نمیتوانیم در کتاب «اصفهان در انقلاب» ادعای بیطرفی کنیم و تیتر بزنیم«انجمنحجتیه، تشکل سیاستگریز»
دکتر رسول جعفریان چهارشنبه 26 اردیبهشت 97 در مراسم رونمایی کتاب پنج جلدی «اصفهان در انقلاب» به نکات نقادانه ای در سنت تاریخ نگاری ایران اشاره کرد.
به گزارش دیده بان ایران؛ کتاب پنج جلدی «اصفهان در انقلاب» به همت «عباس نصر» و همکارانشان تالیف شده و موسسه تنظیم و نشر آثار امام در بخش تاریخ محلی انقلاب آن را چاپ کرده است. اساس این کتاب خاطراتی است که از اشخاص مختلف درگیر در تحولات اصفهان میانه سالهای 40 تا 57 گرفته شده است. یک بار خلاصه ای از این پنج جلد در یک مجلد در سال 94 منتشر شده و حالا مجموعه آن انتشار یافته است.
خلاصه ای از برخی نکات نقادانه دکتر رسول جعفریان را در زیر می خوانید: این اثر، لایحه رویین تحولات سیاسی این دوره را که از سوی مبارزان مسلمان این شهر پیگیری می شده، دنبال کرده است. لایه دوم تحولات، بیشتر جنبه فکری دارد، مثل این که ما اندیشه های موجود در اصفهان از صفوی تا دوره معاصر را دنبال کنیم، چیزی که البته مرتبط با کل مسیر فکر در ایران هم هست. یک لایه سوم هم هست که عمدتا تمدنی است و اغلب دوره های هزار تا چند هزار ساله را در بر می گیرد. این کتاب در واقع، به همان لایه اول پرداخته است.
- در سنت تاریخ نگاری خود، تحت تأثیر تاریخ نگاری صدر اسلام هستیم. روش های موجود در سیره نگاری، شرح حال نویسی، بحث ثقه و غیر ثقه بودن اشخاص و راویان، نوع داده هایی که ارائه می دهیم، غالبا به روش سنتی است. این روش در سالهای گذشته خیلی توسعه یافته و به مقیاس توجه به تاریخ شفاهی، دایره وسیعی از کتابها بر اساس خاطرات نوشته شده است این آثار غالبا یک سویه هستند و محور آنها، خاطره گو است که ضمن آن که واقعیاتی را به داشت های تاریخی ما اضافه می کند، اما اغلب یک حد یک گزارش یک سویه از کسی است که درگیر واقعه ای بوده است. ما در تاریخ نگاری نیاز به کارهای جدی تری داریم که نه تحلیلی به معنای شایع میان ما، بلکه به معنای شناخت دقیق تر تحولات از طریق مقایسه نقلها و اسناد و حتی مطالعات میدانی است.
- یک نکته دیگر از نظر تأثیر پذیری مان از روش های سنتی، نکته ای که ذهن ما را به خود مشغول داشته بحث «تحریف در تاریخ» است. مخصوصا شیعه همیشه با این مشکل مواجه بوده که تاریخ تحریف شده باشد و این ذهن ما را گرفته است. ما اغلب وقتی اثری را می خوانیم، نگرانیم که مبادا تحت تأثیر گرایشهای مختلف، تحریف شده باشد. این را برای نمونه عرض کردم، طبعا حساسیت های دیگری هم داریم. تحریف اغلب معانی مختلفی دارد که یکی از آنها حذف گروهی و گذاشتن نام گروهی دیگر است. چشم پوشیدن از برخی از وقایع، یا راویانی خاص، و توجه به یک گروه ویژه است. در این کتاب، تلاش شده است تا از جناح های مختلف استفاده شود، اگر واقعا این کار به خوبی انجام گرفته باشد، مسلما یک امتیاز به شمار می آید.
