فصل پنجم هپکو
حروف کوتاه، طولانیترین داستانهای جهان هستند؛ مانند داستان چهار حرفی هپکو. روزی که سنگ بنایش از سوی برادران پرسروصدای رضایی گذاشته شد، هپکو فقط مخفف حروف انگلیسی Heavy Equipment Production Company یعنی شرکت تولید تجهیزات سنگین بود. حالا از آن روز بیش از نیمقرن میگذرد و این اسم مختصر و جمعوجور، یکی از قطورترین کتابهای تاریخ صنعت و فرازوفرودهایش در ایران است.
هپکو در اراک متولد شد، اما موسسان آن کیلومترها دورتر از این شهر نوظهور صنعتی، در شهر قدیمی سبزوار به دنیا آمدند؛ تقریبا حوالی سال ۱۳۰۰ و زمانی که محمدرضا سلدوز، تاجر نامآشنای بیهق به اعتبار اعتماد، شم اقتصادی و طلا برای خودش کسبوکاری پررونق و خانوادهای بزرگ داشت.
علی، محمود، عباس و قاسم چهار پسر محمدرضا سلدوز و اشرف ماکویی، شاهزاده قاجاری کمسنوسال بودند که بعد از فوت پدرخانواده راهورسمی متفاوت از سه همسر، پنج پسر و شش دختر دیگر سلدوز بزرگ پیش گرفتند که از افتتاح یک بوتیک شیک در تهران بهنام پیکان شروع شد و بعد از به دستآوردن حق انحصاری توزیع تنباکو و سهامداری تئاتر مایاک به کشف و سرمایهگذاری مس سرچشمه و شرکت هپکو رسید.
پسران محمدرضا سلدوز که بعد از مهاجرت به تهران با نام خانوادگی رضایی یا برادران رضایی شناخته میشدند، در طول حیات تجاری و صنعتیشان در ایران از دو جنگ جهانی و برنامه ریاضت اقتصادی مصدق جان سالم به در بردند و در سایه تقویت ارتباط با دربار پهلوی، لابیرنتهای انحصاری آلوده به رشوه و سوءاستفاده از مردم محلی، عنوان سلطانی فولاد را از آن خود کردند.
سلطنتی که با کشف چهارصد میلیون تن مس در معدن سرچشمه کرمان آغاز شد و تا پیروزی انقلاب ارزش ثروت این خانواده را به بیش از یک میلیارد دلار رساند. این ثروت آنقدر وسوسهکننده بود که شاه و دربار را به این نتیجه برساند، معدن سرچشمه را از رضاییها بگیرند؛ بهویژه که آنها نتوانسته بودند سرمایه لازم برای استخراج و تکنولوژی مورد نیاز حفاری معدنی از جمله ماشینآلات سنگین را جذب کنند.
وقتی بهمن ۱۳۴۲ معدن مس سرچشمه کرمان با ملیشدن از انحصار برادران رضایی بیرون آمد، حکومت وقت که نمیخواست حمایت این خاندان ثروتمند را از دست بدهد، از طریق دادگاه به آنها پیشنهاد داد در کارخانه ماشینآلات سنگین سرمایهگذاری کنند. به این ترتیب بود که سال ۱۳۵۱ از دل توافق میان پهلویها و رضاییها هپکو به دنیا آمد.
برادران رضایی که به واسطه نفوذ در دربار و سفرهای متعدد، عرصه تجارتشان را از پاریس و لندن تا ریودوژانیرو و توکیو گسترانیده بودند، شرکت امریکایی کاترپیلار (Caterpillar) را برای راهاندازی و تجهیز هپکو دعوت کردند. کاترپیلار، یک شرکت چندملیتی و بنیانگذار تولید ماشینآلات سنگین در جهان بود و بر همین اساس برای راهاندازی کمپانی هپکو با هدف تولید بلدوزر، لودر، غلتک، بیل و گریدر به ایران دعوت شد.
