربه موجب مرگ او شود. من در زندان متوجه شدم او مهدورالدم و مستحق مرگ بوده و من حالا هم از کشتن او پشیمان نیستم.
شکسته شدن حکم در دیوان عالی کشور
با اعتراض اولیای دم به حکم صادره، پرونده در شعبه چهارم دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات عالی رتبه اظهارات متهم مبنی بر مهدورالدم بودم مقتول را نپذیرفتند و حکم را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. قضات دیوان عالی کشور در گزارشی اعلام کردند لازم است احتمال اختلاف مالی میان متهم و مقتول موشکافانه بررسی شود. از سویی نیز عکس و فیلمهایی که متهم ادعا میکند قربانی تهیه کرده از سوی کارشناسان بررسی شده و سپس متهم بار دیگر از خود دفاع کند.
محاکمه دوباره قاتل
با تکمیل تحقیقات، آرش این بار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه مادر قربانی اعلام گذشت کرد اما پدرش قصاص خواست. سپس آرش رو به روی قضات ایستاد و دفاعیات قبلیاش را تکرار کرد.
وی گفت: باور کنید من چارهای غیر از تسلیم شدن در مقابل خواستههای کثیف کیوان نداشتم ولی از خودم متنفر بودم. من از خودم خجالت میکشیدم و حتی نمیتوانستم به خانوادهام حقیقت را بگویم. به همین خاطر آخرین بار تصمیم گرفتم هر طور شده با او صحبت کنم. اما او بار دیگر میخواست مرا آزار دهد که با چاقو یک ضربه به او زدم. من میخواستم فرار کنم اما ضربه کاری بود و موجب مرگ او شد.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید از ترسم جسد را آتش زدم و سپس آن را دفن کردم. ما هیچ اختلاف حسابی با هم نداشتیم و من فقط میخواستم تا او دست از سرم بردارد و فیلمهای سیاه را به من تحویل دهد.