کارتر رفت آن هم در سالروز آخرین دیدارش با شاه
۴۷ سال پیش در چنین روزی کارتر به ایران آمد، خاطره جمعی ایرانیان از کارتر یادآوری دیدارش با شاه، گروگان گیری و البته «جیمی کراس» بود نامآشناترین رییس جمهوری آمریکا برای ایرانیان در شبی درگذشت که در سال ۱۳۵۶ به ایران آمده و آن سخنرانی معروف را در کاخ نیاوران انجام داد. کارتر ۴۴ سال بعد از پایان ریاست جمهوری نیز در این جهان زیست اما خاطره جمعی ایرانیان نقش او در انقلاب اسلامی و خود او گروگان گیری را فراموش نکردند
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ تصویر ثبت شده در دهم دی ماه سال ۱۳۵۶ که دیدار محمدرضاشاه پهلوی با جیمی کارتر قدرتمندترین سیاستمدار جهان در آن دوره را نشان میدهد. جیمی کارتر در سفری ۱۷ ساعته به همراه ۴۰۰ نفر از همراهانش به کاخ نیاوران آمده بود تا شب سال نو را در کشور وفادار منطقه بگذراند.
کارتر پیش از حضورش در ایران منتقد سرسخت سیاستهای حقوق بشری محمدرضا شاه پهلوی بود
۴۷ سال پیش در چنین روزی کارتر به ایران آمد، خاطره جمعی ایرانیان از کارتر یادآوری دیدارش با شاه، گروگان گیری و البته «جیمی کراس» بود نامآشناترین رییس جمهوری آمریکا برای ایرانیان در شبی درگذشت که در سال ۱۳۵۶ به ایران آمده و آن سخنرانی معروف را در کاخ نیاوران انجام داد
کارتر در کاخ نیاوران سخنرانی مشهوری کرد که به سخنرانی جریزه ثبات مشهور است و در آن ایران را نقطه امن خاورمیانه دانست: «دوستی نزدیک برای دو ملت ما بسیار پرمعناست. این بسیار نیکوست که در شروع سال جدید، ما وقت خود را با کسانی میگذرانیم که نسبت به آنها اطمینان داریم و مسئولیت مشترکی را نسبت به حال و آینده احساس میکنیم. ایران به سبب رهبری داهیانۀ شاهنشاه یک جزیرۀ ثبات در یکی از آشوبزدهترین مناطق جهان است و این واقعیت مدیون شما اعلاحضرت و در نتیجۀ رهبری شماست و همچنین مدیون احترام و ستایش و مهری است که ملتتان نسبت به شما ابراز میدارد. ما در گیتی سرزمین دیگری را نمیشناسیم که اینچنین به ما نزدیک باشد و با آن برای امنیت متقابل نظامیمان برنامهریزی کنیم. ما هیچ کشور دیگری را نمیشناسیم که با آن چنین مشاورۀ نزدیک دربارۀ مسائل منطقهای داشته باشیم که مورد علاقۀ دو کشور ما باشد و هیچ رهبر دیگری نیست که من نسبت به او این چنین احساس عمیق سپاسگزاری و دوستی شخصی داشته باشم.»
بر اساس اسناد پروژه عقاب که عبارت بود از فشار بانک چیس منهتن برای حمایت کارتر از شاه بخاطر ثروت کلانش در این بانک، کارتر به شاه توصیه کرده بود اجازه شلیک به سر و سینه معترضان را بدهد. ظاهرا این درخواست با مخالفت شاه روبرو شد.
خاطرات اسدالله عَلَم نشان میدهد موضع شاه درقبال کاندیداتوری او منفی بوده و ترجیح او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۵۵ خورشیدی طبعا جرالد فورد جمهوریخواه که بعد از کناره گیری اجباری ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا شد و دوست داشت به صورت انتخابی هم دوره دوم را تجربه کند. شاه در گفتوگوهای خصوصی مندرج در خاطرات علم و قبل از پیروزی کارتر از او با عنوان بادامزمینیفروش یاد میکند تا به گمان خود تحقیر کرده باشد.
این در حالی است که علم انتخاب کارتر را محتمل و او را رییس جمهوری آینده آمریکا میدانسته تا جایی که در یادداشت ۲۶ تیر ۱۳۵۵ یعنی ۴ ماه قبل از انتخابات مینویسد: « در هواپیما به طرف ژنو میروم. خبر بسیار مهم این هفته انتخاب قاطع وهلهٔ اول جیمی کارتر از طرف حزب دموکرات به نامزدی ریاست جمهوری است. فکر میکنم رییس جمهوری این دورهٔ آمریکا هم خود او باشد. باز چه بلایی بر سر دنیا بیاورد این بچه دهاتی بیتجربه. به هر حال اگر بتواند جامعهٔ آمریکا را از این بیبند و باری برهاند خود کمک بزرگی به دنیاست.