کمپانی امریکایی طی قرارداد با رضاییها کار راهاندازی تولید گریدرهای سری G کاترپیلار در هپکو را آغاز کردند و ظرف دو سال سولهها، ساختمان اداری و خدمات پس از فروش آن در اراک ساخته شد؛ در شهری که در آن سالها به واسطه آغاز فعالیت شرکت ماشینسازی و آلومینیومسازی از زیر غبار فراموشی بیرون آمده بود و میخواست بهعنوان پایتخت صنعت ایران شناخته شود.
نویستار اینترنشنال (Navistar International) آمریکا، پوکلین (Poclain) فرانسه، صنایع سنگین ساکائی (Sacai) ژاپن، دایناپاک (Dynapac) سوئد و لوکومو (Lokomo) فنلاند از دیگر کمپانیهایی بودند که هپکو برای همکاری و مونتاژ ماشینآلات راهسازی با آنها وارد گفتگو شد که به قراردادهایی نیز انجامید.
رضاییها در همین اثنا حدود ۱۰۰ هکتار زمین بین کارخانه آلومینیومسازی و ماشینسازی خریدند و درنهایت پنجم اسفند سال ۵۴، هپکو فعالیت رسمی خود را با ۳۰۰ نفر آغاز کرد؛ با این امید که ماشینآلات سنگین مورد نیاز برای استخراج معادن مونتاژ شود. یکی از معضلات، اما فقدان نیروهای متخصص داخلی بود که باعث شد یکی از نخستین مدیران هپکو، پاکستانی باشد. به همین دلیل نیروهای هپکو به خارج از کشور اعزام شده و بعد از گذراندن دورههای آموزشی کوتاه و تخصصی در امریکا و آلمان، به ایران برگشتند و چرخ کارخانهای که میخواست بزرگترین کارخانه مونتاژ ماشینآلات سنگین راهسازی در خاورمیانه باشد، به حرکت درآمد.
چرخ تاریخ، اما آنگونه نچرخید که پهلویها و رضاییها خواستند. سقوط خاندان پهلوی در سال ۵۷ به معنای افول رضاییهایی بود که به دلیل ارتباط ویژه و نزدیکشان با دربار، زدوبندهای سیاسی و انحصارهایی که محصول رشوههای نجومی بود، فرار را بر قرار ترجیح دادند. به این ترتیب شرکت هپکو در اولین سالهای فعالیتش، نخستین بزنگاه خود را تجربه کرد؛ انقلاب.
پرونده مصادره اموال رضاییها در ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب، خیلی زود بسته شد. اگرچه شماری از فرزندان این خانواده در دوران ریاستجمهوری مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی خواستار سهم خود شدند و ۵ درصد از سهام هپکو را نیز گرفتند، اما بعدها همان سهم را هم فروختند و این کمپانی تماموکمال در اختیار دولت قرار گرفت. به این ترتیب قصه هپکو و خانواده رضایی تمام و داستان هپکوی دولتی شروع شد.
هپکو بعد از انقلاب تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) قرار گرفت و مانند تمام کارخانههای مشابه، به وزارت صنایع سنگین واگذار شد. این وزارتخانه با هدف برنامهریزی، هماهنگی، توسعه و حمایت از فعالیتهای ریختهگری، آهنگری، ماشینسازی، ساخت موتور و محرکها، نورد، ساخت و مونتاژ انواع وسائل نقلیه و صنایع فلزی استاتیک تاسیس شده بود تا بر دو ریل کاهش وابستگی و حرکت به سوی خودکفایی حرکت کند.
چرخ هپکو این بار به واسطه حمایت دولت و همّیت کارگران راه افتاد، اما حمله عراق به ایران دوباره این کمپانی تازهتاسیس را به چالش کشید.
فصل دوم؛ دهه شصت، هپکو و نقش کلیدی در جنگ
شهریور سال ۵۹، زمانی که صدام نخستین گلوله را به سمت ایران شلیک کرد، کشور فاقد واحدهای صنعتی تخصصی در حوزه ساخت سلاح و تجهیزات جنگی بود؛ به همین خاطر بسیاری از کارخانجات صنعتی بهعنوان پشتیبانان نیروهای دفاعی به این حوزه وارد شدند؛ زیرا جنگ علاوه بر سلاح و رزمنده، برای ساخت معبر و خاکریز به تجهیزات نیاز داشت.
