دلیلی که خداداد گچکاری را کنار گذاشت
خداداد عزیزی گفت: جهانگیر زندهدل از موفقیتهای من مثل پسرش خوشحال بود.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران؛ خداداد عزیزی از شرکتکنندگان در مراسم خاکسپاری مرحوم جهانگیر زندهدل بود، مالک معنوی و واقعی ابومسلم که همه عمرش را به پای این تیم گذاشت و تا ابومسلم بود، آقاجهان هم بود. حماسهساز ملبورن هم مثل همه بزرگان فوتبال مشهد علاقه خاصی به او داشت.
وقتی خبر درگذشت مرحوم زندهدل را شنیدید، چه احساسی پیدا کردید؟
در ۲۹ سال گذشته هر وقت ایشان را دیدم یا حرفشان شد، احساس خوبی پیدا کردم. آقای زندهدل به معنای واقعی جنتلمن و مهربان بود و گردن من در فوتبال و خارج از فوتبال حق داشت.
توضیح میدهید؟
من قبل از پیوستن به ابومسلم میخواستم برای تیم آزادی مشهد و در کنار بچهمحلهایم بازی کنم ولی ایشان مرا به ابومسلم برد. برایم در سال ۶۷ حقوق دو هزار و پانصد تومانی تعیین کرد که به همین دلیل دیگر گچکاری را کنار گذاشتم و چسبیدم به فوتبال. ضمن اینکه وقتی از دبیرستان اخراج شدم آقای زندهدل از برادرش که معلم دبیرستان امیرکبیر بود خواست مرا آنجا ثبتنام کند تا ادامه تحصیل بدهم.
چرا از دبیرستان اخراج شدید؟
من در دبیرستان حاجتقی آقابزرگ درس میخواندم. فوتبالم خوب بود، سر بازی در زنگ ورزش با دبیر ورزش بحثم شد. او از دایره معلمی و ادب خارج شد، من هم از خجالتش درآمدم. گفتند عذرخواهی کن تا اخراج نشوی، با اینکه از کارم پشیمان بودم اما از او معذرتخواهی نکردم و روی پروندهام مهر اخراج زدند و گفتند به خاطر همین مهر اخراج دیگر تو را جایی ثبتنام نمیکنند اما آقای زندهدل از برادرش که معلم زبان دبیرستان امیرکبیر بود، درخواست کرد کار مرا درست کند و همین اتفاق هم افتاد. اتفاقاً چند هفته بعد یک بازی بین تیمهای دو دبیرستان برگزار شد ما ۵ بر صفر آنها را بردیم و به تنهایی ۴ گل زدم.
انتقامتان را هم گرفتید؟
بله، عجب انتقامی هم بود، بعد از هر گل به چهره دبیر ورزش سابق نگاه میکردم! خلاصه اینکه آقاجهان به قدری مهربان و باشخصیت بود که هرقدر بگویم، کم گفتهام.
زمان بازیگری شما مدیر تیم ابومسلم بودند؟
آقای زندهدل حداقل بعد از انقلاب پدر باشگاه ابومسلم بود، تا قبل از حرفهای شدن و ورود پول به فوتبال او یکتنه همهکاره باشگاه بود. من اوایل سال ۷۰ برای سربازی رفتم فتح تهران اما با ایشان در تماس بودم. زمانی که برای تیم ملی بازی میکردم یا لژیونر بودم، آقای زندهدل به قدری خوشحال بود که گویی پسر واقعیاش به موفقیت رسیده است.
در ماههای اخیر با ایشان ملاقات داشتهاید؟
از زمانی که بیمارستان بستری بود، ۳ بار تصمیم گرفتم بروم عیادتشان اما نتوانستم. به نوعی هم دوست نداشتم آقای زندهدل را روی تخت بیمارستان ببینم. فقط میتوانم بگویم فوتبال مشهد یک بزرگتر خیلی محترم و خوب را از دست داد.