از آمار رواج ۴۰درصدی ماهوارهها که یکبار عزتالله ضرغامی مدیر وقت سیما به آن واکنش نشان داده بود تا همین نظرسنجی آخری که تلویزیون تاکید کرده بود آمار استفاده از سریالهای شبکههای ماهوارهای چیزی حدود ۵۰درصد است، همیشه این آمارهای فصلی یا ماهانه سیما را خبرساز کرده است.
آمارهایی که تلویزیون خودش در واحد افکارسنجی به صورت تلفنی میگیرد و تحلیل میکند و به کل جامعه تعمیم میدهد و هر بار هم جنجالی میشود .
مثلا اخیرا عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در یادداشتی با استناد به جدیدترین آمار منتشر شده از سوی مرکز افکارسنجی جهاد دانشگاهی «ایسپا» پس از حوادث تلخ آبان ماه درباره بنزین، یکی از شکافهای جامعه را ریزش مخاطب صداوسیما و رسیدن میزان مراجعه مردم به رسانه ملی کشور برای دریافت اخبار به مرز کمتر از ۴۰درصد دانسته بود.
چیزی که در تضاد با آمار منتشر شده از سوی تلویزیون در بازه زمانی تقریبا برابر است.
چرا این آمار، سخت باور پذیر است؟
این تقریبا به یک پارادایم بدل شده که رسانه ملی دیگر آن میزان مخاطب و هوادار پیگیر ثابت ندارد.این را مدام در این سالها میشنوید. وقتی یک برنامه یا سریال گل میکند و صاحب مخاطب میشود،فرقی ندارد که«گاندو» باشد، «ستایش» یا «۹۰» یا «عصر جدید» احسان علیخانی؛ چنان موجی در شبکههای اجتماعی ایجاد میکند و گفتمان غالب میشود که انکارش امکانپذیر نیست ولی در اغلب موارد این اتفاق نمیافتد.
تقریبا دیگر خود مدیران شبکهها و برنامهسازان هم مدام بر نبود مخاطب تاکید میکنند. همین حالا و طبق آخرین آماری که صداوسیما روز گذشته منتشر کرده است، پربیننده تلویزیون مسابقه «اعجوبهها»ست که اعلام شده سیدرصد مخاطب دارد. یعنی پربینندهترین برنامه سیما در ماههای گذشته تنها ۳۰درصد مخاطب دارد. از سوی دیگر چندی قبل حمید گودرزی در کافهخبر درباره مسابقه «۵ستاره» گفته بود اگر به مخاطب ۱۳درصد برسند، میگویند یک مخاطب ایدهآل به دست آوردهاند.
همه اینها درحالیاست که تقریبا هربار رسانه ملی در نظرسنجیهایش اعلام میکند که حوالی مخاطبش بالای ۸۰درصد است.
موج تلاش برنامهسازها برای بازنشر تولیدات شبکههای اجتماعی مختلف و وایرال شدنشان از یک سو و فشار رسانه ملی برای ایجاد انحصار بر بستر اینترنت با تلاش برای تصاحب مالکیت آیپیتیویها و هزاران دلیل دیگر نشان از این دارد که خود آنها هم درباره باورپذیری آمارهایشان خیلی اطمینان ندارند. آنها هنوز سکانداران مهمترین بنگاه تولیدات سرگرمی و خبری و آموزشی کشور هستند اما دیگر آن سیطره رویایی و مرجعیت بیرقیب را ندارند و در دل همه آمارهایی که میدهند، به نظر میرسد خودشان هم حالا دیگر به چنین باوری رسیدهاند.
پرسشهای همیشه بیپاسخ درباره نظرسنجیها!
مرکز افکارسنجی رسانه ملی تقریبا هر ماه آماری از برترین برنامههایش از نظر تعداد مخاطب اعلام میکند و هر ماه آمار دقیقی از بستر و نحوه سنجش این دادهها ارائه نمیکند ولی آنها همیشه خود را صاحب یکی از برترین و دقیقترین نهادهای افکارسنجی در ایران میدانند و در برابر انتقادها معمولا مثال روشنی دارند از انتخابات ریاست جمهوری و مثال پیشبینی دقیق میزان رای حسن روحانی برابر سیدابراهیم رئیسی که ۴۸ساعت قبل از انتخابات اعلام شده و میزان رای رئیسجمهور را چیزی نزدیک به ۵۲درصد اعلام کرده بود.