منازعه تحمیلی به ایران، شرایطی ویژه را به کشور حاکم کرده بود که هپکو نیز از اقتضائات آن مصون و مستثنی نماند. کشور در گیرودار جنگ بود و نمیتوانست صبر کند تا صنایع نوپا با همان سیر حرکتی شرایط عادی، رشد بطیء خود را ادامه دهند. دگردیسی کارخانجات باید خیلی سریع اتفاق میافتاد و در پاسخ به چنین زمان و زمانهای بود که هپکو بر خلاف فلسفه ابتداییاش که یک کمپانی مونتاژی و وابسته تعریف شده بود، به یک شرکت تولیدکننده و کلیدی بدل شد و در خط مقدم جبهه در حوزه صنایع صفآرایی کرد.
سال ۱۳۶۴ در بحبوحهای که رژیم بعثی برای کاهش یا انهدام توان دفاعی ایران، کارخانجات را هدف بمب و موشک قرار میداد، هپکو نه تنها اجازه نداد خطوط تولیدش متوقف شود، بلکه زیر موشکباران با تاسیس سالنی به مساحت ۶۰ هزار متر و اعتبار ارزی ۱۰۰ میلیون دلاری، دست به توسعه زد.
این شرکت که بعد از پیروزی انقلاب با تحریم شرکتهای امریکایی مواجه شده بود، شرکتهای مطرح اروپایی را جایگزین کمپانیهای ایالات متحده کرد و در همین راستا همکاری با لیبهر (Liebherr) آلمان را با تولید مشترک دو مدل بیل کلید زد و همزمان با ولوو (Volvo) سوئد قرارداد امضا کرد. تولید انواع لودر، بیل مکانیکی، بلدوزر و چندین نوع غلطک محصول همین همکاری بود.
سیر صعودی تولیدات هپکو و فصل طلاییاش در میان جنگ و خون تداوم یافت و چنان درخشید که رژیم بعثی این کمپانی را در صدر فهرست اهداف حملهاش قرار داد. جایگاهی که به بخشی از جنگ ایران و عراق موسوم به» نبرد نیزارها برمیگشت.
این نبرد اواخر سال ۶۲ در نیزار هورالعظیم شکل گرفت که شامل عملیات والفجر ۵، والفجر ۶ و خیبر میشود. بعثیها معتقد بودند نیزارهای طبیعی مانع پیشرفت و نفوذ نیروهای کشورمان خواهد شد؛ به ویژه که این تالاب را با تجهیزات دریافتی از شوروی با مینهای شناور، سیم خاردار و کابلهای برق فشار قوی به قتلگاهی بزرگ بدل کرده بودند.
در خلال نبرد نیزارها، یک دستگاه نیکوب مورد استفاده عراق به دست رزمندگان کشورمان افتاد و مهندسان شرکت هپکو توانستند با مهندسی معکوس طی دو هفته ۵۰ دستگاه از آن را تولید و به خطوط مقدم ارسال کنند. این دستگاه نقلوانتقال رزمندگان را در مناطق باتلاقی هورالعظیم و هورالهویزه میسر کرد و باعث دست بالای ایران در نزاع نیزارها شد.
یکی دیگر از شگفتیهای هپکو در دوران دفاع مقدس، موتورهای این شرکت بود که در عملیات محرمانه طارق روی لنجها سوار شد و ارتش عراق را با قدرت مانور لنجهای ایران غافلگیر کرد.
از دیگر تجهیزات کلیدی ساخت هپکو در دوران جنگ تحمیلی، خودروهای زرهی بود؛ چراکه رژیم بعثی رانندگان لودرها و بلدوزرها را هنگام احداث خاکریز بهخاطر ارتفاع آن بهراحتی شناسایی میکرد و هدف قرار میداد. متعاقب این چالش، دولت وقت از متخصصان هپکو خواست بلدوزرهایی با ارتفاع پایینتر بسازند که این شرکت باز هم از امتحان سربلند بیرون آمد و در مدتی کوتاه و غیرقابل باور، بلدوزرهایی با ارتقاع تقریبی یک متر طراحی، تولید و به جبههها ارسال کرد.
