خودسوزی دختران

  • دیده بان ایران بررسی کرد؛

    روزی که خون جلوی چشم همه مردان را گرفته بود ریحانه به عنوان یک زن مجبور شد جای خون‌بها برود تا تمام شود این خونریزی مردانه و غیرعاقلانه. او عروس خون بس است... به قول خودش یک خون‌بها. با صدای لرزان و چشمی گریان از رنج و دردی می‌گوید که با گذشت سال‌ها هنوز هم گلویش را می‎فشارد: «من از شهرم فرار کردم با افسردگی شدید و همه بلاهایی که سرم آمد. من تهرانم اما ضربه‌هایی که خوردم کابوس و همراه همیشگی من است. می‌خواهم حرف بزنم تا دختران دیگر رنج نکشند و قربانی نشوند. دختران ۹ ساله ۱۰ ساله ما را جای خون‌بها می‌دهند وگرنه خون و خونریزی طایفه‌ها ادامه پیدا می‌کند. باید این وسط یک نفر قربانی شود و آن یک نفر زن است. یکی از آنها من هستم که ۴۰ ساله هستم. من خیلی قوی بودم که خودم را نکشتم.»