یک فرمانده مخالفان اسد: فکر می کردیم فقط یک روستا را تصرف خواهیم کرد، اما کل سوریه را گرفتیم
نیویورک تایمز در گزارشی به چالش جدید حاکمان جدید سوریه برای بازسازی کشور پرداخته است
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ دیوید گاتنفلدر در یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: بیش از ۵۰ تانک و خودروی نظامی در سراسر میدان رژه و زمینهای آموزشی یک پایگاه ارتش در شمال سوریه پراکنده و رها شده بودند. این ادوات در جریان حمله برقآسای شورشیان که رئیسجمهور بشار اسد را سرنگون کرد، توسط آنها به تصرف درآمده بود.
ساختمان اصلی پادگان نشانههایی از دو انفجار بزرگ داشت، اما نشانههای کمی از درگیری نزدیک وجود داشت. ابومحمد، یک جنگجوی شورشی که از پایگاه محافظت میکرد، گفت که این حمله در عرض یک روز زمانی که سربازان سوری عقبنشینی کردند، پایان یافت.
این پایگاه نشاندهنده فرصتی برای یک دولت جدید بود که از یک عملیات نظامی بهخوبی تدارک دیده شده به وجود آمده و موفقیت آن حتی جنگجویان خود را نیز شگفتزده کرد. اما همچنین معیاری برای چالشهای پیش رو بود، زیرا آنها به دنبال بازسازی کشوری هستند که بیش از یک دهه جنگ داخلی آن را درهم شکسته است و ارتش آن را محروم و فرسوده کرده است.
رهبری جدید کشور اخیراً طرحی را برای متحد کردن جناحهای مختلف شورشی زیر بیرق یک دولت و برای خدمت جنگجویان مسلح آنها در قالب یک ارتش اعلام کرده است
در مصاحبه با دهها مبارز، بسیاری از آنها گفتند که قبلاً یک فرماندهی واحد توسط احمد الشرع و نیروی شورشی او، هیئت تحریرالشام را پذیرفته و از متحد کردن نیروهای خود سود بردهاند.
نصر النهار ۴۱ ساله، یک فرمانده ارشد شورشی که گفت گروه خودش اختلافات خود را با هیئت تحریرالشام حل کرده است، گفت: «مهم این است که با هم باشیم... ما با هم برای آزادی میجنگیم.».
اما تلخی و اختلافات احتمالاً با نیروهایی از اپوزیسیون از جمله شبه نظامیان کرد که بخش زیادی از شمال شرقی سوریه را کنترل میکنند، گروه افراطی داعش که در بخشهایی از مرکز سوریه فعالیت دارد و و بقایای نیروهای امنیتی اسد که نشانههایی از مقاومت نشان دادهاند، ادامه خواهد داشت.
در حالی که شورشیان در حال به دست گرفتن امنیت کشور و مرزهای آن هستند، زیرساختهای نظامی ویرانشدهای را به ارث میبرند که استفاده یا بازسازی آن دشوار خواهد بود.
سفر ۱۰ روزه در امتداد مسیر پیشروی شورشیان توسط یک خبرنگار و یک عکاس برای نیویورک تایمز و یک مترجم سوری نشان داد که ارتش سوریه که آنها شکستش دادند آنقدر غیرمجهز و دلسرد بود که سربازان آن اسلحههای خود را زمین گذاشته و یا با وحشت فرار کرده بودند.
شورشیان از خطوط دفاعیای عبور کردند که سالها قوی بود، پادگانهای نظامی را اغلب بدون درگیری محاصره کرده و مورد حمله قرار دادند. پایگاه تانک که در روز دوم عملیات سقوط کرد، فرسوده بود، ساختمانهای بدون پنجره آن با حفاظی موقت از لاستیکهای تراکتور و بشکههای فلزی پر از خاک محاصره شده بود.
در سایر پایگاهها و ایستهای بازرسی در نزدیکی خط مقدم سابق، سربازان سوری به وضوح فاقد منابع لازم بودند. آنها یک سنگر موقت را در داخل ساختمان یک مزرعه حفر کرده بودند و آوار را در بالای ورقههای آهنی انباشته بودند تا از خود در برابر گلوله باران محافظت کنند. آنها همچنین سوراخهای گلوله روی دیوارها را با مخلوطی از گل و کاه پر کرده بودند.
ابوعایشه، یک جنگجوی هیئت تحریرالشام با لبخندی بر لب گفت: «ما عملیات را با این فکر شروع کردیم که فقط یک روستا را تصرف خواهیم کرد و کل سوریه را گرفتیم.»
این جوان ۲۴ ساله به همراه یک جنگجوی دیگر، ابوحمزه ۲۵ ساله، در پارک مرکزی شهر حماه وقت میگذراند و تفنگ خود را به جوانان محلی قرض میدهد تا با آن برای عکس گرفتن ژست بگیرند. هر دو مرد گفتند که از سن ۱۵ سالگی آموزش دیده و جنگیده اند و به راحتی به ارتش ملی خواهند پیوست.
