محرومیت نیمی از جامعه موسیقی ایران از اجرای برنامه در شهرستانها به موضوعی عادی مبدل میشود
با این وجود به نظر میرسد برخی از مسئولان ادارههای ارشاد در شهرستانها به جای آنکه به صورت واضح اعلام کنند بانوان اجازه برگزاری کنسرت ندارند، با جلوگیری از صدور مجوز این اجراها مخالفت خود را با این بخش از بدنه موسیقی کشور ابراز میکنند.
دیده بان ایران: محرومیت نیمی از جامعه موسیقی ایران از اجرای برنامه در شهرستانها به موضوعی عادی مبدل میشود آن هم در شرایطی که از منظر قانونی منع واضحی در مورد این اجراها وجود ندارد و ادارات ارشاد در سراسر کشور با وجود اینکه از نظر قانونی موظف به صدور مجوز اجراهایی هستند که شرایط لازم را دارند، به طور کلی از صدور مجوز اجرای بانوان سرباز میزنند.
روز گذشته بعد از مدتهای مدیدی که از این اتفاق میگذرد باران رضایی، عضو سابق گروه همنوازان شیدا دراینباره زبان به گلایه گشود و گفت: من بارها برای اجرا در شهر خودم درخواست مجوز دادهام اما هرگز با آنها موافقت نشده است. من چندین مرتبه برای اجرای کنسرت بانوان در رشت، اصفهان، کرج، کرمانشاه، یزد، سقز و شیراز اقدام کردهام اما به هیچ عنوان چنین اجازهای داده نمیشود.
او با اشاره به اینکه تنها در تهران و سنندج موفق شده مجوز کنسرت بگیرد افزود: دیماه سال گذشته در سنندج با گروه «هناره» کنسرت موسیقی ویژه بانوان داشتیم؛ جالب است بدانید در همان زمان همایون شجریان هم در سنندج کنسرت داشت و مجوز کنسرت ایشان یک هفتهای صادر شد، اما مجوز کنسرت ما بعد از ٤ ماه ارایه شد.
نکته جالبی که رضایی به آن اشاره کرده این است که مدیرکل اداره ارشاد سنندج و اداره ارشاد کرمانشاه یک نفر هستند اما همین یک نفر با وجود اعطای مجوز اجرای کنسرت بانوان در سنندج مجوز اجرای همین کنسرت را در کرمانشاه نمیدهد.
چارچوبهای موجود درباره برگزاری کنسرت مبین این موضوع است که برگزاری کنسرت بانوان با تکخوانی خواننده زن مجاز است. از سوی دیگر بانوان اجازه دارند با آقایان همخوانی کنند و این شیوه اجرایی هم دستکم در ساحت قانون با مشکلی مواجه نیست. صدور مجوز انتشار آلبومهایی با همخوانی آقایان و خانمها انگشت تاکیدی بر این ادعا است.
با این وجود به نظر میرسد برخی از مسئولان ادارههای ارشاد در شهرستانها به جای آنکه به صورت واضح اعلام کنند بانوان اجازه برگزاری کنسرت ندارند، با جلوگیری از صدور مجوز این اجراها مخالفت خود را با این بخش از بدنه موسیقی کشور ابراز میکنند.
به نظر میرسد مشکلات موجود در حوزه موسیقی بانوان به این یک مورد محدود نمیشود. کم بودن سالنهای اجرا در تهران، برگزاری کنسرتهای بانوان در ساعت ١٤ یا ١٥ و طولانی بودن مسیر اخذ مجوز بخشی از مسائلی است که بر پیکره موسیقی بانوان در ایران سایه انداخته است. از سوی دیگر با توجه به کم بودن امکانات تبلیغی و معرفی گروههای فعال در حوزه موسیقی بانوان، حالا انگار وضع به سمتی پیش رفته که بسیاری از اجراهای بانوان بیش از کنسرت به میهمانی شبیه شده است. بسیاری از نوازندهها و آهنگسازان درجه اول موسیقی بانوان در این شرایط با تنگنا مواجه هستند و در عوض افرادی در این حوزه مشغول کارهای بیشترند که از منظر ارزش موسیقایی و کیفیت کار ارایه شده عملکرد قابل دفاعی ندارند. با این وجود آنها با مخاطبشناسی که صورت دادهاند به خواستهای بانوان شنونده که بیشتر آنها زنان خانهدار هستند تن میدهند و کارهایی را اجرا میکنند که احتمالا هیچ ربطی به برنامه کنسرت ندارد.
پری ملکی خواننده و نوازنده شناخته شده موسیقی ایرانی بهعنوان یکی از منتقدان وضع به وجود آمده مشکل را در جای دیگری جستوجو میکند. او در گفتوگو با «شهروند» به بخشی از این نکات اشاره میکند: برخی آقایان اهل موسیقی که آمدهاند دراینباره حرف زدهاند تاکنون مگر چه ضرری را متحمل شدهاند؟ در تمام این سالها تقریباً بیشترین بهره را بردهاند، بعضیهایشان پولهای کلانی درآورده و کنسرتهایشان را هم برگزار کردهاند اما سرسوزنی دلشان برای ما بانوان نسوخته است. کار به جایی رسیده که اگر هر کدام از این آقایان بیایند حرفی بزنند، من باورشان نمیکنم. برای اینکه تمام این سالها کمتر حمایتی از خانمها نکردهاند. حتی یک بار در برنامههای این خانمها هم حاضر نشدهاند.