لیست کمکهای هپکو به میدان جنگ به دلایلی از جمله محرمانگی، نبود رسانهها و ... هیچگاه منتشر نشد، اما واقعیت این بود که هپکوی جوان در آن ایام توانست تامینکننده ماشینآلات سنگین مورد نیاز سیستم دفاعی کشور باشد و خطوط جنگی را پشتیبانی کند. اهمیت استراتژیک محصولات این شرکت به اندازهای زیاد بود که رژیم وقت عراق ۳ بار اراک را هدف بمباران هوایی قرار داد. ترکشهایی که بر دیوار و ساختمانهای قدیمیتر هپکو باقی مانده، یادبودی از نقش کلیدی این کمپانی در جنگ است. با این حال هپکو زیر آتشبار، خط تولید مدرنترین ماشینآلات تولیدی در بخشهای عملیات اولیه، جوشکاری سبک و سنگین، ماشینکاری سبک و سنگین و رنگ قطعات در فضای جدید را راهاندازی کرد.
صدای بمباران بالاخره بعد از هشتسال خوابید. دوران جنگ تمام و دوران سازندگی شروع شد؛ دورهای که از آن بهعنوان دوره باروری یا عصر طلایی هپکو یاد میکنند.
فصل سوم؛ دهه هفتاد، دوران طلایی هپکو
شروع فصل جدید ایران بعد از دفاع مقدس با کلیدواژه سازندگی همراه بود و هپکو به واسطه مهندسی، پویایی و توان فنیاش سرلیست شرکتهایی شد که دولت وقت میتوانست برای تأمین قطعات و ماشینآلات بومی به آن تکیه کند.
هپکو در پاسخ به نیاز تازه کشور یعنی خودکفایی و ممانعت از خروج ارز در گام اول شماری از نیروهای خود را برای کسب تخصص و آموزشهای جدید به اروپا فرستاد. تصمیمی که خون تازهای به رگهای هپکو تزریق کرد و سبب شد این کمپانی یکی از غنیترین شرکتهای کشور به لحاظ نیروی انسانی شود. توسعه هپکو علاوه بر بهروزرسانی در حوزه دانش انسانی و تکنولوژی تجهیزاتی، شامل جغرافیای این کارخانه هم شد و در همین راستا سال ۱۳۷۱ بزرگترین سوله صنعتی خاورمیانه به مساحت ۶۰ هزار متر در هپکو ساخته شد؛ سولهای که حتی یک ستون یا مانع مزاحم نداشت و از لحاظ مهندسی بسیار مدرن بود تا در کنار تکمیل و بهرهبرداری از سالنهای ماشینکاری و جوشکاری هپکو، این کمپانی را به عنوان نماد توسعه صنعتی در ایران معرفی کند.
هپکو که حالا قدرت گرفته بود، حتی یک ثانیه را تلف نمیکرد و یک سال بعد یعنی سال ۱۳۷۲ واحد مهندسی و قطعات را با هدف تامین و تدارک قطعات راهاندازی کرد که بهمعنای پشتیبانی از تولیدات صنعتی کشور در حوزههای ختلف ازجمله پالایشگاهی، نیروگاهی، پتروشیمی و سدسازی بود و به نقطهای رسید که به شرکتهای اروپایی ازجمله ولوو و لیبهر قطعه صادر کرد.
تقویم شرکت هپکو در دهه هفتاد، پررویداد و البته پرافتخار بود؛ از تولید گریدر، بیل و غلطک گرفته تا تولید ۳۰۰۰ دستگاه راهسازی و فعالیت گسترده در حوزه تولید تجهیزات انرژی نیروگاهی، نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد و سایر پروژههای صنعتی.
این شرکت در عصر طلایی خود نه تنها در تولیدات بومی بدون نیاز به شرکت خارجی توفیق یافت، بلکه سال ۱۳۸۳ با مشارکت با سرن (CERN) برای ساخت میز شتابدهنده، نام خود را در جهان طنینانداز کرد.