البته آن آمار به طور مشابهی در نظرسنجیهای دو ارگان امنیتی و ایسپا هم تکرار شده بود.
درباره این نظرسنجیهای ماهانه اما مدتهاست حتی سیما آمار دقیقی درباره نوع نظرسنجی و ابزار سنجش هم ارائه نمیکند. با این وجود تلویزیون در ابتدای سال۹۸ و در پایان دور نخست برنامه «عصر جدید» هزینه زیادی پرداخت تا از جمعیتی حدود ۳۰۰هزارنفری برای تحلیل محتوای کیفی و چالشهای برنامه «عصر جدید» به دادههای قابل استنادی برسد.
آنها بعد از این نظرسنجی و دیتاهای استخراج شدهاش تغییراتی در نحوه اجرای «عصر جدید» ایجاد کردند و این آخرین نمونه از نظرسنجی سطح وسیع مرکز افکارسنجی رسانه ملی برای برنامههای خود بوده است.
درباره نظرسنجیهای ماهانه اما تنها اطلاعاتی که وجود دارد، خبری است که یک بار سال قبل چرخید و بر اساس دادههایش از ۴۱۳تماس تلفنی انجام گرفته برای سنجش میزان مخاطب برنامههای تلویزیونی اعلام شد مخاطب برنامه مسابقه «برنده باش» محمدرضا گلزار از «نود» عادل فردوسیپور بیشتر است.
این عدد ۴۱۳ البته کف عدد تعریف شده برای انجام نمونهگیری در مطالعات روش تحقیق است برای سنجش افکار. عددی که به نظر میرسد هر بار و به صورت ماهانه در نظرسنجیهای تلویزیون به عنوان کمترین واحد مطالعه در دستور کار واحد افکارسنجی سیما قرار میگیرد.
این تماسهای تلفنی که مشخص نیست بر چه معیاری به صورت رندوم انتخاب میشوند یا گزینش سیستماتیک دارند، دیتایی را در اختیار پژوهشگر قرار میدهند که ضریب خطایی ۵درصدی در صورت اجرای درست، بر اساس تعاریف علمی روش تحقیق خواهد داشت. درحالی که با رسیدن این رقم به بیش از ۲۰۰۰ تماس، میزان ضریب خطا به حوالی ۲درصد خواهد رسید که با هزینهای برابر، دقتش چندین برابر خواهد شد اما سیمای ملی همچنان از مدل کوچکتر استفاده میکند.
نکته مهمتر اما نوع پرسشهای نرمالی است که از مخاطبان پرسیده میشود و سیما هیچوقت آنها را رسانهای نکرده است. یعنی یک پاسخ دهند به چه سئوالهایی پاسخ میدهد که حاصلش میشود این میزان دادههای استخراج شده.
دیگر نکته بنیادی در تعریف مخاطب از نظر سیماست. سالها قبل میرحسینی مدیر وقت شبکه سوم سیما در مصاحبهای با روزنامه تماشاگران امروز درباره تعریف مخاطب از نظر صداوسیما گفته بود: «اگر یک مخاطب در هفته یک ساعت هم تلویزیون ببیند یعنی یک مخاطب تلویزیون حساب میشود.»
این گفته را همان زمان داود نعمتی انارکی مدیر وقت روابط عمومی سیما هم تائید کرده بود.
این نوع اعلام میزان مخاطب تلویزیون شباهت زیادی به تعریف عنوان شاعل در بازتعریف قانون کار در دولت نهم به بعد دارد که اگر کسی در هفته دو ساعت کار انجام میداد، شاغل محسوب میشد.
تلویزیون هم از مخاطبش میپرسد آیا این ماه یک بار تلویزیون دیدهاید و اگر او بگوید بله یعنی درصدی افزوده شدن بر میزان مخاطبان رسانه ملی و رسیدن به عدد رویایی ۸۱/۹درصد مخاطب که از زمان اعلامش بحثهای بسیاری برایش ایجاد شده است.
عددی که یعنی حدود ۳۳۰ نفر از پاسخدهندگان به تماسهای واحد افکارسنجی تلویزیون گفتند بله یک بار تلویزیون را تماشا کردیم!
و اینگونه است که اگر از رسانه ملی بپرسید ۸۲درصدت کو؟ احتمالا این پاسخ را میدهند که از متری علمی در این سنجش استفاده شده اما جزئیاتی در اختیارت قرار نمیدهند./ خبرآنلاین