گزارشی از نشست «تاثیر محمد محمدعلی در ادبیات داستانی معاصر» در باشگاه اندیشه
یکی دیگر از سلسله نشستهای مشترک باشگاه اندیشه و حلقهی داستان سرو تهران با موضوع «بررسی تاثیر محمد محمدعلی در ادبیات داستانی معاصر» با حضور این نویسنده و سخنرانی محمد قاسمزاده، جواد ماهزاده و حسین ورجانی برگزار شد. اجرای مراسم را احمد خالصی بر عهده داشت.
به گزارش دیده بان ایران؛ در ابتدای این نشست محمد قاسمزاده به کارنامهی روشنفکری ادبی محمدعلی پرداخت و گفت: من به دو نوع روشنفکر اعتقاد دارم؛ روشنفکری که به مفاهیم روشنفکری می پردازد و مباحثش را مطرح میکند و دیگری روشنفکری که در عمل به روشنفکری خود وفادار است. من محمد محمدعلی را یک روشنفکر اهل عمل میدانم و برای اثبات آن به سه مقطع از فعالیتهای ادبی او اشاره می کنم.
وی افزود: یکی از این سه مقطع زمانی است که محمدعلی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب به استقلال، نشریه منتشر میکرد. او بین سالهای 59 تا 60 سردبیری فصلنامهی «برج» را بر عهده داشت و در سال 63 هم یک شماره «جنگ مس» را درآورد. با نگاه به شش شمارهی برج میبینیم که تمام طیفهای روشن فکری ما در آن حضور دارند و این درست زمانی صورت میگیرد که به دلیل ماجراهایی که از سال 57 تا 61 در کشور اتفاق افتاده بود، گروههای مختلف فکری در مقابل هم قرار گرفته بودند. محمدعلی به این تقابلها بی توجه بود و هر کس مطلبی داشت که درخور چاپ و قابل چاپ بود در برج حضور پیدا میکرد. در تک شمارهی جنگ مس هم این رویه ادامه داشت.
نویسندهی رمان «شهر هشتم» با اشاره به برنامهی «ده شب» کانون نویسندگان خاطرنشان کرد: این برنامه در سال 56 با همکاری انستیتو گوته در ایران برگزار شد و در آن برنامههای مختلف شعرخوانی، داستانخوانی و سخنرانی به اجرا درآمد. من بعدها متوجه شدم که آقای محمدعلی نقش موثری در برگزاری آن ده شب داشته است. در آن شبها از افراد مختلف با گرایشهای فکری مختلف برای سخنرانی دعوت به عمل آمد. اگر سعید سلطانپور در آن ده شب سخنرانی کرد، علی موسوی گرمارودی هم سخنرانی کرد و کسی حذف نشد. یک ذهنیت باز میخواهد که این افراد را در کنار هم بنشانی. من مرحلهی دوم فعالیتهای کانون نویسندگان ایران را مرهون تلاشهای محمد محمدعلی می دانم.
این پژوهشگر ادبی در ادامه گفت: مثال سومی که من از کارنامهی روشنفکری محمدعلی میزنم، مربوط به زمانی است که او مسئولیت صفحات داستان مجلهی آدینه را بر عهده داشت. در آن زمان حجم زیادی از داستان به دست ایشان میرسید که معیار وی برای چاپ یا عدم چاپ آنها فقط کیفیت کارشان بود. طیف وسیعی از جوانان ما که در جای دیگری داستانشان به چاپ نمیرسید در آدینه داستان منتشر کردند و آدینه مجلهای بود که اگر کسی در آن اثری چاپ می کرد، بلافاصله در بین اهل قلم صاحب اسم میشد.
قاسم زاده در پایان سخنانش اظهار کرد: این مقاطع و شناختی که از محمد محمدعلی دارم من را به این میرساند که او را اهل روشنفکری در عمل و در نتیجه چهرهای موثر در فضای ادبیات داستانی معاصر ایران بدانم.
