دیده بان ایران فیلم سینمایی خانه پدری وحاشیه های آن را بررسی می کند/ "خانه پدری" علیه دروغگویی است
مشکل اصلی منتقدان فیلم، برملا کردن «پنهان کاری» است. پنهان کاری که خانه پدری را به «قبرستان پدری» تبدیل کرده است. مردان آن خانه با یکدیگر عهد می بندند که به هیچوجه راز کشتن «ملوک» را برملا نکنند اما گذشت زمان نشان می دهد که هیچ رازی تا ابد پنهان نخواهد ماند.
دیده بان ایران- طی چند روز گذشته و پس از اکران فیلم خانه پدری آنهم پس از ۹ سال توقیف؛ برخی رسانه های خاص انتقاد های شدیدی علیه این فیلم به راه انداختند که «نشان دادن تصویری متوحش از ایرانیان [روزنامه کیهان] و فیلمی اهانت آمیز علیه مردم و هنجارهای آنها و ضدغیرت [خبرگزاری فارس]» نمونه ای این انتقادها بود که جای تعجب هم ندارد. چرا که این رسانه های خاص ثابت کرده اند، هر فیلمی که طیف مقابل آنها و مشخصا مردم از آن استقبال کنند، بدون در نظرگرفتن شاخصه های روشنگرانه فیلم نسبت به آن انتقاد سرکوبگرانه را در پیش می گیرند و از هیچ تلاشی برای توقف نمایش آن دریغ نمی کنند.
اما نکته اصلی اینجاست که مسئله اصلی این رسانه ها در مقابله با فیلم کیانوش عیاری نادرست شمردن «نماد غیرت» و رواج «خشونت» در یک خانواده مذهبی که پدر خانواده هم دست بر قضا تعزیه خوان است، نیست.
زیرا حداقل طی چند سال اخیر حتی همراهان همیشگی صداوسیما نیز به این نکته اذعان داشته اند که رسانه ملی خودش به تنهایی مروج خشونت در خانواده ها بوده است. نشان به آن نشان که در همین اواخر، برنامه فرمول یک اسفند ماه میزبان فردی بود که با افتخار از مورد ضرب و شتم قراردادن همسرش سخن میگفت یا انتقاد روزنامه جوان از شبکه 3 به دلیل پخش یک فیلم سینمایی که در یک سکانس با خشونتآمیزترین شکل ممکن صحنه قتل را به تصویر کشید. با پخش هر ساله یک سریال مذهبی و ..
مشکل اصلی منتقدان فیلم، برملاکردن «پنهان کاری» است. پنهان کاری که خانه پدری را به «قبرستان پدری» تبدیل کرده است که مردان آن خانه با یکدیگر عهد می بندند که به هیچوجه راز کشتن «ملوک» را برملا نکنند اما گذشت زمان نشان می دهد که هیچ رازی تا ابد پنهان نخواهد ماند.
به روایت صریح تر باید گفت که فیلم خانه پدری، علیه دروغگویی است و عواقب دروغ و تاثیرات آن، در یک دوره تاریخی هشتاد ساله را بازگو میکند. بطوریکه در طول نمایش فیلم می بینیم که اهالی خانه پدری چگونه تلاش می کنند تا دیگران متوجه کارها و پنهان کاری های آنها نشوند.
ماجرای پنهان کاری از دفن ملوک دختر کربلایی حسن، آغاز می شود. آنجا که پدر اصرار دارد که ملوک فرش را تمام کند و با تمام شدن فرش او را به قتل می رساند و در زیرزمین خانه دفن می کند و انعام کار ملوک - به خاطر رفو کردن فرش - هم به برادرش محتشم می رسد.
و در ادامه.. پنهان شدن همسر در زیر زمین از دست شوهرش. پنهان کردن خواهر در انباری برای حفظ آبرو، قفل کردن در انباری. تیغه کشیدن روی آن در مراسم ختم پدر خانواده، و فریاد کشیدن محتشم بر سر دخترش سکینه به دلیل آوردن دار قالی به زیرزمین و .. همگی نشان دهنده این موضوع است که زیر زمین خانه پدری به نوعی نماد پنهان کاری در جامعه است.
زیر زمین خانه نمادی است که در فیلم از آن به عنوان محل امن برای دفن کارهای رازآلود و افراد مختلف بکار میرود اما چنانکه در آخر فیلم مشاهده میکنیم بالاخره کلید قفل این قبرستان توسط یک دختر شکسته شده و همه چیز آشکار می شود.
خانه پدری از گذشت زمانی می گوید که به گفته عروس خانواده [زنِ محتشم] نه تنها یک جنایت خانوادگی را پاک نمی کند بلکه تا سالیان سال شومی آن گریبانگیر اعضای خانواده می شود.
فیلم نشان می دهد که چگونه با گذشت تاریخ و گذار جامعه از سنت به مدرنیته بازهم آن نگاه خشن و مردسالارانه در خانه پدری باقی ماند و همچنان نشانه سنت در زیر زمین این خانه دفن و حفظ شده است.
اما در انتهای فیلم نوه کربلایی حسن تلاش میکند تا با خراب کردن خانه قدیمی، ساختمانی نو را روی خرابه های خانه بنا کند تا اهالی خانه پدری، زندگی جدیدی را آغاز کنند اما بازهم راز کشتن ملوک برای شخصیت تازه داستان که قرار است عروس تازه وارد خانواده باشد، برملا می شود.
این فیلم سیر تحولی و به نوعی مبارزه و ایستادگی زنان، از 80 سال پیش تا به امروز را به ما نشان می دهد.
روایت ساده داستان، انتخاب خوب بازیگران- بدون استفاده از گریمهای ضعیف و عجیب و غریب - بازی خوب برادران هاشمی و دیالوگ های قوی فیلم به مخاطب فرصت میدهد تا پس از تماشای قصه خانه پدری برای چند لحظه هم که شده خودش را جای زنان خانه ای بگذارد که ممکن است خانه هرکسی باشد.
یغما فشخامی