تلاقی علم و سینما در فیلم "سرآغاز"
هادی رئوف(کارشناسی ارشد کارگردانی سینما) نوشت: یکی از تازه ترین فیلمهایی که در سینماهای ایران روی پرده رفته، فیلمی است با عنوان "سرآغاز" که نماد بارزی است از تلاقی علم با یک روایت دراماتیک سینمایی.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ هادی رئوف(کارشناسی ارشد کارگردانی سینما) نوشت: یکی از تازه ترین فیلمهایی که در سینماهای ایران روی پرده رفته، فیلمی است با عنوان "سرآغاز" که نماد بارزی است از تلاقی علم با یک روایت دراماتیک سینمایی.
علمپژوهان سالهاست که به دنبال فیلمهایی هستند که منطبق بر برخی قواعد علمی تولید شده یا زندگی دانشمندان را محور روایت میکنند و در ایران نیز ولو به ندرت چنین فیلمهایی تولید میشود.
سینما که خود برآمده از علوم فیزیکی و به خصوص علم نور و صوت است، در سالهای اخیر با پیشرفت های قابل ملاحظه ای روبرو بوده که تصویرسازی هر ناممکنی را به امر ممکن بدل ساخته است و در این بین تصویرسازی رفت و آمد به کُرات دیگر و حرکات در فضا و حتی نمایش آخرالزمان، ازجمله مضامینی است که علم سینما توانسته در آنها متبحر باشد.
فیلم سینمایی "سرآغاز" به کارگردانی سعید حسینی و تهیهکنندگی شهاب کاظمی را باید از آثاری دانست که میخواهد متافیزیک را به سینما و تصاویر متحرک پیوند بزند و در این بین راه دور نمیرود و همان داستان های برخورد زن و مرد که یک موتیف جهان شمول بشری است را برای داستان پردازی، مورد استفاده قرار داده.
در فیلم "سرآغاز" ورود به جهان های موازی از دریچه اذهان کاراکترهایی صورت می پذیرد که نمیخواهند به همان جنبه ظاهری زندگی بسنده کنند و به جایش به دنبال گریزگاهی هستند برای یافتن پاسخ های خود از هدف متعالی زندگی.
نگاهی به عقبه حرفهای تهیه کنندگان فیلم "سرآغاز" ما را با نوعی تجربه گرایی فنسالارانه روبرو میکند. شهاب کاظمی تهیهکننده سریال را پیش از این به عنوان هسته اصلی تولیداتی متنوع از سریال دلهره آور "احضار" تا کمدی "هزارپا" و درام ملتهب "خانه کاغذی" یا رئالیتیشوی "قاب سینما" و... دیده بودیم و حالا کاظمی تلاش کرده با استفاده از عقبه علمی حامد مظفری-جانشین تهیه کننده فیلم "سرآغاز"- کاری کند که فیلمش از نظر علمی منطبق بر اصول به تولید برسد. حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما که فارغ التحصیل مهندسی مکانیک سیالات و صاحب تجربه در بسیاری از کمپانی های معظم از تام ایران خودرو گرفته تا زیمنس و سیماران و رنوپارس و... است، بعد از سالها فعالیت رسانه ای در حیطه سینما و راه اندازی رسانه سینما ژورنال(یا همان سینما روزان)، که جزو معدود رسانه های تحلیلی حیطه سینماست، استخوان بندی فیلم "سرآغاز" را در جهت نوعی سیالیت زمان و مکان، پیش برده است.
هدایت صحیح سعید حسینی کارگردان جوان فیلم توسط شهاب کاظمی و حامد مظفری، سبب ساز آن گردیده که فیلم سینمایی "سرآغاز" از همان اولین رونمایی خود در پردیس سینمایی چارسو با استقبال منتقدان و سینماگرانی همچون خسرو معصومی، رضا سبحانی، ابوالفضل جلیلی، رضا رخشان و اصغر هاشمی قرار گیرد که هرچند هر کدام از آنها سبک خاص خود را در فیلمسازی دارند ولی عاشق تجربیات تازه و نو هستند.
فیلم سینمایی "سرآغاز" در پیوند میان فیزیک و متافیزیک تلاش ندارد مخاطب عام را فاکتور بگیرد بلکه اتفاقا سعی میکند داستان خود را کاملا جذاب و دوست داشتنی برای مخاطب عام تعریف کند و شاید یک دلیل اینکه فیلم در برخی جشنواره های اروپایی و آمریکایی مورد توجه قرار گرفته ناشی از همین نقطه زنی صحیح بوده است.
به گفته شهاب کاظمی تهیه کننده فیلم، "سرآغاز" از آن دست آثاریست که بایستی چندین بار دید تا به دنیای پیچیده و معماگونه آن پی برد. در فیلمنامه "سرآغاز" از تکنیکهای خاصی استفاده شده تا مخاطب به درک عمیقتری از شخصیتهای اصلی برسد. این تکنیکها شامل استفاده از روایت غیرخطی و بازی با زمان و مکان است که به بیننده این امکان را میدهد تا در عمق پیچیدگیهای روانی شخصیتها غوطهور شود.
حامد مظفری جانشین تهیهکننده "سرآغاز" درباره وجه آوانگارد فیلم در گفتگو با رادیوایران میگوید: به نظر میرسد همان قدر که به سینمای تجاری به عنوان تضمین کننده اقتصاد سینما نیازمندیم سینمای آلترناتیو هم باید بتواند در درجه اول با جلب مخاطب از طریق تاکید بر رگه های داستانی مهیج، مخاطب را به خود جلب کند. دیگر دوره اینکه با بازی های ساختاری بخواهیم از تعریف یک قصه ساده فرار کنیم گذشته و سینماگرانی میتوانند اندیشه را در سینما جاری کنند که در کنار فهم تکنیکی، توانایی قصه گویی داشته باشند؛ این، کاری است که عباس کیارستمی به خوبی در "گزارش" و بهرام بیضایی در "رگبار" و "سگ کشی"، محمدرضا اصلانی در "شطرنج باد"، خسرو هریتاش در "سرایدار"، خسرو معصومی در "رسم عاشق کشی"، محمدهادی کریمی در "برف روی شیروانی داغ" و "پسرکشی" و اصغر فرهادی در "رقص در غبار" و تا حدودی "جدایی..."، ارائه دادند. آنچه مهم است اینکه چنین روالی بسیار بیشتر از آن سینمای فرمگرای تکبعدی مخاطب داشته و توانسته بانی ادامه راه باشد.