سرن بزرگترین مجموعه آزمایشگاهی دنیا در زمینه فیزیک ذرات بنیادی و فیزیک هستهای است که در حاشیه شهر ژنو سوئیس نزدیک مرز فرانسه واقع شده و تا کنون ۶ جایزه نوبل در عرصه تبادلات علمی دنیا را به خود اختصاص داده است؛ مجموعهای با ۳۰۰۰ فیزیکدان و مهندس مقیم و همکاری ۶۵۰۰ دانشمند از ۵۰۰ دانشگاه و ۸۰ کشور که یک قطب علمی به شمار میآید. همکاری موفق هپکو و سرن برای ساخت میز نگهدارندهای بود که بتواند وزنی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ تن را تحمل کند. هپکو این پروژه را بدون هیچ گونه خطا و اشتباهی در بازه زمانی ۶ ماهه ساخت و سال ۲۰۰۴ جایزه طلایی دریافت کرد.
فصل چهارم؛ دهه هشتاد، افول هپکو با خصوصیسازی
هیچکس پیشبینی نمیکرد واگذاری هپکو به بخش خصوصی، غول ماشینآلات صنعتی کشور را دچار چنان بحرانی کند که درمانش بیش از یک دهه طول بکشد، اما این چنین شد و فصل چهارم هپکو نه تنها با افول ستاره اقبال این برند طلایی همراه شد، بلکه آنچه در خلال واگذاری این کمپانی رخ داد به هپکو را به نماد خصوصیسازی سیاه بدل کرد.
داستان واگذاری هپکو به بخش خصوصی، از پاییز سال ۸۵ شروع شد و این شرکت، در فهرست کارخانههایی قرار گرفت که در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی از سوی دولت قابل واگذاری تشخیص داده شد؛ تشخیصی درست و تجویزی اشتباه!
بعد از آنکه سازمان خصوصی تصمیم گرفت ۶۰ درصد سهام این شرکت را واگذار کند، نام ناآشنای شرکت واگنسازی کوثر به عنوان برنده مزایده و مالک جدید هپکو اعلام شد. واگذاری پاییزی هپکو، اما خیلی زود دچار مشکل شد و دولت ۲۷ دی ماه همان سال انتقال هپکو را به دلیل آنچه عدم توانایی خریدار این سهام در وقت مقرر و مهلت قانونی میخواند، ابطال کرد. پس از ناکامی واگنسازی کوثر، هیات عالی واگذاری مصوب کرد که مجدداً سهام هپکو با شرایطی تازه شامل ۲۵ درصد مبلغ به صورت نقد و بقیه طی ۱۸ قسط سهماهه از طریق سازمان بورس اوراق بهادار واگذار شود. درنهایت ۲۸بهمن ماه سال ۱۳۸۵ برای دومین بار ۶۰ درصد سهام شرکت هپکو به صورت بلوکی در بورس تهران عرضه شد و سهام شرکت مزبور به ارزش ۷۰ میلیارد و ۴۵۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بدون هیچ رقیبی به خریدار قبلی فروخته شد.
شرکت واگنسازی کوثر با توجه به پرداخت نزدیک به ۲۱میلیارد تومان در معامله اول، در عمل مالک قانونی سهام مدیریتی هپکو شد و هپکو بدون اینکه اطلاع داشته باشد، وارد یک دوره افول دهساله شد که دو متهم داشت؛ متهم اول مالک جدید و متهم دوم واردات دستگاههای دستهدوم چینی که به مراتب ارزانتر از محصولات هپکو تمام میشد.
روزی که غول صنعتی خاورمیانه در سبد واگذاری قرار گرفت، در بین یکی از ۱۰۰ برند برتر ایرانی از نظر تولید و سوددهی قرار داشت؛ سالانه ۲۰۰۰ دستگاه تولید میکرد و سود سالانهای بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان داشت، اما بعد جدایی از دولت هر روز بیشتر از روز قبل کمتحرکتر و کوچکتر شد.
