رضا درستکار، منتقد سینما: در دوره شبهه انسداد فرهنگی قرار داریم
رضا درستکار، منتقد سینما: دیریت مشعشع مدیران سینما که هیچ برنامهای ندارند و فقط میخواهند حرفدرمانی کنند، دیگر نتیجهبخش نیست؛ زیرا رابطه بدنه فکری سینما با جریان مدیران دولتی کاملا قطع است و فکر نمیکنم باتوجه به قدرت گرفتن دستگاههای نظارت و ممیزی (سلیقهای) حالا حالاها این رابطهها بهبود یابد و مطلقا رو به بهبود نمیرود مگر تحولی اساسی در بخش بالای فرهنگی این ماجرا رخ دهد. به همین دلایلم هست من به عنوان یک منتقد رغبت نمیکنم به سینما بروم و فیلمی را تماشا کنم، تلویزیون هم که از فرط کسالت و بیبرنامگی خاموش است، خداروشکر که فوتبال شروع شده و یک سرگرمی حداقلی داریم.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ امروز یک مهر است و سینمای ایران در سه ماه گذشته شرایط بیحاشیهای را پشت سر گذاشته است. ۱۸۵ میلیارد و ۴۶۸ میلیون تومان، مجموع فروش سه ماه سینمای ایران است. فصل تابستان، که اساسا در آن میزان استقبال مخاطب از فیلمهای سینمایی نسبت به فصلهای دیگر بیشتر است و امسال اتفاقی که رخ داد این بود که علی رغم اینکه محرم و صفر در تابستان بود، اما اکران فیلمهای کمدی متوقف نشد و اتفاقا سهم بسیار بالایی از فروش هم به همین فیلمها تعلق دارد، برای اینکه یه نگاه کلی به وضعیت سینما داشته باشیم، به سه فیلم سینمایی پرفروش و کم فروش گیشه نگاهی انداختیم تا در ادامه وضعیت سینمای ایران را در فصلی که گذشت بررسی کنیم.
فیلم کمدی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی و تهیهکنندگی ابراهیم عامریان، که از ابتدای امسال روی پرده سینما رفته و رکورد فروش سینمای ایران را هم به نام خود ثبت کرده است، در سه ماه گذشته با یک میلیون و ۷۶۸ هزار مخاطب فروشی معادل ۷۳ میلیارد تومان را برای گیشه خود ثبت کرده است. جایگاه دوم فیلمهای سینمایی به کمدی«شهر هرت» با کارگردانی کریم امینی و تهیهکنندگی حسین فرحبخش تعلق دارد که از اواسط خرداد روی پرده سینما رفته و در سه ماه گذشته در مجموع ۵۰ میلیارد تومان فروش را برای خود ثبت کرده است.
فیلم سوم پرفروش گیشه کمی با دو فیلم قبلی تفاوت دارد و البته میزان فروشش هم تا آن اندازه چشمگیر نیست، فیلم سینمایی «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزا محمدی یک درام اجتماعی است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و همزمان با «شهر هرت» هم کار اکران خود را شروع کرد. این فیلم سینمایی در فصل تابستان، ۱۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان فروش را با ۲۳۰ هزار مخاطب تجربه کرد و در جایگاه سوم گیشه قرار گرفت.
اما سه فیلمی که در پایین جدول قرار دارند از کمترین عبارت است از «ارثیه فامیلی» به کارگردانی حامد رضی که با ۴۶۵ مخاطب ۱۶ میلیون تومان فروش داشته و در جایگاه آخر گیشه قرار دارد، فیلم بعدی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی است که البته اکران خود را از ۲۵ اسفند سال گذشته شروع کرده اما در این سه ماه با ۴۴۴ فیلم در مجموع حدود ۲۰ میلیون تومان فروش را در کارنامه خود ثبت کرده و فیلم سینمایی «میان صخرهها» به کارگردانی مختار عبدالهی با ۵۹۳ بلیت فروش ۲۶ میلیون تومانی رادر گیشه سینما ثبت کرده است.
به بهانه همین ماجرا و با طرح این پرسش که آیا سینما تابستان خوبی را پشت سرگذاشته یا خیر به گفتوگو با رضا درستکار، منتقد سینما پرداختیم که در ادامه میخوانید.
وقتی اوضاع سینما را میبینیم آن هم در سه ماه گذشته که تابستان بوده و تعطیلی، بهجز چند فیلم که فروش بالای ۱۰ میلیارد تومان داشتند، باقی فیلمها و تعداد مخاطبانشان چندان قابل قبول به نظر نمیرسد، شما وضعیت سینما را در سه ماهی که گذشت چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا این اتفاق افتاده آیا انتخاب فیلمها نادرست بوده یا از اساس فیلمها به گونهای است که تمایل مخاطب به سینما کاهش پیدا کرده است؟
وقتی فروش فیلمهای سینمایی را نگاه میکردم متوجه شدم باید به نظام سینمایی کشور تبریک معکوس گفت که چندین فیلم در فهرست وجود دارد که زیر ۵۰ میلیون تومان فروش داشته است.
در واقع به حال مالی این سینما باید تاسف خورد که مجموع فروش سه ماههاش تا این اندازه پایین است آن هم در سه ماه تعطیل سال.
