کد خبر: 101823
A

امیررضا واعظ آشتیانی: «علی کریمی» در قواره مدیریت فدراسیون فوتبال نیست/ به چه استنادی مهدوی‌کیا را تایید صلاحیت کرده اند؟

امیررضا واعظ آشتیانی، مدیر اسبق باشگاه استقلال، درباره حضور علی کریمی در انتخابات فدراسیون فوتبال گفت: اول اینکه این اتفاق نمی‌افتد یعنی به ریاست نمی‌رسد. ایشان هم به اعتقاد من هنوز به لحاظ مدیریتی در قواره مدیریت فدراسیون فوتبال قرار نگرفته. این واقعیت را باید بپذیریم. ضمن اینکه اهالی فوتبال بسیار در ارتباط با معرفی کاندیداهای خودشان کاهلی کردند.

امیررضا واعظ آشتیانی: «علی کریمی» در قواره مدیریت فدراسیون فوتبال نیست/ به چه استنادی مهدوی‌کیا را تایید صلاحیت کرده اند؟

به گزارش دیده بان ایران؛ با تایید صلاحیت شدن نامزدهای انتخابات فدراسیون فوتبال، همه اهالی این رشته چشم به راه تاریخ ۱۰ اسفند و برگزاری مجمع عمومی فدراسیون هستند. در روزهای اخیر اینکه چه کسی سکان هدایت نهاد اصلی فوتبال ایران در چهار سال آینده را دراختیار خواهد گرفت، مساله‌ای است که مورد بحث هواداران و پیشکسوتان و کارشناسان قرار گرفته است.

 

از سمت دیگر رد صلاحیت حیدر بهاروند سرپرست فعلی فدراسیون فوتبال هم حاشیه‌هایی به همراه آورده است. برخی خبرگزاری‌ها از تحرکات خطرناک بهاروند و همکاران رد صلاحیت‌ شده‌اش برای وسط کشیدن پای فیفا و ترس از تعلیق پرده برداشتند. همچنین تایید صلاحیت شدن مهدی مهدوی‌کیا به عنوان فردی دوتابعیتی هم ابهاماتی را مطرح کرد. برای بررسی همه این مسائل با «امیررضا واعظ آشتیانی» مدیرعامل سابق باشگاه استقلال به گفت‌وگو نشستیم.

 

واعظ آشتیانی جزو کسانی به حساب می‌آید که معتقد است با توجه به افراد تایید صلاحیت شده نمی‌توان امیدواری چندانی به تغییر اوضاع فدراسیون فوتبال داشت. این مدیر سابق ورزش و فوتبال ایران نقش ضعیف دولت در مهندسی برای بالا آمدن فردی لایق و اهمال اهالی فوتبال در معرفی نامزد قابل قبول را از دلایل این مساله عنوان کرده است.


 

فارغ از اینکه چه کسانی رد صلاحیت شده‌اند، آیا شما با اینکه نهادهایی خارج از فوتبال در بحث تایید صلاحیت نامزدهای فدراسیون حضور داشته باشند، موافق هستید؟


این رد صلاحیت‌ها ربطی به خارج از فوتبال ندارد. کمیته‌ای هست و آن کمیته این مساله را تشخیص داده است و اینکه ما بخواهیم این را منتسب به افراد یا گروه‌ها یا تشکیلاتی خارج از فوتبال تلقی کنیم یک بی‌انصافی است. کسانی که رد شدند براساس آنچه در اساسنامه فدراسیون فوتبال پیش‌بینی شده و نظر کسانی که تشخیص صلاحیت افراد را انجام می‌دهند، کنار رفته‌اند. این مساله هم تنها در فوتبال ایران نیست. در تمام کشورها چه کشورهای اروپایی، آفریقایی و‌ امریکای جنوبی چنین چیزی هست. فرقی نمی‌کند کجا باشد. به هر جهت همه کشورها اساسنامه مشخصی دارند و رد صلاحیت‌ها هم به استناد یک‌سری مسائلی که تشخیص داده شده صورت گرفته است. در مجموع من این موضوع را یک موضوع کاملا قانونی و در چارچوب اساسنامه فدراسیون فوتبال می‌دانم.