کارتر هیچ فکرش را نمیکرد که اعتراضات بالا بگیرد و رژیم شاه در خطر سقوط باشد. اما بالاگرفتن اعتراضات در نتیجه «رهبری داهیانه»، کارتر را ترساند و گزارش سالیوان سفیر واشینگتن در ایران، مبنی بر بیماری درمانناپذیر شاه، او را مصمم کرد که دست از حمایت وی بردارد.
یک ماه پیش از پیروزی انقلاب، کنفرانسی به میزبانی فرانسه در گوادلوپ برگزار شد و میزبان و حاضرین در کمال تعجب پشت کردن کارتر به پادشاه ایران را که کمتر از ده ماه پیش به صورت غلوآمیزی تعریف و تمجیدش کرده بود، را دیدند.
ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه ماجرا را چنین شرح میدهد: «پرزیدنت جیمی کارتر در کمال غافلگیری ما اعلام کرد ایالات متحد تصمیم گرفته دیگر از رژیم شاه حمایت نکند. بدون پشتیبانی ایالات متحد، این رژیم ازدسترفته است. من گزارش میشل پونیاتوفسکی را در یادداشتم که به اطلاعم رسانده بود، شاه کاملاً توانایی عمل دارد، البته لبریز از اندوه، خسته است. شاه مبنا را بر این نهاده بود که ایالات متحد همچنان از او حمایت خواهد کرد. اما در عرض یک هفته جهت باد تغییر کرده بود. جیمی کارتر ادامۀ روند آتی ایران را برای ما توضیح داد و گفت ارتش قدرت را به دست خواهد گرفت و نظم را دوباره در کشور برقرار خواهد کرد. او میگفت رهبران ارتش همگی طرفدار غربند، بیشتر آنها در آمریکا آموزش دیدهاند.»
به هر رو نام کارتر بعد از انقلاب اسلامی همه جا بود و بعد از انقلاب در ابان 1358 هم انقلابیون در تهران علیه کارتر شعار میدادند و روی سردر سفارت آمریکا پارچه نوشتهای با این شعار روزها آویخته شده بود: کارتر میلرزد/ خمینی میرزمد.
ام کارتر همچنین یادآور اصطلاح ساختگی و طعنهآمیز «جیمی کراسی» است چون فشارهای حقوق بشری او موجب آزادی شماری از زندانیان سیاسی اعم از چپ و مذهبی در ایران و بعد از ریاست جمهوری کارتر در سال ۵۵ شد و چهرههای مختلف از مرحوم حاج مهدی عراقی تا عباس میلانی آن را به کار بردهاند تا بگویند با اصرار کارتر به شاه برای گشودن فضای سیاسی امکان آزادی آنها فراهم آمد.
در همین فضا و در خرداد ۵۶ سه تن از رهبران جبهه ملی- کریم سنجابی، شاپور بختیار و داریوش فروهر- در نامهای سرگشوده از شاه خواستند به انتخابات آزاد تن دهد تا بعد از ۱۳ سال دولت و نخستوزیر تغییر کند. در صورت برگزاری انتخابات بخت هر سه نفر برای نخستوزیری بالا بود؛ اتفاقی که سرنوشت رژیم شاه را هم تغییر میدادو به سود خود او هم بود. شاه اما به علم گفت: نه این بادامزمینیفروش (کارتر)، جانافکندی است، نه من پادشاه ۱۶ سال قبلام و نه این افراد (سه امضاکننده) در قواره دکتر علی امینیاند.
تنها بخش توصیه به برکناری هویدا را عملی کرد منتها به جای انتخاب یک سیاستمدار خبره و چهرۀ ملی استخوان خرد کرده تکنوکراتی چون جمشید آموزگار را منصوب کرد در حالی که نخست وزیری جایگاهی سیاسی است و آموزگار بیشتر به درد مدیریت موسسات جهانی اقتصادی میخورد و همسری خارجی داشت و با فرهنگ و روحیات ایرانیان بیگانه بود و مرد تدبیر بحران های سیاسی نبود. برخی این رفتار را دهنکجی به جیمی کارتر دانستند چون اعزام سفیر آمریکا به تهران را چند ماه به تعویق انداخته بود.
کارتر ۴۴ سال بعد از پایان ریاست جمهوری نیز در این جهان زیست اما خاطره جمعی ایرانیان نقش او در انقلاب اسلامی و خود او گروگان گیری را فراموش نکردند