اگرچه نشانههای افول هپکو خیلی پنهان نبود، اما کشوقوس واگنسازی کوثر برای پسدادن آنچه از عهده مدیریتش برنمیآمد، یک دهه طول کشید و دستآخر این شرکت که با هپکو نامونشان یافته بود پس از ده سال ناتوانی در ایفای تعهداتش از این مجموعه کنار رفت و هپکو سال ۱۳۹۵ به دومین واگذاری تن داد. اگرچه شرکت هیدرواطلس هپکو با ۲۱۶ میلیارد تومان نام خود را به عنوان مالک بعدی هپکو ثبت کرد، اما خیلی زود به دلیل ناتوانی در رفع مشکلات شرکت، خواستار فسخ قرارداد شد.
هرچند هپکو در دهه ۸۰ با تاسیس شرکتهای اقماری مانند هسکو (شرکت مستقل خدمات پس از فروش هپکو)، شرکت کمات ماشین شرق و فرتاک همچنین تحکیم روابط جهت انتقال تکنولوژی و تامین محصولات و قطعات، تلاش کرد پویا باقی بماند، اما به سکهای بیارزش و بیخریدار بدل شد.
تنها اخبار طنینانداز این شرکت در سالهای پایانی دهه هشتاد و سالهای ابتدایی دهه ۹۰ اعتراضهای دنبالدار کاگری بود که بعد از دومین واگذاری به اوج رسید. با تداوم مشکلات و به نتیجهنرسیدن وعدهها، اعتراضات کارگران از فضای داخل کارخانه به سطح شهر کشید و هر چند وقت یکبار تصاویری از حضور کارگان هپکو در مرکز شهر اراک و روی ریلها منتشر میشد.
تعداد پرسنل هپکو هر روز کمتر و کمتر میشد و از ۲۴۰۰ نفری که سه شیفت کار میکردند به ۹۰۰ نفر رسید. مدیریت مجموعه، اما از پرداخت مطالبات و حقوق همان کارگران باقیمانده نیز ناتوان بودند. چرخ کارخانه که زمانی برای تولید ۲ هزار و ۴۰۰ دستگاه میچرخید روی ساخت ۸ دستگاه در سال متوقف شد و با وجود اینکه سالانه حدود ۱۳۰۰ دستگاه ماشینآلات در کشور خریداری میشد، سهم هپکو از این بازار هر روز بیشتر آب میرفت.
اعتراضهای مزمن سبب شد پای مسئولان نظارتی، اجرایی و تقنینی به هپکو باز شود، اما افول پلکانی، راهحلی یکشبه و معجزهوار نداشت.
فصل پنجم؛ دهه نود و بازگشت هپکو
تابستان سال ۱۳۹۹ بود که دولت دوازدهم ۵۵ درصد از سهام هپکو را به سازمان تأمین اجتماعی واگذار کرد و همین نقطهعطفی در احیای غول خفته صنعتی اراک بود؛ چراکه سهامداری سروسامان پیدا کرد، بخشی از بدهیها تهاتر شد و متعاقب ثبات، جلوی روند زیاندهی شرکت گرفته شد و روند صعود پلکانی هپکو شدت گرفت.
تغییر مدیریت در سال ۱۴۰۱ هم مزید بر علت شد تا هپکو قرن جدید را با تغییر در موازنه منفی ۱۵ ساله آغاز کند. شهریور امسال بود که خبر رسید این شرکت سال ۱۴۰۳ و بعد از ۵۴۷۵ روز به سوددهی رسیده است. اما این تنها یکی از ۲۰ خبر خوشحالکنندهای بود که مدیریت هپکو در مجمع عمومی عادی سالیانه این شرکت که ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ با حضور بیش از ۵۷ درصد از سهامداران برگزار شده بود، اعلام کرد.