- نکته دیگر از نظر سنت تاریخ نگاری گذشته باید عرض کنم که ما با سبک وقایع نگاری به صورت سالشمار یا بر اساس سلطنت سلاطین و خلافت خلفا در دوره اسلامی آشنا هستیم؛ این که فقط به متن وقایع توجه شده و اتفاقات گزارش می شود. در مقدمه این کتاب هم گفته شده که این اثر وقایع نگاری است که بی طرفی در آن رعایت شده است. همچنین افزوده شده که نویسنده از جانب خود کمتر اظهار نظر کرده و متن وقایع را نشان داده است. این به نظرم کار خوبی است، و باید عرض کنم که توجه به وقایع نگاری سبب می شود کتاب دوام بسیار بیشتری در مقایسه با کتابهای تحلیلی داشته باشد که اغلب با تغییر دیدگاه ها کهنه می شود. ما باید در درجه اول، اصل وقایع، اطلاعات ضروری موجود، ترتیب دقیق آنها، رجال درگیر در آنها و اموری از این دست که به وقایع نگاری درست مربوط است را داشته باشیم تا بتوانیم کارهای دیگری برای افرادی که علاقه مند به تحلیل های اجتماعی یا سیاسی و اقتصادی هستند، فراهم کنیم. این کتاب قدمی است برای ارائه هزاران گزارش ریز و درشت که می تواند دایره دید ما را نسبت به آنچه رخ داده روشن کند. هرچند باید اعتراف کرد، که در باره یک دوره طولانی مانند سالهای 40 تا 57 باید مطالب زیادی باشد که باید گردآوری و گزارش کرد.
- این ادعا که این کتاب صرفا وقایع نگاری است، به نظرم اصلش درست است، اما یادمان باشد که همین را هم در چارچوب ارزشهای انقلاب نوشته ایم. شاید گروه های دیگری را کنار گذاشته باشیم. به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که دست کم، نه مولف و تدوینگر کتاب، بلکه کسانی که آن وقایع را نقل می کنند، حس خود را در این نوشته بروز می دهند. باید اعتراف کنیم حتی اگر این اشکال باشد، در همین حد هم خوب است که وقایع نگاری را اصل قرار داده اند و سعی کرده اند سلسله طولانی از حوادث را بیان کنند.یک بار دیگر هم تأکید می کنم که اگر وقایع نگاری درست صورت گیرد، کتاب جاودانگی بیشتری دارد. چرا تاریخ طبری برای مسلمانان مهم است؟
- در همین کتاب، جلد سوم، ص 280 دیدم تیتری زده: «انجمن حجتیه: تشکل سیاست گریز مذهبی». ممکن است بگویید این موضع گیری نیست، اما به نظرم هست. اولا تعریف سیاست از نظر شما چیست؟ ثانیا آگر آنها خود ادعا کردند که اهل سیاست بوده و هستند، چه خواهیم گفت. این که ما کلماتی با بار ارزشی را در یک متن تا چه اندازه می توانیم بیاوریم مهم است. ممکن است دقیق آن این باشد که آنها از سیاستی که انقلابیون در پیش گرفته بودند، گریز داشتند. مقصودم از این مورد، دقت در ارائه تعابیر است.
- یک نکته در این کتاب این است که بخش مهمی خاطرات است، ما در باره خاطرات، باید توجه داشته باشیم که نمی توانیم ادعای وقایع نگاری صرف بکنیم. اصولا خاطرات، از نظر سیاق، نوعی حالت خود محوری از سوی کسی دارد که اغلب از موضع برتر، رویدادی را نقل می کند.
اصفهان یک حساسیت سیاسی ـ گروهی هم دارد که از همان آغاز وجود داشت. شهر دو رهبر روحانی داشت که روش های آنها متفاوت بود. جناح های داخل شهر هم در اطراف آن ها بودند. نفس این که کتاب تا 57 تمام می شود مهم است که هنوز اختلافات زیاد نیست. اما به هر حال، چون خاطرات در دهه های بعدی فراهم آمده، سایه آنها در کتاب وجود دارد.