او میگوید: این آقایان در برنامهای که با چند آقا و چند خانم به صورت همخوانی اجرا میکنیم، هم شرکت نکردهاند تا حداقل ذرهای حمایت کرده باشند. آنها در زمان دیگر بلافاصله میچرخند و باز به نفع خودشان حرکت میکنند.
او در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر اینکه مشکل را باید در بین اهالی موسیقی جستوجو کرد و بعد به سراغ دولت رفت توضیح میدهد: دولت به ما نمیگوید نباید بخوانید یا برنامه همخوانی اجرا نکنید. اجرای موسیقی بانوان از نظر وزارت ارشاد که باید متولی اصلی هنر در کشور باشد، پذیرفته شده است. همانطور که من سالهاست به صورت همخوانی برنامه اجرا میکنم، اما وقتی خود خانمها با این ماجرا مشکل دارند، چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
ملکی در بخش پایانی سخنانش باز هم بر اهمیت کار تیمی و حمایت همه اقشار موسیقی از موسیقی بانوان اشاره کرد و گفت: متاسفانه در موسیقی هر کسی فقط به خودش فکر میکند، درحالیکه موسیقی یک کار اجتماعی و گروهی است و نمیتوان به صورت تک نفره کار را پیش برد.
سهیلا پورگرامی خواننده و سرپرست گروه آوای مهربانی دیگر هنرمندی است که درباره چالشهای موسیقی بانوان اظهارنظر کر د. او با تأکید بر چندلایه بودن مشکلات موجود گفت: برخی از چالشهایی که گروههای مختلف موسیقی بانوان با آن دست به گریبان هستند مربوط به زمان بدی است که سالنهای مطرح و شناخته شده تهران به اجرای این گروهها اختصاص میدهند. من شخصا بهعنوان کسی که سالهاست در این حوزه فعالیت میکنم هنوز هم متوجه نشدهام چرا باید ساعتهای میانی ظهر را در اختیار گروههای موسیقی بانوان قرار دهند.
پورگرامی درباره مشکل اصلی که درحال حاضر موسیقی بانوان با آن دست به گریبان است به «شهروند» گفت: مسأله اصلی این است که هیچکدام از کسانی که در عرصه موسیقی فعال هستند موسیقی بانوان را بهعنوان بخش مهمی از هنر لازم در جامعه ایرانی نپذیرفتهاند که اگر اینطور بود یاری میرساندند و همصدای ما بودند.»
یکی از هنرمندان دیگری که «شهروند» برای پیگیری مشکلات موسیقی بانوان به سراغش رفت چهره شناخته شدهای است که میگوید آقایان نمیخواهند خانمها در حوزه موسیقی فعال باشند.
هنگامه اخوان، خواننده شهیر موسیقی ایرانی میگوید: من حدود ١٢، ١٠سال است که در مطبوعات میگویم «ما زحمت میکشیم و کارها را آماده میکنیم اما اجازه ضبط نداریم.» من از بس این حرفها را زدهام که تکراری شده است. حرفی که خریدار ندارد، گفتنش بیفایده است.
او با اشاره به اینکه «نه پول میخواهد و نه هیچ چیز دیگری» از گلایههایی گفت که در تلاش است به نوبه خودش برای برطرف شدن آنها کاری کند: من ٦٢سال دارم و برای خودم چیزی نمیخواهم. تنها درخواست من آزادی کنسرت بانوان در شهرستانهاست.
هنگامه اخوان در ادامه به «شهروند» گفت: مگر کسی چون من چقدر میتواند منتظر دستور آقایان برای خواندن یا نخواندن بماند؟ من که مطرب نیستم. میخواهم موسیقی سنتی ارایه دهم ولی با این شرایط نمیتوانم.
او هم مثل بسیاری دیگر از چهرههای فعال در حوزه موسیقی بانوان از صادر نشدن مجوز کنسرت بانوان در شهرستانها دلگیر است: در شهرستانها میشود مجوز گرفت اما نمیگذارند. دوسال پیش یک خانمی در شهر رشت برای برگزاری کنسرت من برنامهریزی کرد و همه کارها را انجام داد، دو روز مانده به اجرا یک مسئول استانی گفت «خانمها حق ندارند اینجا بخوانند.»
او در بخش پایانی سخنانش به نکتهای اشاره کرد که در جان سخن برخی دیگر از چهرههای موثق موسیقی بانوان هم به چشم میخورد: متاسفانه دور در دست آقایان افتاده است و آنها نمیخواهند خانمها بیایند. آنها دوست ندارند خانمها حضور پیدا کنند چون اگر ما بتوانیم کارمان را ارایه دهیم، آنها دیگر جایگاهی ندارند.»
فارغ از اینکه سخنان مطرح شده تا چه حد نزدیک به واقعیت هستند میشود با نگاهی دوباره به عکسالعملهای انگشت شمار مردان به این گزینه هم فکر کرد که احتمالا بخشی از بدنه موسیقی ایرانی ترجیح میدهد بدون داشتن رقیب به کار خودش ادامه دهد. آن هم رقیبی که ظرفیتهای زیادی برای هنرنمایی دارد. با این توضیح هم باید این سوال را از مسئولان ادارات ارشاد در شهرستانها پرسید که «چرا فعلا صلاح نیست مجوز کنسرت بانوان را صادر کنید؟» و هم باید از مسئولان فعال در حوزه موسیقی که اکثر قریب به اتفاق آنها آقایان هستند پرسید «برای بهبود وضع اجرای بانوان چقدر کوشیدهاید؟»