ویژگی اساسی داستان های محمدعلی انتقادی بودن آنهاست
جواد ماهزاده دومین سخنران این نشست بود که دربارهی جهان داستانی محمدعلی گفت: بخشی از روشنفکری که آقای قاسمزاده گفتند را میتوانیم در داستانهای محمد محمدعلی هم ببینیم. او به عنوان داستان نویس فقط صدای خودش نیست؛ صدای یک دوره، یک نسل، یک جامعه، یک فرهنگ و یک سرزمین است. این تفاوت نسل محمدعلی با نسل امروز داستان نویسان ایران است. اینها فقط به دنبال معرفی خود به عنوان یک تک صدا یا صدای متفاوت از دیگران نبودند.
او در ادامه با بیان ویژگی شهری بودن داستانهای محمدعلی از دههی 50 تا اواخر دههی 70 اضافه کرد: منظورم تلقی رایج از داستان شهری که به نام بردن از لوکیشن های شهر محدودمی شود، نیست. داستان شهری به معنای وسیع آن که راجع به انسان رو به شهری شدن و رو به مدرن شدن است. به طور مثال در رمان «نقش پنهان» این موضوع کاملا روشن است. این به داستان های آقای محمدعلی وجه استعاری هم می دهد که از آن میتوان مفاهیمی چون سرگشتگی، معلق بودن و تلاش برای کسب هویت را استخراج کرد.
نویسندهی رمان «لالمونی» ویژگی دیگر آثار محمدعلی را پرداختن به اسطورهها و فرهنگ قدیمی ایران داست و افزود: این امر چیزی نیست که به داستانهای او وصل شده باشد. اینها در تاروپود داستانها تنیده شدهاند. این ویژگی تا پایان دههی 70 در آثار محمدعلی وجود دارد و پس از آن با «قصهی تهمینه» و سه گانهی روز اول عشق می توان گفت او ژانر جدیدی در ادبیات ما خلق میکند که به طور گسترده و پژوهشی به اسطوره ها می پردازد. دربارهی چرایی این اتفاق به نظر من می توان گفت که این هم باز به وجه روشنفکری او برمی گرد. این کار را بهرام بیضایی در تئاتر و سینمای ما انجام می دهد و به سراغ بزنگاههای تاریخی و اسطورهای ما می رود. من این را در ادبیات محمدعلی می بینم و از اینجا می خوام به وجهی دیگر از آثار او برسم.
ماهزاده در ادامه گفت: ویژگی اساسی آثار نویسندهی مورد بحث ما، انتقادی بودن آنهاست. نویسنده ای که وجه انتقادی نداشته باشد، خودبهخود از وجه روشنفکری هم تهی میشود. منظور از وجه انتقادی غر زدن و ایراد گرفتن از حوزه های مختلف نیست. در اینجا انتقاد به معنای خوشناسی، کشف هویت، شکافتن شخصیت انسان ایرانی، زن ایرانی و اسطورهی ایرانی، نشان دادن تعلیق و ازهم گسستگی است. این نگاه انتقادی به طور ویژه در رمانهای «برهنه در باد»، «نقش پنهان» و حتی «قصهی تهمینه» مشخص است که از نظر من کاملا هم بیپرواست. محمدعلی به عنوان یک نویسندهی متعهد به نوشتن بدان میپردازد و خیلی وقتها ما را در مقابل آینه قرار می دهد.
رنج نویسندگی قابل مقایسه با نفع مادی آن نیست
آخرین سخنرانران بخش نخست، محمد محمدعلی بود. او درابتدای سخنانش گفت: چیزی که من و شما علاقهمندان به ادبیات داستانی را اینجا نشانده، عشق است که همه ی ما را درگیر کرده است. آن عامل محرکی که گاه مثل یک اژدر افکن عمل می کند و آن موقع دیگر نمیدانی خودت را چطور برسانی به پیادهروی روبروی دانشگاه و کتابی را که در ذهن داری پیدا کنی یا بروی به راستهی کریمخان تا کتابهای جدید را ببینی.
