پابرهنه بودیم اما لباس تیمملی را از تن نکندیم
بالاخره باید یک نفر حرف بزند و ما نمی توانیم همیشه بگوییم که همه چیز گل و بلبل است. من مخالف والیبال نیستم.من یک صحبت کلی کردم و گفتم لیگ جهانی آخر را که گذراندیم، بازیکن آسیب دیده را در لیست قرار دادیم و احتمال ندادیم که وسط کار بازیکن اصلی تیم، تیم را لنگ می گذارد. یا صحبت پیراهن درآوردن در تمرین تیم ملی که تاحالا سابقه نداشته که کسی لباسش را در تمرین دربیاورد. پرچم ایران را، پرچم کشورت را که بر تن داری! ما پابرهنه هم برای تیم ملی تمرین کردیم ولی پیراهن درآوردن نه. این کارها، کارهای قشنگی نیست.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دید ه بان ایران؛ خبرآنلاین نوشت- بهنام محمودی و علیرضا نادی؛دو دوست قدیمی در تیم ملی والیبال.شاید حالا یکی از آنها منتقد باشد و دیگری موافق.با این حالا کنار هم نشستن آنها و صحبت درباره والیبال شنیدنی است و خواندنی.البته در طول مصاحبه شرایطی هم پیش آمد که محمودی و نادی همسو با هم شوند و در یک جبهه درباره شرایط والیبال حرف بزنند؛آنجا که یک جورهایی حرف جفت شان به اینجا ختم شد که"نمی شود گفت که همیشه همه چیز گل و بلبل است.همیشه همه چیز کامل نیست و همیشه ما آدم خوب داستان نیستیم."محمودی و نادی از روزهایی گفتند که پابرهنه بودند اما هرگز به خودشان اجازه ندادند توی روی بزرگترشان بایستند.آنها نسل متفاوتی بودند که رویاهایشان پوشیدن پیراهن تیم ملی بود و عرق ریختن برای ایران.نسلی بودند که خیلی هایشان حتی دیگر اسمی از والیبال نمی آورند و شاید مثل نادی و محمودی حتی حوصله این را هم ندارند که از شرایط این روزهای والیبال انتقاد کنند.
علیرضا،از اینجا شروع می کنیم که در شرایط فعلی به تو لقب منتقد والیبال را می دهند.بدون شک این به دلیل انتقادهای زیادی است که در چند وقت اخیر کرده ای.
بالاخره باید یک نفر حرف بزند و ما نمی توانیم همیشه بگوییم که همه چیز گل و بلبل است. من مخالف والیبال نیستم.من یک صحبت کلی کردم و گفتم لیگ جهانی آخر را که گذراندیم، بازیکن آسیب دیده را در لیست قرار دادیم و احتمال ندادیم که وسط کار بازیکن اصلی تیم، تیم را لنگ می گذارد. یا صحبت پیراهن درآوردن در تمرین تیم ملی که تاحالا سابقه نداشته که کسی لباسش را در تمرین دربیاورد. پرچم ایران را، پرچم کشورت را که بر تن داری! ما پابرهنه هم برای تیم ملی تمرین کردیم ولی پیراهن درآوردن نه. این کارها، کارهای قشنگی نیست.من این صحبتها را کردم حالا یکسری جوانان کم سن و سال که اصلا ما را یادشان نیست، می آیند و حمله می کنند برای من مهم نیست.آنها که حمله می کنند اصلا ورزش را بلد نیستند و نمی دانند.
*آقای محمودی فکر می کنید چه می شود که هر نقدی با هجمه روبرو می شود.دو، سه سال است که می گوییم مسیر دارد از ریل خارج می شود.الان به نقطه بحران رسیده ایم یا هنوز می توان اینطوری ادامه داد.
بهنام: ببینید! از صحبتهایی که آقای نادی اشاره کرد، ممنونم ولی من بعضی از صحبتها باید درون خانواده زده شود. واقعیت این است که وقتی با مادر و خواهرم مشکل دارم هیچ موقع بیرون مصاحبه نمی کنم و اول داخل خانواده حلش می کنم.یکسری از کارشناسانی که کارشناس نما هستند، نقدهایی می کنند که واقعا مخرب است یا یکسری از بازیکنان رفتارهایی می کنند که اصلا در شأن و شخصیت یک ورزشکار، والیبال و یک بازیکن حرفه ای نیست. ما کجای کارمان درست است که این درست باشد؟
*اوضاع فعلی خیلی حادتر از این حرف هاست.همین چند وقت پیش یکی از بازیکنان با افتخار مصاحبه کرده و گفته بود که می خواسته در گوش ولاسکو بزند!