جنگجویان شورشی گفتند در مقایسه با سالهای گذشته جنگ، برای فتح سوریه با مقاومت ضعیف تری روبرو شده اند. نیروی هوایی روسیه و شبه نظامیان تحت حمایت ایران بر روی زمین که در گذشته رژیم اسد را در کنار هم نگه میداشت، در ماههای اخیر تضعیف شده بود.
حلب پس از تنها سه روز درگیری در ۳۰ نوامبر به دست شورشیان سقوط کرد.
حلب که یک شهر افسانهای در اطراف یک ارگ باستانی بود، محل درگیریهای طاقتفرسایی بود که قیام صلحآمیز سال ۲۰۱۱ را به جنگ داخلی کشید. چهار سال طول کشید تا اسد کنترل شهر را در سال ۲۰۱۶ از شورشیان پس بگیرد، آن هم فقط با کمک شبه نظامیان ایرانی و نیروهای روسی. سقوط ناگهانی این شهر رهبری سوریه را متحیر ساخت.
پس از حلب، شورشیان به سمت جنوب پیشروی کردند تا به شهرهای حماه و سپس حمص حمله کنند، در حالی که دمشق، پایتخت، از قبل جزء اهداف آنها بود.
در جادههای میان راه، تانکها و خودروهای زرهی رها شده، تصادف کرده یا خراب شده بودند. تعداد کمی از آنها نشانههایی از جنگ، مانند سوختن در انفجار یا داشتن لکههای خون ناشی از تلفات داشتند.
برخی نشانههایی از وحشت وجود داشت. یک خودروی زره پوش حامل نفرات به گوشه خانهای در یک روستا برخورد کرده بود و یک تانک وارونه شده در جایی که به داخل خندقی سقوط کرده بود، دیده میشد
با پیشروی شورشیان، دو سرباز، یعنی محمود ۲۳ ساله و برادرش ممدور ۲۶ ساله، که در پایگاههای جداگانه ارتش سوریه خدمت میکردند، آماده فرار شدند. این دو برادر درخواست کردند که نام خانوادگی آنها برای جلوگیری از عواقب بعدی منتشر نشود.
محمود زمانی که شورشیان به پایگاه او در منطقه جنوبی جولان حمله کردند، فرار کرد. او با سه سرباز دیگر از میان جنگلی تاریک دوید و دو شب در روستایی پناه گرفت تا اینکه میزبانشان به آنها گفت که اسد سقوط کرده است.
در ۷ دسامبر، ممدور شنید که دستوری از طریق رادیوی افسر ارشد خود برای تخلیه پایگاه صادر شده است. سربازان لباس غیرنظامی پوشیدند، سلاحهای خود را رها کردند و با یک کامیون به مرکز استان رفتند.
در یک ایست بازرسی، جنگجویان شورشی او را برای پیدا کردن سلاح بازرسی کردند، اما سپس به او گفتند: «فقط به خانه برو». او تعریف میکند: «آنها میدانستند که همه در حال فرار هستند».
این دو سرباز گفتند که شرایط بد، دستمزد کم و نارضایتی در فروپاشی ارتش سوریه نقش داشتند.
محمود که ۱۸ ماه پیش به ارتش فراخوانده شده بود، گفت: «آنها نجنگیدند. هیچ کس اسد را دوست نداشت، اما هیچ کس نمیتوانست این را به زبان بیاورد.»
او افزود: «اسد ما را مجبور به رفتن به ارتش کرد». او میخواست به تحصیلات خود ادامه دهد، اما برای خدمت به ارتش فر خوانده شد و در آنجا حقوق ۱۰ دلار در ماه دریافت میکرد. به گفته او برادرش مجبور بود پنج سال و نیم در ارتش بماند.
النهار، یک فرمانده شورشی خوشبین است و میگوید جنگجویان هیئت تحریرالشام به آینده کشور اهمیت میدهند. او گفت: «اکثر آنها طرفدار سوریه هستند و من به آنها احترام میگذارم.»
او امیدوار است دولت جدید بتواند با کردها نیز به توافق برسد.
برای بسیاری، وعدههای داده شده در طول مبارزات شورشیان، امیدی را در مورد آینده ایجاد کرده – هرچند که هنوز معلوم نیست که آیا دولت جدید به وعدههای خود عمل خواهد کرد یا خیر.
عمار کهف، مدیر اجرایی مرکز مطالعات استراتژیک عمران در استانبول گفت: نکته مهم برای رهبری جدید این است که کارزار شورشیان موفق بود، زیرا به جوامع مناطق تحت کنترل دولت سوریه رسید و با مردم درون ساختارهای رژیم در ارتباط بود.
وی گفت: وعده آنها مبنی بر اینکه به اعضای گروههای اقلیت آسیبی وارد نمیشود و فراخوان برای اعضای سرویسهای امنیتی مبنی بر اینکه سلاحهای خود را زمین بگذارند، به شدت سطح درگیری را کاهش داده است.
عابد، افسر پلیس سوری گفت که اقتداری که اسد بر کشور اعمال میکرد بر اساس ترسی بود که رژیم او در بین مردم القا کرده بود. او گفت: «ما از اسد متنفریم و زندگی را دوست داریم.»