بسیاری از اسناد ملی در سطلهای آشغال هستند!/ هخامنشیان حتی اسناد مرخصیهای زایمان بانوان را نگه میداشتند
عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی میگوید: باید از امحای بسیاری از اسناد مهم ابراز نگرانی جدی داشته باشیم لذا یک نظارت جدی و قانون محکم در این زمینه مورد نیاز است. حتی اگر قرار بر امحای اسناد است باید این موارد، دانه به دانه در شورای عالی اسناد، مورد بررسی قرار بگیرند که اگر سندی، دربردارنده حقوق مردم است، آن سند از بین نرود.
به گزارش دیده بان ایران، مدیریت اسناد مکتوب یکی از مهمترین مباحث مرتبط با جمعآوری دادههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر کشوریست که برای آیندگان، مهمترین منابع برای تاریخنگاری دقیق خواهد بود. سندنگاری و سندپژوهی قدمت بسیار زیادی در نظامهای سیاسی کهن و البته مدرن دارد. آرشیوهای مدرن جهان، هرازچندگاهی دست به انتشار اسناد مختلف میزنند و این فرصت را برای پژوهشگران حوزههای مختلف فراهم میکنند. کتابخانههای ملی ملک، کتابخانه مجلس، آرشیو ملی ایران و کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی (ره)، از مهمترین مراکز اسناد ایران بهشمار میآیند. دکتر کیانوش کیانی هفتلنگ، عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، نویسنده آثاری نظیر «آشنایی با آرشیوهای جهان»، «گنجینه عکسهای تاریخی» و همچنین «مدیریت و حفاظت از اسناد سازمانهای غیردولتی» که مشاوره اسناد گنجینه و موزه بانک ملی و عضویت در شورای سیاستگذاری اسناد مجلس را نیز در کارنامه خود دارد، در گفتگوی پیش رو از کشف اسنادی سخن میگوید که مربوط به حقوق و دستمزد کارگران تخت جمشید، خوراک غالب مردم و انبارهای ذخیره غلات، مرخصیهای زایمان بانوان و پروژههای عمرانی و سرمایهگذاریها به شکل طبقهبندی شدهای بر روی الواح گلی است.
دستکم از دوران قاجار مدیریت آرشیو در ایران وجود داشته است و گنجینههای ملی ملک یا کتابخانه ملی مجلس که توسط ارباب کیخسرو شاهرخ ایجاد شد، نشان از تلاش برای مدیریت اسناد در دوران مشروطه داشت. مدیریت آرشیو در ایران از دوره قاجار تاکنون چه تحولاتی به خود دیده است؟
در ابتدای بحث بهتر است که اشاره کنم، آرشیوداری در ایران به دوران قاجار بازنمیگردد و دستکم 3 هزار سال قدمت دارد. در جایی که ما گنجنوشتها و دژنوشتها را داریم. جایی در جی (اصفهان کنونی) به نام دژ کتاب وجود داشت که برای جلوگیری از نابودی کتابها توسط دشمنان ساخته شده بود. ما در ایران اسنادی داریم که از بیش از هزار سال قدمت دارند. پس در مجموع باید گفت که کتابداری در ایران به پیش از دوره قاجار بازمیگردد. از دوره داریوش هخامنشی، مملکت به وسیله همین نظام اداری مبتنی بر اسناد اداره میشد و سیستم چرخش اسناد در تمام ساتراپها (ایالات)، به همین شکل صورت میپذیرفت. بنابراین باید به سراغ گذشته ایران برویم و درست ببینیم که طبقهبندی اسناد در تاریخ درازآهنگ و غنی ایران چگونه بوده است.
این سخن ناظر به الواح گلی و سفالین است یا کتیبهها؟
بیشتر بحثم مربوط به الواح است که طبقهبندی الواح گلی و سفالیشده هم در موزه ملی ایران موجود است و هم در بسیاری از موزههای مطرح دنیا وجود دارد. البته کتیبههایی که در کوهها نیز حجاری شدهاند، خود به مثابه یکسری اسناد هستند که البته در جای خود باید مورد بررسی و سندپژوهی قرار بگیرند. اسناد حقوق و دستمزد کارگران تخت جمشید، اسناد خوراک غالب مردم و انبارهای ذخیره غلات، اسناد مرخصیهای زایمان بانوان و پروژههای عمرانی و سرمایهگذاریها به شکل طبقهبندی شدهای بر روی الواح گلی موجود است. در واقع مدیریت اسناد و منابع مختلف تاریخنگاری ما بسیاری در گذشته غنی بوده است و تنها دو کشور چین و یونان میتوانند با ما رقابت کنند.
در آرشیونگاری و مدیریت اسناد عصر مدرن چه جایگاهی داریم؟
در این رابطه یک قدمت چهارصد تا پانصد ساله در دانمارک و فرانسه، National archives یا آرشیو ملی به وجود آمده است. اسنادی که در جریان فعالیتهای روزانه توسط دستگاههای دولتی تولید شوند یا از طریق خرید، مصادره یا هر شکل دیگری در اختیار دستگاههای دولتی قرار بگیرند، اسمش را سند ملی گذاشتهاند. شما میدانید در این زمینه حدود 50 سال قدمت داریم و متاسفانه سوابق زیادی در این حوزه نداریم. شادروان ایرج افشار، استاد سیروس پرهام و افرادی نظیر این بزرگان، از روی مدلهای غربی نظامنامهای را نوشتند که براساس آن مرکز آرشیو ملی ایران راهاندازی شد و در حال حاضر در یک ساختمان بسیار شیک و مجهز و هوشمند در حال فعالیت است. منابع بسیار قوی در اختیار این سازمان قرار دارد. البته من سالهاست که بازنشسته شدهام ولی اطمینان دارم که همکاران ما بسیار خوب در این زمینه در حال فعالیت شبانهروزی در مراحل مختلف پردازش، تنظیم و توصیف، انتشار اطلاعات هستند و آرشیو ملی ایران قویترین آرشیو منطقه خاورمیانه است و میتواند بسیاری از کشورهای منطقه را در این زمینه راهنمایی کند.
در ایران، تاریخ شفاهی و روایتگری سینهبهسینه بر نگارش سند غلبه داشته و به همین دلیل تولید اسطوره غلیظتر از بسیاری از کشورهای کهن دیگر است. این موضوع با بحث قدمت آرشیوداری در ایران در تناقض نیست؟
ببینید این بحث سنت شفاهی در ایران بسیار ریشهدار است و حتی در بسیاری از آثار مکتوب هم، با جمله «آوردهاند که...»، روایتگری آغاز میشود. حتی این فرآیند وارد اسناد کتبی ما شده است و بهطور مثال ناصرخسرو میگوید: «شنیدم و نوشتم.» و یا در تاریخ طبری میبینیم که خیلی شفاف و روشن ازجمله کارهای تاریخ شفاهی به شمار میآید. تاریخ شفاهی نیز یک مفهوم مدرن است. ما در تاریخنگاری، چه تاریخ کتبی، چه تاریخ شفاهی و چه آرشیوداری، یک خط نامرئی و سنتی داریم که ایران بسیار در این حوزه قوی و غنیست و یک بحث تاریخنگاری مدرن است که مربوط به دوران پس از انقلاب صنعتیست. با پیشرفت فناوریهای نو، ما در تکنولوژیهای جدید تازهکاریم. بهطور مثال، در باب اسناد دیجیتال، ما با میلیونها پیامک و ایمیل و توئیت و پست در روز مواجه هستیم و اینها بسیار حائز اهمیت است. در آینده نیز ممکن است بسیار بهکار بیاید و در نهایت در ذیل گنجینههای ملی ما تلقی شود. من اصلا نمیدانم کسی به فکر این مضوع هست یا نه!
یعنی در ایران، آرشیونگاری از فضای مجازی وجود ندارد؟
بعید میدانم ولی امیدوارم که وجود داشته باشد.
در دقیقه بیش از نیم میلیون توئیت اتفاق میافتد و پستهای اینستاگرامی و تلگرامی بسیاری بارگذاری میشود. آیا امکانات الکترونیکی لازم برای ذخیره این حجم از اطلاعات مجازی وجود دارد؟
در قدم اول همیشه باید گردآوری کرد و بعد برای انتشار اقدام کرد. در ورودی اطلاعات که ما فیلتر نداریم. ما باید تمام مطالبی که در این فضا مرتبط با ایران است را گردآوری کنیم، از کتاب و نسخ خطی گرفته تا محتواهای تولید شده در فضای مجازیع هر آنچه که به ایران مربوط است را باید در فضای آرشیوی نگهداریم. در مرحله بعد پردازش و طبقهبندی مطرح میشود که قواعد و مقررات خودش را دارد.
آیا دانشنامهنویسی را نیز در ذیل سنت، آرشیونگاری میدانید؟
مقوله دانشنامهنویسی یک مقوله دیگری هست. در این زمینه، یک دانشی وجود دارد که با تکنیکها و شگردهای خاص، به شکل فشرده درآمده است. در غرب به آن encyclopedia و در جهان اسلام دایرهالمعارف نامیده میشود. به این معنا که در رابطه با یک موضوعی اطلاعات زیادی وجود دارد و شما با چکیدهسازی در اختیار پژوهشگر قرار میدهید. ما در ایران واژه دانشنامه را داریم و اتفاقا در سنت این کار هم بسیار غنی و قوی هستیم. دانشنامه علایی ابن سینا یا ذخیره خوارزمشاهی اسماعیل جرجانی، ازجمله بزرگترین دانشنامههای تاریخی هستند. مسئله اسناد پیش از دانشنامهنگاری است و در واقع اسناد در حوزه تولید محتوا برای دانشنامه فعالیت میکند و یک خط فاصلهای در این زمینه وجود دارد.
اگر بخواهید از مدیریت اسناد در ایران یک ارزیابی انتقادی داشته باشید، چه مواردی را بر میشمارید؟
ما در این زمینه مشکلات عدیده داریم. من متاسفم بگویم که حتی در برخی از سطل زبالههای شهر، اسنادی وجود دارد که باید در زمره اسناد ملی گردآوری شود. بیتوجهی گسترده در برخی از ادارات وجود دارد و همکاری لازم را با مجموعه اسناد نمیکنند. دستگاههای زیادی هستند که ضرورت ماجرا را درک نمیکنند، به ویژه پس از این دستگاههای خردکنندهای که برای اسناد به وجود آمدهاند، باید از امحای بسیاری از اسناد مهم ابراز نگرانی جدی داشته باشیم! یک نظارت جدی و قانون محکم در این زمینه مورد نیاز است که ما این هدایای مهم برای نسلهای آتی را حفظ کنیم. ما حق از بین بردن این اسناد را نداریم؛ حتی اگر قرار بر امحای اسناد است باید این موارد، دانه به دانه در شورای عالی اسناد، مورد بررسی قرار بگیرند که اگر سندی، دربردارنده حقوق مردم است، آن سند از بین نرود. ارتباط و انسجام قویتری نیز باید میان آرشیو ملی و سازمانهای مختلف شکل بگیرد.
آیا قانونی در این زمینه به تصویب مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است؟
هر سازمانی دارای قانون تشکیلاتی است و تمام اسنادی که در دستگاههای دولتی تولید میشوند، بهطور قانونی پس از چهل سال، مالکیتشان به آرشیو ملی باید واگذار شود، مگر اینکه دستگاهی اعلام کند که این اسناد ازجمله اسناد جاری ماست و باید بهطور مدام، آنها را مورد استفاده و استناد قرار دهیم؛ مثلا وزارت امور خارجه و وزارت دفاع از این دست اسناد زیاد دارند. ما باید به سمت پروندههای الکترونیک ملی برویم و اگر کسی وام گرفت یا جریمه رانندگی و سابقه بیماری و مواردی از این دست در زندگی هر فردی بود، باید به یک پرونده ملی الکترونیکی بدل شود که دارای کدهای مشخص باشد؛ نه اینکه بعد از مدتی حجم فراوانی از کاغذ را به مرکز اسناد تحویل دهیم و در نهایت بگوییم که بیایید و این اسناد را بشویید و میخ و چسبش را جدا کنید و در نهایت طبقهبندی کنیم. بحث اسناد بحث بسیار پردامنهایست، ولی در همین حد بگویم که مسئله اسناد باید به مسئله ملی بدل شود و مردم سلامت اسناد را باید از مسئولان طلب کنند.