از؟
*همین اواخر قرا مصاحبه کرده بود و گفته بود که می خواسته در گوش ولاسکو که کنار زمین حرف می زده، بزند. اما چرا باید اجازه داشته باشد که چنین حرفی بزند.
بهنام: به نظر شما وقتی آقای ولاسکو مربی بود قراء می توانست این حرف را بزند؟
*خب، نه دیگر دقیقا موضوع همین است.
بهنام: پس همیشه اینطور بوده. عذرخواهی می کنم اما منظورم به آقای قراء نیست اما می گویند سگ به دهانش گوشت نمی رسد، وق وق می کند. کسی که پشت سر آدمها صحبت می کند بگذار باشد اما کسی که می تواند رودررو صحبت می کند، مهم است.من یک چیزی بگویم، عادل از دوستان من است و حتی من جزو کسانی هستم که دوست دارم عادل برگردد و وساطت می کنم که او برگردد. حتی اگر شده برای یک اردو چون معتقدم این روش کنار گذاشتن اشتباه است چون در افکار عمومی ذهنیت بدی ایجاد می شود. پیراهن درآوردنش کاملا اشتباه بود. بهترین کار هم آقای کولاکویچ کرد من هم بودم هم او را و هم کسی که بانی شده را خط می زدم.
*نکته همین است.
بهنام: علیرضا ما سر تمرین چقدر با هم بگومگو کردیم. علیرضا می گفت که بابا بهنام بده دیگر، اما من می گفتم که دفاع نکن اما این یک بحث خانوادگی است. ورزشکاران ملی بازتاب بزرگی دارند.
*به نظر می رسد که اینها یک بغض است که باید ریشه یابی شود. آنقدر که به چند نفر در تیم ملی نفر حال داده شده و اینها را خارج از عرف امتیاز داده اند برای بقیه بغض شده است.
علیرضا:من با بهنام هم تیمی بودم و او سه، چهارسالی از من بزرگتر است. ما دعوا و جر و بحث داشتیم. بهنام بارها از من گله کرد که چرا حمایت نکرده ام؟ به صورت خیلی جدی. اما من چرا ناراحت نشدم چون مربی ای که بالای سر تیم بود هیچوقت بین من و بهنام فرق نمی گذاشت.اما نمی شود که در تیم را بست.ما بازیکن داریم که به تیم ملی اضافه شود. ولی چرا درش بسته شده؟ چرا وقتی بازیکنان با هم جر و بحث می کنند، یک نفر محکوم می شود. آن بازیکن سرش را پایین می اندازد و راست راست راه می رود و هیچکس هم به او هیچ چیز نمی گوید. این درست نیست.
*تازه این یکی باید از آن شخص خاص هم عذرخواهی کند.
علیرضا: اگر ما می گوییم بازیکنان سربازند و همه مثل هم اند، پس باید همه مثل هم باشند. تیم ملی همه یکرنگ می پوشند. مگر در بازی یک نفر رنگ دیگری می پوشد؟ مگر خونش رنگین تر است؟
بهنام: مگر اینجا لات خانه است؟ مثلا اگر عادل غلامی اشتباه می کند خودش به اشتباهش پی می برد و عذرخواهی می کند ولی خط می خورد. من را هم اینطوری کنار گذاشتند.بنده به جد مخالفم که اصلا بازیکن سالاری شود. حتما باید موسوی هم خط می خورد. من اگر بودمحتما این کار را می کردم.اگر سعید معروف، شهرام محمودی، سیدمحمد موسوی، فرهاد قائمی، غفور این کاررا می کردند هم باید همین برخورد با آنها می کردند. البته خدا نکند که این کار را بکنند چون اصلا حرمت والیبال از بین می رود.
*ماجرای اینکه ما سه،چهار با در این پروسه مربی عوض کردیم،چیست؟ اما الان دردمان مربی نیست چون هر مربی که آوردیم باز هم دردمان همین شده است.
بهنام:واقعا مشکل ما دیگر مربی نیست. اگر یک چوب یا درخت بالای سر تیم ملی بگذاریم هم باید نتیجه بگیرند. حتی یک درخت خشک شده، تنه درختی که بریده شده هم آنجا باشد باید نتیجه بگیرد. چون به بلوغ فنی و تکنیکی رسیده ایم ولی به بلوغ حرفه ای نرسیده ایم.
*بحث دیگری که وجود دارد به پول ارتباط پیدا می کند و ...
علیرضا:من بازیکنی بودم که در تیم ملی هیچ موقع زیر و رو نکشیدم. بهنام هم همینطور. ما واقعا خالصانه کار کردیم. البته منظورم این نیست که اینها اینطوری نیستند ولی یکسری مسائل هست. به نظرم چون پول در والیبال زیاد شده درحالی که آن موقع این قدر نبود.