نویسندهی مجموعه داستان «بازنشستگی» در ادامه افزود: من همواره سعی کردهام خودم رابشناسم و آن بحث هویت شناسی که دوستان گفتند هنوز در من ادامه دارد. انسانی هست که می خواهد خود را بشناسد بلکه یک قدم پیش برود تا راحتتر زندگی کند. منظور من ار راحتی، رفاه نیست که البته اهمیت آن را انکار نمی کنم. چه بسا اگر کسی از راه درستش پولدار شود، به نویسندگیاش هم کمک می کند. من در جوانی به این رسیدم که هنر به نوعی زاییدهی رفاه است. نه این که همراه با رنج نباشد اما آن رفاه لزوما رنج را از بین نمیبرد. این رنج هم لزوما آن رنجی نیست که چند دهه دربارهاش صحبت میشد. آن رنج، رنجی نیست که یک نویسنده و یک هنرمند با آن درگیر باشد. این چیزی است در درونش که رنجش میدهد، شادش می کند و وضعیت او را دگرگون میسازد.
محمدعلی اضافه کرد: همهی این تغییرات خطی را دنبال می کند که عشق است و این نوع عشق از نظر من مفهوم کامل آن است. شما به کفتربازها و عتیقهبازها نگاه کنید. اینها برای خوشان این کار را میکنند و ممکن است که بعدها نفع مادی هم از کارشان ببرند اما رنجی که طی سالیان کشیدهاند چیزی نیست که بتوان بلافاصله آن را با این پول مقایسه کرد. یکی از ویژگی های آن عاشق روراستی با اطرافیان است و من اگر بخواهم تعریف و تمجیدی را به ریش خود بگیرم، آن روراستی و صداقت با اطرافیان است. همیشه سعی کرده ام این اتفاق چه با همسالان خودم و چه با نسل جوانتری که با آنان در ارتباط بوده ام بیافتد.
خالق رمان «باورهای خیس یک مرده» در بخش پایانی صحبتهایش گفت: آن بخش از صحبتهای آقای قاسمزاده را من می توانم به واژه های روشنفکری و روشنگری تقسیم بندی کنم. البته این تقسیم بندیها خیلی جدی یا خشک نیست. من از شما می خواهم که اینطور به من زل نزنید و کمی بخندید(در این لحظه محمدعلی می خندد و حاضرین نیز با او همراه می شوند). این روزها همه غمگین هستیم اما دنیا این قدرها هم مهم نیست. برای من بخش اجتماعی کارم همواره مهم بوده است. حضور در کانون نویسندگان، مشارکت در گروههای کوچک و بزرگ، تلاش برای رفع اختلافها، کار مطبوعاتی، تدریس داستان نویسی و همه و همه دراین راستا بوده است.
مدرس دموکرات اصول داستان نویسی
در ابتدای بخش دوم ، حسین ورجانی، مدرس داستان نویسی و سردبیر مجلهی ادبی «کتاب شهرزاد» در سخنانی کوتاه به ویژگی های محمدعلی در زمینه ی تدریس داستان نویسی پرداخت. وی با اشاره به آشنایی 30 ساله اش با محمد محمدعلی گفت: یکی از چیزهایی که در مورد او کمتر مورد توجه قرار گرفته است، فعالیتهای مستمرش در زمینهی آموزش صحیح اصول داستان نویسی است. به نظرم این نویسنده در تمام چهل سالی که به نوشتن مشغول بوده، مستقیم و غیرمستقیم به آموزش و تدریس اصول داستان نویسی به نسل پس از خود و حتی همنسلان خود پرداخته است و خود من از این آموزشها بهره برده ام. او در دهه ی هشتاد قریب به یک دهه مدرس کارگاه داستان نویسی موسسهی کارنامه بود و من می دانم که شیوهی تدریس او آزاد، دموکراتیک و مبتنی بر آموزش انواع شیوهها و ژانرهای داستان نویسی بوده است و تنها به چند نوع شیوهی مورد علاقه خودش محدود نمیشده است. بسیاری از هنرجویان آقای محمدعلی امروز از داستاننویسان مطرح ما هستند. فعالیت تدریس داستان نویسی را ایشان در سالهای حضورشان در کانادا نیز ادامه دادهاند.
بخش پایانی این نشست به پرسش و پاسخ و ارائهی نظرات شفاهی و کتبی شرکت کنندگان با محمدعلی و دیگر سخنرانان اختصاص داشت.