 

به‌طور مشخص نظرتان در مورد رد صلاحیت شدن آقای حیدر بهاروند سرپرست فعلی فدراسیون فوتبال و بخشی از همکاران‌شان از جمله آقای اصفهانیان چیست؟


نظر خاصی ندارم. به هر جهت کسانی که ایشان را رد صلاحیت کردند حتما استنادی به یک‌سری موارد داشتند که ایشان رد صلاحیت شده‌اند. این ما نیستیم که باید پاسخگو باشیم. اگر بنا بر پاسخگویی باشد باید کسانی که این رد صلاحیت را انجام دادند مسائل مربوط به آقای بهاروند و غیره را اعلام کنند. ضمن اینکه باید بپذیریم که متاسفانه چند سالی است فدراسیون فوتبال دستخوش یک قبلیه‌گرایی و باندبازی شده است. چه بسا یک‌سری در تشکیل این باند و گروه سهیم بودند. باید این گروه و باند به واقع ماهیت خودش را از دست بدهد وگرنه این فوتبال هیچ اتفاق مثبتی به خودش نخواهد دید. وقتی که ما رییس هیاتی داریم که ۳۰ سال است ریاست می‌کند یا اشخاص دیگری داریم که ۲۸ سال، ۲۵ سال یا ۲۰ سال در مسند کار هستند جای تعجب دارد. اسمش را هم نمی‌توان گذاشت حمایت از ثبات مدیریتی. این اسمش حمایت از مدیریت نیست، این اسمش حمایت از باندبازی و گروه‌گرایی و قبیله‌گرایی است، منتها بعضی‌ها نام دیگری بر آن می‌گذارند و می‌گویند ثبات مدیریتی. این کجاش ثبات مدیریتی است؟ ۳۰ سال ماندن چه تاجی بر سر این فوتبال یا آن هیات گذاشته که دیگران نمی‌توانستند بگذارند؟

 

شهود عمومی مردم به عنوان هواداران فوتبال، کارشناسان و رسانه‌ها در نسبت به رد صلاحیت آقای بهاروند مثبت بوده است. با این حال شنیده شده ایشان از طریق شکایت به فیفا قصد دارد دوباره داستان دخالت سیاست در فوتبال و تعلیق و این چیزها را وسط بکشد. نظر شما در این رابطه چیست؟

 

این موضوع، موضوع جدیدی نیست. یک عده منفعت‌طلب، فارغ از ایشان بحثم را مطرح می‌کنم، یک عده‌ای که منافع خودشان و باندشان مهم‌تر از مملکت و شرایط کشور است می‌خواهند همیشه بمانند و برای اینکه همیشه بمانند متوسل به هر ریسمانی می‌شوند لذا فیفا هم این موضوع را به خوبی دریافته و متوجه است که یک عده‌ای در کشور فیفا هراسی به راه انداخته‌اند و بابت این فیفا هراسی نان‌خوری و منفعت‌طلبی می‌کنند. فیفا هم این‌قدر نسبت به حواشی بی‌توجه نیست. نگاه فیفا تنها به فوتبال ایران نیست و به سایر کشورها هم این اهتمام و نظارت را دارد. منتها ما افرادی را در کشور داریم که می‌توانیم در یک کلام نام‌شان را بگذاریم وطن‌فروش.

 

بحث مهم دیگر تایید صلاحیت شدن آقای مهدوی‌کیاست. ایشان با همه محبوبیتی که در بین اهالی فوتبال و رسانه‌ها دارند اما دوتابعیتی محسوب می‌شوند و در قانون ایران ما ممنوعیت حضور دوتابعیتی‌ها را داریم. آیا تایید صلاحیت شدن ایشان نقض قانون نیست؟

 

از نظر حقوق بین‌الملل وقتی نگاه کنیم، می‌بینیم که گفته شده هر کسی می‌تواند در هر نقطه‌ای از دنیا تابعیتی را داشته باشد. بعضی‌ها هم چندتابعیتی می‌شوند. دوتابعیتی از نظر قانون ایران مساله‌دار است. بحث قوانین بین‌الملل با قوانین کشورها متفاوت است. حقوق ایران می‌گوید کسی که دوتابعیتی است از یک‌سری مسوولیت‌ها محروم است. در مورد آقای مهدوی‌کیا برخی می‌گویند که این مسوولیتی که قرار است برعهده بگیرد مسوولیت مستقیم نیست. نایب‌رییسی یک مسوولیت شاید بتوان گفت مقطعی است. یعنی هر زمانی که رییس بیمار شود یا مرخصی باشد یا به هر طریقی در محل کارش نباشد، نایب‌رییس وظایفی را انجام می‌دهد. ولی برای خود من هم واقعا جای تعجب است که به چه استنادی آقای مهدوی‌کیا تایید صلاحیت شده است؟ قانون از یک‌سو می‌گوید که براساس قوانین جمهوری اسلامی ایران دوتابعیتی از یک‌سری مسوولیت‌های مدیریتی محروم هستند و از طرف دیگر ایشان تایید صلاحیت می‌شود. اینکه چگونه چنین اتفاقی می‌افتد جای تعجب بسیاری دارد. اتفاقا این سوال را باید از منظر حقوقی از کسانی که ایشان را تایید کردند، پرسیده شود. باید از ایشان پرسیده شود به استناد کدام قانون این کار را کردید؟ شاید هم در قوانین موضوعاتی وجود داشته باشد که این اجازه را بدهد ولی برای من جای تعجب و سوال دارد.