*آیا مگر شما از تیم ملی پولی گرفتید؟
بهنام: بحث ما اصلا الان پول نیست. اتفاقا من برعکس اعتقاد شما را دارم و می گویم بجای اینکه سعید معروف یک و نیم میلیارد بگیرد باید سه میلیارد بگیرد ولی...
*ولی آنجایی که معاون رئیس جمهور را خفت می کند و می گوید پول ندادید و حق ندارید در رختکن بیایید!
بهنام: من به جای معاون رئیس جمهور باشم، فردای آن روز رئیس فدراسیون را عوض می کنم.
* نکته ای که وجود دارد این است که الان آنجایی هستیم که دیگر باید بگوییم چه باید بکنیم؟ یک فدراسیونی داریم که مدیرش از نظر نتیجه گرایی به حدی موفق بوده که یک سمت بالایی دارد.فکر می کنید در انتخابات آینده باید چه تغییراتی انجام شود.
بهنام: معتقدم اولا در بدنه فدراسیون حتما باید از والیبالی های خوب که قابل قبول جامعه و تائید مردم و جامعه ورزش هستند باید باشند. در بدنه والیبال، در تیم ها و در فدراسیون باید باشد چون اگر نباشد از هم دور می شویم. برای بحث ریاست فدراسیون هم یکسری قوانین گذاشته اند که این قوانین قابل احترام است. آئین نامه انتخابات است که به آن هم احترام می گذاریم و به عنوان معاون وزیر به کل فدراسیون ها ابلاغ کرده است. اما باید در این میان یکسری موارد را درنظر بگیریم. این مسئله شامل علی دایی هم نمی شود. یعنی علی دایی نمی خواهد.
*اگر بخواهد هم نمی تواند.
بهنام: ببینید! بحث نمی تواند یا نمی خواهد نیست.
*اصلا علی دایی نه، مهدی مهدوی کیا. بهنام محمودی، علی پروین، اصلا لیونل مسی هم بخواهد در اینجا کاندیدا شود، نمی تواند که قانونا اشتباه است.
بهنام: بالاخره قانون همه جا برای هم فصل الخطاب است.
*اما این قانون نیست، آئین نامه اجرایی است.
بهنام: ما چطور برای کلاسهای مربیگری برای سمت هایی که می خواهیم در فدراسیون یا سازمان بدهیم می گوییم مثلا جانبازی یک آیتم بالا می رود. 5 سال مستدام در تیم ملی بودن یک آیتم بالا می رود.مگر می شود یک ورزشکاری 15 سال بازیکن تیم ملی بوده، تحصیلات عالی داشته باشد اما نتواند شرکت کند؟
*اصلا رای از مردم گرفته و عضو شورای شهر شده.
بهنام: مثلا آیا علیرضا دبیر نمی تواند بشود؟ مگر می شود؟ او اصلا جزو خانواده کشتی است و تحصیلات آکادمیک و تجربه دارد. پس یک کاری کنیم، پس یکی از آئین نامه ها برای انتخاب مدیران ورزش باید این باشد که حتما 5 سال بازیکن تیم ملی بوده باشد.
علیرضا: من دوست دارم کسی باشد که دستش باز باشد. آدمی باید باشد که بتواند ارتباط برقرار کند و بودجه بیاورد.
بهنام: در بحث آئین نامه انتخابات رئیس فدراسیون می گویم که اصلا آقای ضیایی هم حتما باید 5 سال بازیکن تیم ملی بوده باشد. این را آئین نامه کنید! چرا نمی کنند؟آن هم به نفعش است به جای اینکه 4، 5 نفر مشاور بیاورد. اصلا یکی از ایراداتی است که باید درست شود.
*اتفاقا این چیزی است که بعدا گریبانگیر شما هم می شود. مثلا از این خانم هایی که می گویند ما به ورزشگاه برویم ممکن است اصلا 70 درصدشان نخواهند بروند. ولی اگر یک روز دوست داشتند بروند نباید یک حقی از آنها سلب شود. آستین کوتاه پوشیدن را وقتی ممنوع می کنند ممکن است که بهنام اصلا هزار سال آستین کوتاه نپوشد.
علیرضا: درمورد فدراسیون کشتی هم یکی مثل آقای موحد صحبت کرد و قبلا گفتند چرا شما نمی آیید ریاست فدراسیون کشتی؟ گفت که من ارتباطی با کسی ندارم و نمی توانم بودجه بیاورم. اینها صحبتهای آقای موحد است. ما مثلا اینجا بگوییم این کار درست یا نادرست است، جای دیگری تصمیم گیری می شود.