بیایید همه مسعود شجاعی باشیم
سخت است جای مسعود شجاعی بودن. این که تشنه بازی باشی، بزرگتر تیم باشی و دقیقه ۸۷ به زمین بروی.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ خبرآنلاین نوشت: فردا چه میشود؟ این را خدا میداند. دیروز چه بوده؟ میشود با شخم زدن گذشته به سادگی به آن پی برد. در تاریخ معاصر تیم ملی دو بازیکن بودند که خیلی تلاش کردند اما کم حرف نشنیدند. اروپا بازی کردند و چون استقلال و پرسپولیس نبودند پس روی سکوها حامی نداشتند و به ازایش کم دشنام نشنیدند. روزهای بد هم البته کم نداشتند. که اصلا این ذات فوتبال است.
افشین قطبی برای توجیه ناکامی تیم سال ۲۰۱۱ شاید دنبال بهانه بود اما از دو نفر گلایه داشت. دو یار لالیگایی تیم ملی که میگفت به تاکتیکش نمیخورند. او البته او قبل تر با علی کریمی و خیلیهای دیگر هم نتوانست کار کند و از اردویش جدا شدند. دو نفری که حالا سالهاست، از سال ۲۰۱۱ به این طرف ستارگان فوتبال ملی ایران با بازوبند کاپیتانی بودهاند.
همان دو نفری که روزگاری سرمربیان تیمهای ملی از اشتباه در عدم اخراجشان گفته بودند اما برای تیم کیروش نعمت بودهاند. چند روز قبل بود که کیروش از نقش جواد نکونام تا نصف راه و بعد از مسعود تا اینجا گفت.
مسعودی که چه در جام جهانی و چه اینجا بیشتر روی نیمکت بوده اما برای تیم چیزی ورای یک کاپیتان است. مسعودی که در دو سه سال گذشته خیلی فراتر از یک فوتبالیست در کنار مردمش بوده، سمت مردم ایستاده. از مشکلات گفته، از باورهای غلط و از هنجارهایی که باید شکسته شوند. اینکه چرا با فساد در فوتبال پایه برخورد نمی شود. اینکه جامعه چرا خود را در برابر کودکان کار یا علاقه بانوان و خق شان برای ورود به ورزشگاه ها واکنشی در خور نشان نمی دهد.
اصلا چرا راه دور میروید همین قبل بازی با عمان! حرفهایش را یادتان هست؟ آنجا که گفت:«فوتبال خیلی وقت ها برای مردم ما مسکن است. حتی بیشتر از ۹۰ دقیقه فوتبال است. خیلی وقت ها مشکلات زندگی شان را تا مدت ها فراموش می کنند. یک جورهایی تسلی خاطر میشود. به خصوص وقتی بازی های مهمی را می بریم و ری اکشن مردم را می بینیم،بیشتر به ایرانی بودنمان افتخار میکنیم.»
بدون شک مسعود دلش لک زده برای بازی کردن. او در جام جهانی هم خیلی دوست داشت بازی کند. مثل گوچی، مثل اشکان و مثل پژمان. درست مثل حاج صفی و کریم انصاری فرد که این روزها کمتر به میدان می روند. همه اما یک حقیقت را خیلی خوب می دانند.
این که هدفی ورای بازی فردی دارند. وقتی مسعود که بزرگتر است، از همه جلوتر تمرین میکند، میجنگد. دیگر تکتک آن بچههای جوانتر حرفی برای گفتن نخواهند داشت. کاش همه آنهایی که احتمالا از بازی بعد و برد بعدی دلشان هوای تیمملی میکند، در راه موفقیت فوتبال ملی کشورشان مثل مسعود بودند. همه همانهایی که مسعود را همین یک سال قبل گوشه رینگ گذاشته بودند و نمیخواستند تحت هیچ شرایطی به تیم ملی برگردد!