پیرزن ۹۰ ساله عاشق فوتبال: بازیها را در تلویزیون، تار میبینم/ عروسم باید فوتبالی باشد
این طرفدار دو آتشه درباره اینکه آیا در زمان دیدن بازیها استرس هم دارد یا نه، میگوید: «موقع دیدن بازیها، استرس دارم. از شب قبلش خوابم نمیبرد و برای بردن تیممان تا صبح دعا میکنم. تنها خوشی این روزهای من، پیروزی آلومینیوم است و ان شاءا... در بازی برابر استقلال مثل 7 هفته گذشته، بازی را نمیبازیم و تیم با دست پر از تهران به اراک برخواهد گشت.»
به گزارش دیده بان ایران؛ روز گذشته تصویر مهمان ویژهای که بازیکنان تیم آلومینیوم اراک را قبل از سفر به تهران برای بازی با استقلال بدرقه کرد، مورد توجه رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت. شاگردان «رسول خطیبی» که قرار است امروز در ورزشگاه آزادی به مصاف استقلال بروند، در تمرین آخرشان یک هوادار ویژه داشتند، پیرزن 90 سالهای که یکی از طرفداران پروپاقرص آلومینیوم اراک است، تیمی که امسال برای اولین بار راهی لیگبرتر شده تا در بالاترین سطح فوتبال کشورمان، حضور داشته باشد و طرفدارانش از دیدن رقابتهای تیمشان با بزرگان فوتبال ایران لذت ببرند. گفته میشود که این پیرزن 90 ساله که مادر یکی از لیدرهای قدیمی این باشگاه است، در زمان بدرقه و به عنوان آخرین توصیه از آنها خواسته که با روحیه بالایی به تهران سفر و تلاش کنند تا روند شکستناپذیری خود را برای هفتمین بازی پیاپی مقابل استقلال هم ادامه دهند اما این اولین بار نیست که عشق و علاقه یک مادربزرگ به فوتبال خبرساز میشود.
گفتوگو با پیرزن 90 سالهای که شبهای قبل از بازیهای تیم «آلومینیوم اراک» به خاطر استرس تا صبح خوابش نمیبرد
«نواده علیمحمدی هستم، متولد سال 1309 و به قول شما امروزیها، طرفدار 2 آتشه تیم آلومینیوم اراک»، پیرزن دوستداشتنی و سرزنده اراکی با این مقدمه، بارها و بارها در گفتوگوی کوتاه و تلفنی که با او داشتیم، از علاقهاش به فوتبال و تیم شهرش گفت. شاید باورش سخت باشد اما در این سن و سال، یکی از اصلیترین تفریحاتش، حضور در سر تمرینات تیم محبوبش و تماشای بازیهای آن است. بازیهایی که اگر به بردن ختم نشود، خنده را برای ساعتها از چهرهاش میرباید. گفتوگوی ما با این پیرزن راکه تصاویرش در حال بدرقه تیم آلومینیوم در شبکههای اجتماعی پربازدید شد، بخوانید.
او درباره تماشای بازیهای تیم محبوبش از تلویزیون میگوید: «قدیم که چشمهایم بهتر میدید، تمام بازیهای تیم را از تلویزیون استانی میدیدم اما الان چون چشمهایم ضعیف شده، تصویر را خیلی تار میبینم اما باز هم زمان بازیها به شنیدن صدایش اکتفا میکنم. این روزها، بیشتر سر تمرینات تیم میروم، بازیکنها هم با احترام زیادی پیش من میآیند و من هم به آنها روحیه میدهم و میگویم که برای موفقیت و پیروزیشان هر روز دعا میکنم.»
شب قبل از بازیها خوابم نمیبرد
این طرفدار دو آتشه درباره اینکه آیا در زمان دیدن بازیها استرس هم دارد یا نه، میگوید: «موقع دیدن بازیها، استرس دارم. از شب قبلش خوابم نمیبرد و برای بردن تیممان تا صبح دعا میکنم. تنها خوشی این روزهای من، پیروزی آلومینیوم است و ان شاءا... در بازی برابر استقلال مثل 7 هفته گذشته، بازی را نمیبازیم و تیم با دست پر از تهران به اراک برخواهد گشت.»
امسال هفتم یا هشتم خواهیم شد
از او میپرسم که به جز آلومینیوم اراک، آیا طرفدار تیم دیگری هم هست یا نه، که اینطور پاسخ میدهد: «من از اول تا آخر عمرم، طرفدار تیم اراک بودم و هستم. میدانید که تیم شهر ما تا امروز خیلی اسم داشته، صنایع اراک، شهرداری و ... . الان هم نه فقط من که تمام مردم شهر، آقای خطیبی، مربی تیم را دوست دارند و امیدوارند که این تیم، نتایج خوبی کسب کند. اگر اتفاق خاصی برای تیم ما نیفتد، در پایان لیگ امسال، هفتم یا هشتم خواهیم شد که برای اولین فصل حضورمان در لیگبرتر، پایان خوبی خواهد بود.»
منصورخان به خانه ما میآمد
درباره خاطرهانگیزترین بازی تیم شهرش میپرسم که به آشناییاش با منصورخان پورحیدری ختم میشود و میگوید: «خاطرهانگیزترین بازیهای تیم اراک، یکی صعودمان به لیگبرتر بود و دیگری یک بازی دوستانه با استقلال بود که آن زمان منصورخان پورحیدری در قید حیات بود. آن بازی را 2 بر صفر باختیم اما تیممان خیلی خوب بازی کرد و بعدش ناراحت نشدم. منصورخان پورحیدری، زمانی که مدیر فنی تیم اراک بود، زیاد به خانه ما میآمد و من با او درباره تیم، نقاط ضعف و قوتش و ... صحبت میکردم. در ضمن او عاشق آبگوشت بود و هر وقت میآمد خانهمان، من و بچههایم با او، دورهمی آبگوشت میخوردیم که خاطراتش از یادم نمیرود. خدا رحمتش کند این مرد دوستداشتنی و خاکی را. من عاشق آقای عابدزاده هم هستم.»
این مادر البته گلایهای هم از مسئولان باشگاه دارد که میگوید: «چون من فوتبالی هستم، همه دختر و پسرهایم هم فوتبالی شدند و یکی از پسرهایم به نام «اصغر عابدزاده» لیدر باشگاه اراک هم بوده است. او به خاطر اینکه تیم لیگبرتر نرفته بود، تصمیم به ازدواج نداشت اما الان میخواهد زن بگیرد. میخواهم برای او یک زن اهل تماشای فوتبال بگیرم. راستی، اگر دوست داشتید این گلایهام را هم چاپ کنید. پسر من تا سال پیش لیدر تیم اراک بود و خیلی برای تیم زحمت کشید اما در فصل جاری از طرف باشگاه به خانه ما نیامدند، به ما احترام نگذاشتند، البته اشکال ندارد چون ما به عشق تیممان این کارها را کردیم.»