 

به هر ترتیب چهار نفر به عنوان نامزدهای نهایی انتخابات فدراسیون فوتبال شناخته شده‌اند. نظر شما در رابطه با این افراد چیست؟

 

تحلیل و برداشتم این است که بعضی از افرادی که حضور دارند خودشان سهامدار وضع موجود فوتبال هستند. برخی دیگر سوابق مدیریتی‌شان نشان داده که فقط پست و عنوان را اشغال کرده بودند و اثربخشی آنچنانی در دوران مدیریت‌شان ندیدیم. به تعبیر خود بنده اینها «شاه سلطان حسین» بودند. یعنی اینکه فقط جا را اشغال کرده و برای خودشان رزومه‌سازی کرده بودند. کاری ندارد که! کسانی که مسوولیت داشتند در گذشته و ادعا می‌کنند که سابقه مدیریتی دارند بگویند در دوران مدیریت‌شان جامعه ورزش و فوتبال چه انتفاعی از مدیریت آنها برده؟ اینها موضوعات حایز اهمیتی است که امیدوارم مجمع به درستی به این موضوع بپردازد.

 

امسال گفته می‌شود دولت و وزارت ورزش از شخص خاصی حمایت نمی‌کند و دخالتی در انتخابات فدراسیون ندارد. اینکه دولت در انتخابات فدراسیون دخالت نکند چه سرنوشتی رقم خواهد زد؟

 

بعضی‌ها می‌گویند که آیا دولت‌ و دولت‌ها حق دخالت در انتخاب فدراسیون‌های ورزشی از جمله فوتبال را دارند؟ اگر دارند فیفا چه برخوردی خواهد کرد؟ من می‌خواهم با صراحت به شما بگویم در تمام دنیا دولت‌ها انتخابات رشته‌های مختلف ورزشی از جمله فوتبال را مهندسی می‌کنند. منتها این‌قدر به درستی و با ظرافت این کار را انجام می‌دهند که شکل قضیه کاملا قانونی نشان داده می‌شود و فردی را انتخاب می‌کنند، بالاخص در کشورهای اروپایی که شایستگی‌های یک مدیر را حداقل برای ۱۰ سال‌ آینده داشته باشد. یعنی مدیری فکور، کارآمد با تجربه مفید در حوزه کاری و دارای برنامه. یعنی می‌آیند این فرد را انتخاب می‌کنند. حتی وقتی دولت‌ها هم عوض می‌شوند همچنان از آن مدیر حمایت می‌شود برای اینکه او به شایستگی انتخاب شده. برای اینکه یک فرد کارآمد انتخاب شده و برایش رای‌جمع کرده‌اند. ظاهر قضیه هم همین است. در کشورهای عربی هم به همین شکل است. شما فکر می‌کنید در این کشورها هنگام انتخابات فدراسیون‌های ورزشی به راحتی اجازه می‌دهند هر کسی از راه برسد و رییس شود؟ یا در کشورهای اروپایی به همین سادگی است؟ ببینید این بحث دموکراسی و آزادی فقط برای ایران تعریف شده است. این یک بازی سیاسی است و فقط و فقط برای ایران تعریف شده است. در هیچ جای دنیا آن دموکراسی و آزادی که از آن یاد می‌شود، وجود ندارد. این یک دروغ محض است. فقط نمایشش را بازی می‌کنند و باطنش چیز دیگری است.

 

