مشکل فیلم رستاخیز چگونه حل خواهد شد؟
«از آنجایی که ما با تعدد مراجع روبهرو هستیم و در یک حکومت اسلامی زندگی میکنیم، برای خارج شدن از این تعدد آرا و به منظور این که اقدامی به سامان داشته باشیم باید به فتوا یا حکم ولی فقیه حکومت اسلامی مراجعه کنیم. در این صورت است که از این نابسامانی خارج میشویم و تکلیفمان در موارد مشابه روشن میشود.»
به گزارش دیده بان ایران؛ عماد افروغ در یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره سرنوشت فیلم رستاخیز، ساخته احمدرضا درویش نوشت:
«متاسفانه کشورمان تا حدودی درگیر رویکردها و مباحث جنجالی و هیجانی است و برایمان تفاوتی ندارد که درک درستی از ریشه و مبنای مساله داشته باشیم و به آن پاسخ بدهیم یا نه. مشکل فیلم «رستاخیز» ظاهرا بهطور خاص مربوط به نمایش چهره حضرت عباس است. مراجع برای خودشان استدلالها و منابعی دارند و عطف به آن منابع که میتواند یکی از آنها هم عرف باشد، حکم صادر میکنند و رای میدهند. از طرفی حساسیتهایی هم در میان دینداران و مراجع وجود دارد که ممکن است بر حسب آن حساسیتها و همچنین تفسیر دینیشان، تفسیر خاصی را به دست بدهند و از آنجایی که ما با تعدد مراجع روبهرو هستیم و در یک حکومت اسلامی زندگی میکنیم، برای خارج شدن از این تعدد آرا و به منظور این که اقدامی به سامان داشته باشیم باید به فتوا یا حکم ولی فقیه حکومت اسلامی مراجعه کنیم. در این صورت است که از این نابسامانی خارج میشویم و تکلیفمان در موارد مشابه روشن میشود.
چنین چیزی را قبل از این هم در مورد فیلمهای دیگر گفتهام. چیزهایی که مربوط به محدوده شرع میشود و پای حکم شرع به میان میآید باید مراجع برای آنها تکلیف تعیین کنند و با توجه به توضیحی که دادم در اینجا باید حکم ولی فقیه نافذ باشد. باید از ولی فقیه پرسیده شود و بر اساس آن عمل شود. در مورد فیلمهای «به رنگ ارغوان» و «عصبانی نیستم» درمیشیان هم واکنشها و حساسیتهایی به وجود آمد. اختلاف سلیقه طبیعی است و ما نمیتوانیم بگوییم که همه یک رای داشته باشند. یک جامعه نمیتواند یکدست باشد و آرای متفاوت در آن نباشد. اصلا نمیشود در جامعهای اختلاف عقیده نباشد. اگر چنین جامعهای وجود داشته باشد در واقع آنجا گورستان است؛ یک گورستان آرا. بپذیریم که جامعه اقشار مختلفی دارد و اقشار مختلف سلایق مختلفی دارند و باید حرفهایشان را بزنند. نمیشود تفاوت و اختلافی در جامعه نباشد. اما میگوییم باید با گفتوگو و بحث هر یک دلایل خود را مطرح کنند. مهم این است که مجاریای برای حلوفصل اختلاف داشته باشیم. بتوانیم به یک عقل جمعی مراجعه کنیم و راه گفتوگو باز باشد تا بتواند مسائل را حلوفصل کند. این طور نباشد که هر جریانی بدون این گفتوگو و بدون رجوع به مجاری حلوفصل بخواهد رای خودش را دیکته یا اعمال سلیقه کند.
پیش میآید که کسی از فیلمی خوشش نمیآید و دیگری از همان فیلم خوشش میآید. مهم این است که آیا این خوش آمدنها و خوش نیامدنها خللی در آن فرآیند قانونی و گفتوگویی ایجاد میکند یا نمیکند؟ آیا کجسلیقگی به خرج دادهاند؟ طبق یک ترفندی، ولو رسمی، فیلمهای سیاسی را سانسور میکنند اما فیلمهای کمدی سطح پایین و لودهبازی را موجه میدانند. اگر مردم خواستند تنه به تنه سیاست بزنند و فیلمی جدی بسازند و روشنفکری و آگاهیبخشی خودشان را مطرح کنند باید به تیغ ممیزی گرفتار شوند. در این میان به فیلمهای کمدی سطح پایین اجازه اکران میدهند و آثار سیاسی به تیغ ممیزی گرفتار میشوند و این حکایت از یک جریان سیاستزده سیاستزداست.»