تامین بیش از هزار میلیارد تومان قطعات CKD طی چهارماهه نخست ۱۴۰۳، انجام بیش از ۵۰ درصد خریدهای خارجی بهصورت اعتباری ۲ تا ۶ ماهه (برای اولین بار در تاریخ هپکو)، افزایش اخذ قراردادهای منعقده از ۱.۱میلیارد تومان به ۶هزار میلیارد تومان (معادل ۴۵۳ درصد)، رشد ۴۷ درصدی درآمدهای عملیاتی تلفیقی شرکت، افزایش حداقلی و کنترلشده قیمت تمامشده محصولات، مثبتشدن سود تلفیقی شرکت در دو سال اخیر پس از ۸ سال پیاپی سود تلفیقی منفی و تبدیل حاشیه سود از منفی ۱۲ به مثبت ۴ درصد، رشد ۰.۷ درصدی نرخ بازده داراییها پس از سالها، رشد ۶ درصدی نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، رشد ۱۹۵ درصدی تولید، رشد تناژی قطعات از ۳۷ درصد به ۳۴۷ درصد، احیا و استفاده از قطعات راکد و ضایعاتی در خطوط تولید به ارزش ۴۰میلیارد تومان، تولید دستگاه حفاری برای اولین بار، رشد ۶۴ درصدی موجودی کالا نسبت به سال گذشته، احیای پول پرداختشده به شرکت ایراسکو ایتالیا به ارزش ۲میلیون و ۵۰۰هزار یورو و ورود تمامی دستگاهها خریداری شده به کشور همچنین رفع توقیف و بازداشتی اسناد مالکیت شرکت بعد از ۱۸ سال بخشی از طومار توفیق هپکو در سکس دو سال اخیر بود.
یکی از اخباری که بسیار مورد توجه قرار گرفت، عقد قرارداد صادرات ۲۱ محصول به ارزش ۶میلیون دلار بعد از ۲۰ سال بود که در همین راستا در روزهای نخست آبان امسال نخستین محموله صادراتی ماشین آلات معدنی واحد تولیدی هپکو به آفریقا ارسال شد.
اگرچه هپکو امروز با روزهای اوجش در دهه هفتاد فاصله دارد، اما هنوز هم بیشترین سهم از ماشینآلات در بازارهای داخلی در اختیار این شرکت است. خط تولید هپکو در خلال همکاری با ولوو و لیبهر از رهگذر همکاری با کوماتسو (Komatsu) و نیوهلند (New Holland)، زاور (Sauer)، رکسروت (Rexroth)، دویتس (Deutz)، کارور (Carraro) و زداف (ZF) امروز به تجهیزات پیشرفته شامل ابزارآلات برشکاری، جوشکاری، ماشینآلات فرزکاری و همچنین دستگاه cnc مجهز شده و این ظرفیت به هپکو اجازه میدهد ۲۵۰۰ واحد از ماشین آلات مختلف را تولید کند و در سال ۲۰ هزار تن سازه فولادی بسازد. این کمپانی امروز ۲۵ نوع ماشین راهسازی تولید میکند که هشت نوع از محصولات آن تحت لیسانس کشورهایی، چون ژاپن، آلمان و سوئد قرار دارد.
هپکو تا کنون بیش از ۳۰ هزار دستگاه در اختیار پروژههای راهسازی و معدنی قرار داده و محصولات تولیدیاش شامل انواع لودر، انواع بیلهای هیدرولیکی، انواع غلتک، انواع تراکهای معدنی، انواع دامپتراک، بلدوزر، گریدر، ترانسپوتر راهی بازارهای داخلی و خارجی شده است.
این کمپانی را شبکهای از سازندگان و تولیدکنندگان داخلی در زمینه تأمین مواد خام، قطعات ریختگی، قطعات لاستیکی، رنگ و مواد شیمیایی مانند فولاد مبارکه اصفهان، ایران تایر، شرکت رنگ روناس، آما، فولاد پیچ، موتور سازان، شرکت بهران، رینگسازی آریانا، شاهین آذر اتاق، فولاد نیما، صنایع ریختهگری اصفهان، رنگین زره، گیتی آسا، رادیاتور ایران و نیکران لاستیک یاری میکند.
امروز، غول آهنین صنعت ایران که تا همین چند سال پیش به حالت احتضار درآمده بود، نفس تازه کرده است. دیگر بهجای ریل اعتراض کارگران، قطاری از تولیدات این شرکت در صف صادرات به کشورهای دیگر دیده میشود و حالا میتوان از هپکو به عنوان شرکتی جانسخت یاد کرد که در پنجاهسالگی با قدمهای مطمئن به سوی چشماندازی واقعبینانه، اما روشن حرکت میکند.
منبع: نبض بازار