منظورتان در حوزه فوتبال است؟


در حوزه فوتبال و در همه حوزه‌ها. به هر جهت در حوزه‌های سیاسی‌اش هم همین است. مردم را مستمسک و ابزار قرار می‌دهند. ولی می‌خواهم بگویم امروز وزارت ورزش و دولت ما حق دارد به استناد توضیحاتی که دادم یک فرد توانمند و کارآمد و برنامه‌دار که اهداف ۵ ساله و ۱۰ ساله را دنبال ‌می‌کند، معرفی بنماید، ولی از آنجایی که متاسفانه در حوزه نه تنها ورزش که در همه حوزه‌ها افرادی را حمایت می‌کنند و برای‌شان مهندسی می‌کنند که کمترین کارآمدی، کمترین راندمان و بهره‌وری را در عرصه مدیریتی‌شان داشتند اتفاق مثبتی رخ نمی‌دهد. یعنی برای آدم‌های ناکارآمد مهندسی می‌کنند و حالا آن شخص یا انتخاب می‌شود یا نمی‌شود. هرچند که ما ثابت کردیم که در مهندسی کردن هم ضعیفیم و این نشان می‌دهد که مدیریت کلان مدیریت ضعیفی است که حتی نمی‌تواند مهندسی ساده را انجام دهد. با این اوصاف هر کسی که در بین این افراد انتخاب شود به اعتقاد من به عنوان کسی که تحلیل وقایع مربوط به فوتبال و ورزش کشور را انجام می‌دهد، چون من نه ورزشی‌ام، نه فوتبالی‌ام و نه ادعای این موضوع را دارم و صرفا از نگاه مدیریتی تحلیل می‌کنم، می‌گویم هیچ اتفاقی در چهار سال آینده نخواهد افتاد. به قول آقای کفاشیان که می‌گفت این فوتبال باتلاق است که البته به نظر این تنها حرف درست ایشان در چند سال مدیریتش بود. حال شاید بشود بخش قلیلی از این باتلاق را خشک کنند. جز این هیچ اتفاقی نمی‌افتد، چراکه برای ورود به یک دوره سازندگی و کار اثربخش و بهره‌وری نیازمند شاخصه‌هایی هستیم که من این شاخصه‌ها را در این افراد نمی‌بینم.

 

برخی‌ها حضور علی کریمی در انتخابات فدراسیون را یک فرصت و برخی دیگر یک تهدید ارزیابی می‌کنند. فرصت از این جهت که یک شخص فوتبالی به راس فدراسیون می‌رسد و تهدید از این منظر که اگر ایشان نتواند از پس کار بر بیاید به نوعی هم خودش را می‌سوزاندو هم فرصت بقیه اهالی فوتبال را خراب می‌کند. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

 

اول اینکه این اتفاق نمی‌افتد یعنی به ریاست نمی‌رسد. ایشان هم به اعتقاد من هنوز به لحاظ مدیریتی در قواره مدیریت فدراسیون فوتبال قرار نگرفته. این واقعیت را باید بپذیریم. ضمن اینکه اهالی فوتبال بسیار در ارتباط با معرفی کاندیداهای خودشان کاهلی کردند. من با چند تن از بزرگان فوتبال صحبت کردم و گفتم افرادی هستند در فوتبال که هم سابقه کار مدیریتی دارند، هم تحصیلکرده رشته‌های مختلف هستند یعنی پزشکی یا مهندسی یا مدیریت ورزشی و غیره و در عین حال بازیکن تیم ملی هم بودند و انرژی جوانی هم دارند و در مرز پختگی قرار دارند. بیایید از این افراد حمایت کنید و این افراد را به عنوان کاندیدای اهالی فوتبال معرفی کنید. متاسفانه مسامحه و کوتاهی کردند. حرف بنده را پسندیدند ولی کاری انجام ندادند. من اعتقاد دارم که اهالی فوتبال بعد از این انتخابات دیگر حق انتقاد ندارند چون خودشان در سرنوشت خودشان کوتاهی کردند. باید می‌آمدند و می‌رفتند سراغ چنین افرادی و از آنها درخواست می‌کردند و آنها می‌آمدند و ثبت‌نام می‌کردند و حتی اگر رای نمی‌آوردند حداقل اهالی فوتبال این حرکت خوب را انجام داده و کاندیدای خودشان را معرفی کرده بودند. ولی وقتی هیچ کاری انجام نمی‌دهند و متوسل ‌می‌شوند به کسی که شش، هفت سال است فوتبال را گذاشته کنار و فکر می‌کنند آن شخص می‌تواند منجی فوتبال باشد اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد. من اعتقاد دارم کسانی که امروز از علی کریمی دارند حمایت می‌کنند، حمایت‌شان یک حمایت منطقی نیست. آنها برای اینکه دیگری رای نیاورد آمدند به علی کریمی متوسل شدند. نه اینکه علی کریمی را باور داشته باشند. خودشان هم می‌دانند که به علی کریمی باور ندارند. ولی برای اینکه یک شخص دیگری رییس فدراسیون نشود می‌گویند کریمی! باشد! فردا اگر ایشان رای آورد شما چه برنامه‌ و اهدافی دارید؟ آیا همه‌ چیز با مشورت دورهمی حل می‌شود؟ اگر این‌طور است که فدراسیون فوتبال را بکنید شورایی. پس قبول کنیم که آقای کریمی برای برخی از این افراد هدف نیست، بلکه ابزار است. صادقانه می‌گویم. همان‌طور که اشاره کردم بنده نه فوتبالی‌ام و نه ورزشی. بنده وقایع را تحلیل کردم و آنچه برداشت کردم عنوان کردم. می‌خواهم از این افراد بخواهم خودشان را گول نزنند.

 

منبع: روزنامه اعتماد

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر