فساد و تخلف، نتیجه حضور اسپانسرها در تلویزیون
محمود گبرلو، مجری سابق برنامه «هفت» معتقد است که چون تلویزیون بر خلاف قاعده برای همه برنامههایش از حامی مالی استفاده میکند، نمیتواند در بحث قرارداد با آنها نیز شفاف باشد و همین مسئله سرمنشا تخلف و فساد مالی است.
به گزارش دیده بان ایران؛ همه چیز از حرف و حدیثهایی درباره پرداختهای بیقاعده و بی قانون به برخی از مجریان تلویزیون شروع شد و در این میان هم بحثهای مختلفی بر سر ساز و کار همکاری اسپانسرها یا حامیان مالی با برنامههای تلویزیونی شکل گرفت. گرچه در روزهای اخیر بازار تکذیب و تبرئهها هم داغ بود اما همچنان وجوه مختلفی از این مسئله برای خیلیها مبهم باقی مانده است و سازمان صدا و سیما نیز گامی در جهت شفافسازی این قضیه بر نمیدارد.
محمود گبرلو، مجری سابق برنامه «هفت» که خودش هم دانشآموخته رشته برنامهسازی تلویزیونی است و علاوه بر تهیه چندین برنامه برای تلویزیون، اخیرا برنامه «شبهای شفاهی» را تهیه و اجرا کرده بود در گفتوگو با خبرآنلاین از ساز و کار همکاری حامیان مالی با تلویزیون میگوید.
ضرورت و نیاز به داشتن حامی مالی در برنامههای مختلف تلویزیون تا چه اندازه است که در سالهای اخیر ما ردپای پررنگی از آنها در تلویزیون میبینیم؟
داشتن اسپانسر یا حامی مالی در رسانه یا تلویزیون و یا رسانههای تصویری و صوتی دیگر امری بدیهی است. یکسری سازمانها و ارگانها، نهادها و انجمنها هستند که مایلند از طریق رسانهها با پولشان برنامه تبلیغاتی تولید و پخش کنند. تلویزیون این امکانات را دارد و به راحتی میتواند این کار را انجام دهد. اما نکتهای که در این میان بر سرش اختلاف هست و هنوز هم نتوانستند بحث جدی بر سر این قضایا مطرح کنند این است که حد و مرز اسپانسر یا حامی مالی از یک برنامه تلویزیونی تا کجاست و ساز و کار چگونه است؟
همانطور که گفتم تلویزیون میتواند حامی مالی داشته باشد اما هر برنامهای نمیتواند اسپانسر بگیرد. یعنی تلویزیون یا رسانه ملی باید به طور شفاف مشخص کند که کدام برنامهها با حمایت مالی اسپانسرها تهیه میشوند و کدام برنامه هم به طور کاملا مستقیم تولید میشوند و حرفهای جدی و اساسی خودش را هم میزند که با سیاستهای رسانه هماهنگ و همراه است.
مشکلی که در حال حاضر داریم این است که همه برنامههای تلویزیون مورد حمایت اسپانسر قرار میگیرند و حتی برنامههای جدی که در آنها مباحث عمیق علمی و اجتماعی و فرهنگی مطرح میشوند هم متاسفانه به تهیهکننده گفته میشود که به سمت جذب اسپانسر حرکت کنند. طبیعتا اگر بخواهیم به سمت جذب حامی مالی برویم دیگر آن استقلال کافی در بیان اندیشه و حرفها وجود ندارد و وابستگی ایجاد میشود که مجبور میشویم تابع سیاستهای اسپانسر باشیم. اسپانسر هم به ایندلیل که دیدگاههای خودش مورد توجه قرار نمیگیرد برنامه را به سمت دیگری هدایت میکند و آنطور که خودش میخواهد به مباحث سمت و سو میدهد. مثلا فرض کنید در برنامهای قرار است درباره دارویی حرف زده شود که استفاده از آن به نفع عموم جامعه نیست، این اتفاق درباره هر کالای دیگری هم میتواند بیفتد اما در این شرایط اسپانسر میبیند متضرر میشود بنابراین جهت و دیدگاه برنامه را تغییر میدهد. اینجاست که متاسفانه در حال حاضر مصیبتی داریم و مسیر برنامهسازی در تلویزیون را دچار انحراف میکند.
با این تفاسیر دلیل اینکه قاعده مشخص و تعیین شدهای در بحث قرارداد میان اسپانسر و تلویزیون وجود ندارد، چیست؟
نکتهای که در بحث قراردادها وجود دارد این است که هنوز هم شفاف نیست، از قدیمالایام واحد بازرگانی در صدا و سیما مسئول این کار بود که قراردادها را تنظیم و مشخص کند چه مقدار آگهی باید پخش شود، اسپانسر چه سهمی دارد و حساب و کتابها هم مستقیما با خود اسپانسر انجام میشد.
اما الان به گونهای شده که به هر تهیهکنندهای، به دلیل نیاز به بودجه، یا نداشتن آن میگویند تو اگر میتوانی برای خودت اسپانسر بیاور، حمایت مالی بیاور، درصد خودت محفوظ، درصد تلویزیون هم محفوظ. درصد محتوایی اسپانسر هم که سر جای خودش است. این روش بسیار غلطی است که ناخودآگاه آدمهایی را که میخواهند برنامههای سالم و مفید و موثر بسازند، از خودشان دور میکنند. برخی از تهیهکنندهها هم به این دلیل که شغلشان این است، مجبورند تسلیم این ساز و کار شوند. اما در مجموع خروجی این رسانه با این نوع سیاستگذاری غلط یک نوع تزویر و دروغ و ریاکاری برای مخاطبان است.
چرا سازمان صدا و سیما حاضر نیست اطلاعات دقیق و جزئی از قراردادها، اعداد و ارقام و نحوه پرداختها و پولی که اسپانسر در اختیار سازمان قرار میدهد را به صورت شفاف بیان کند؟ اگر پای واحد بازرگانی در میان است اساسا درست است که تهیهکننده راسا وارد مذاکره و قرارداد با اسپانسر شود؟
اینکه چرا تلویزیون در این بحث شفاف نیست دلیل عمدهاش این است که به هر طریقی متوسل میشود تا بودجه خودش برای برنامهسازی را تامین کند، به همین دلیل به هر نوع اسپانسری هم پاسخ مثبت میدهد. در سالهای دور اگر قرار بود کسی اسپانسر شود، مشخص بود چه کسی قرار است این حمایت را انجام دهد، شناسنامه کاریاش مورد بررسی قرار میگرفت، اعتبار خود آن اسپانسر مورد توجه بود و به هر کسی این امکانات را به راحتی نمیدادند. اما متاسفانه الان چون تلویزیون اعلام کرده که با مشکل بودجه روبروست، حالا یا از جانب دولت یا از جانب افرادی که قبلا آگهی میدادند و حالا نمیدهند و یا از سمت کارکندان خودش که بودجه خیلی زیادی را مصرف میکنند، این رسانه مجبور شده است به جذب اسپانسر برای همه برنامهها متوسل شود. طبیعی است که این مسئله را هم نمیتواند خیلی شفاف بیان کند، چون اگر قرار بشود شفاف همه چیز را بیان کند، طبق قوانین مشخص هر برنامهای نمیتواند اسپانسر داشته باشد، فقط برنامههای خاصی هستند که میتوانند از حامی مالی استفاده کنند.
با این روند، بحث نگاه انحرافی در برنامهسازی ایجاد میشود. واقعیت این است که مردم نمیتوانند باور کنند این حرفی که در فلان برنامه زده میشود، درست و علمی است یا حرف دروغ! چرا نمیتوانند باور کنند؟ چون کسی به نام اسپانسر پشت برنامه است که حمایت مالی می کند و نیازهای او باید تامین شود.
قاعده و قانونی که در بحث قرارداد اسپانسر وجود دارد به این شکل هست که تهیهکننده شخصا بتواند با اسپانسر قرارداد ببندد یا باید همه جزئیات زیر نظر و تحت نظارت واحد بازرگانی صدا و سیما باشد؟
تا آنجایی که من میدانم، تهیهکننده مستقیما نمیتواند قرارداد ببندد و اگر این کار را بکند از قوانین صدا و سیما تخلف کرده است؛ مگر اینکه استثنا قائل شوند و تهیهکنندهای بگوید با حمایت من است که اسپانسر به میدان میآید و اگر من قرارداد ببندم او حاضر است بودجه برنامه را تامین کند. در این بحث هم تلویزیون به این دلیل که سهم مالی خودش را دریافت کند تسلیم میشود. مثالی که میگوید کاچی به از هیچی است در این مورد مصداق پیدا میکند، بالاخره حامی مالی دست تلویزیون را میگیرد و او هم میتواند با آن پول لااقل بخشی از حقوق کارمندانش را تامین کند.
به همین دلیل فکر کنم قانونی وجود ندارد که تهیهکننده مستقیما وارد قرارداد شود اما ممکن است برخی از برنامهسازان یا تهیهکنندهها که مجری هم هستند در این دایره قانونمندی قرار نگیرند.
به نظر میرسد چون جزئیات هیچ یک از مواردی که بالا دربارهشان صحبت کردیم واضح و مشخص نیست و از یک قاعده محکم پیروی نمیکنند، امکان تخلف هم در این بحث بالا میرود. به نظر شما این اتفاق میتواند بیفتد؟
شدیدا، هم امکان تخلف وجود دارد و هم فسادآور است. سالها پیش روزنامهای اگر چاپ میشد، قانون روزنامه اینگونه بود که نصف برای تحریریه باشد و نصف هم برای آگهیها. هیچ کس هم به حدود یکدیگر تجاوز نمیکردند و حد و مرزها مشخص بود. ولی وقتی این قاعده بههم بخورد، طبیعتا بار مالی قویتر میشود و بار محتوایی ضعیفتر. ضمن اینکه در درون این بده بستانهای پنهان و پشت پرده، حتما فساد ایجاد میشود.