یعنی اوضاع سینما خوب نیست؟
شما نشانه دیگری میخواهید؟ دلیل دیگری میخواهید؟ چه چیز دیگری میخواهید که نشان دهد سینما در آستانه ورشکستگی است و در این دوره، فرهنگ و هنر ما با یک «شبهه انسداد» فرهنگی و هنری روبهرو است.
چرا از واژه «شبهه انسداد» استفاده میکنید؟
به این خاطر که جریان فرهنگی خلاق که از بین نمیرود، این یک قرار مشخص و پذیرفتهشده است، ایرانی خلاق است و خلاق هم باقی میماند. زمان شکوفایی هنرمندان ما فرا میرسد، شک نکنید.
اما شبه انسداد است چون متولیان و مسئولان تصمیم راسخ گرفتهاند که هیچ فضایی را برای رشد و نمو در اختیار هنرمندان قرار ندهند. ما یک نمایشگاه درست، یک جشنواره با کیفیت، یک کتاب راحت، سینما و تلویزیون ساده و قابل پذیرش، قلب آرام و خیال راحت نداریم و کاری کردهاند که هنرمندان هر روز در عذابند و نمیتوانند در این عرصهها فعالیت کنند.
پس چرا در این میان چند فیلم توانستند خوب عمل کنند؟
یک نسبت بگیرید و ببینید چند فیلم فروش خوبی داشتند و چند فیلم ضعیف عمل کردند، آنهایی هم که خوب فروختند با تبلیغات ماهوارهای و این کارها توانستند یکم اوضاع سینما را در ۳ ماهه اول سال بالا بکشند. در این میان یک فیلم پرفروش هم مثل «فسیل» داریم و بقیه فیلمهای شکست خورده به مفهموم تجاری آن هستند. منهای شکستهای مکرر گیشه، در اصل ۵۰ درصد سینمای ایران به لحاظ فرهنگی شکست خورده و ۸۰ درصد سینمای ایران هم با این وضعی که وجود دارد به لحاظ معنوی و مفهومی شکست خورده و کیفیت خود را از دست است. فیلمها اکران میشوند، مخاطبان آنها را تماشا نمیکنند، مخاطبان تخصصی مانند منتقدان هم درباره فیلمها اظهار نظر نمیکنند.
مدیریت مشعشع مدیران سینما که هیچ برنامهای ندارند و فقط میخواهند حرفدرمانی کنند، دیگر نتیجهبخش نیست؛ زیرا رابطه بدنه فکری سینما با جریان مدیران دولتی کاملا قطع است و فکر نمیکنم باتوجه به قدرت گرفتن دستگاههای نظارت و ممیزی (سلیقهای) حالا حالاها این رابطهها بهبود یابد و مطلقا رو به بهبود نمیرود مگر تحولی اساسی در بخش بالای فرهنگی این ماجرا رخ دهد. به همین دلایلم هست من به عنوان یک منتقد رغبت نمیکنم به سینما بروم و فیلمی را تماشا کنم، تلویزیون هم که از فرط کسالت و بیبرنامگی خاموش است، خداروشکر که فوتبال شروع شده و یک سرگرمی حداقلی داریم.
راهکار برای بهبود این اوضاع چیست؟
کشور جریان شتابنده و درست فرهنگی میخواهد و هوایی تازه، که اکنون در فرهنگ ما جریان ندارد. همه در حال خط و نشان کشیدن هستند! با تهدید کردن کاری پیش نمیرود مدیران باید مردم را برای رفتن به سینما تشویق کنند، نه تهدید!
«فسیل» و «شهر هرت» به جز تبلیغات و بازیگرانشان، از لحاظ محتوایی چه چیزی به مخاطب دادند، که مخاطب این دو را دید و فروش نسبتا خوبی هم داشتند؟
فیلم سینمایی «شهر هرت» بهطور کامل غیر قابل نقد است یعنی هیچ یک از معیارهای نقد را ندارد و بسیار ضد سینما، ضد فرهنگ و ضد جریان است، ولی بخاطر تبلیغات گسترده ماهوارهای و استفاده از محبوبیت بازیگرش توانسته مخاطبی را جذب کند ولی فسیل قابل بررسی است و اتفاقا در خدمت جریان گردش مالی سینما است و به آینده آن میتوان امیدوار بود.
تابستان تمام شد و ما گزینه مجذوب کنندهای برای اکران نداشتیم و بعد نوبت به انتخاب فیلم برای اسکار رسید که اصلا دست بازی برای انتخاب نداشتیم، تکلیف این سینما و سینما بدنه چه میشود؟
ببینید بهطور کلی، این وضعیت سینمای تابستانی ما، نشان دهنده وضعیت کلیتر سینمای ایران هم هست. الان برای ساخت یک فیلم سینمایی دستکم باید ۲۰ میلیارد تومان هزینه شود و وقتی همچین فیلمی ۲۰ میلیون تومان میفروشد، معلوم است یک جای کار ایراد دارد شدیداً و این سینما شکست خورده است.
گردش کلی سینمای ایران به عنوان صنعت در سال ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان است، این در حالی است که فیلم باربی فقط در سه روز اول اکران خود ۵ همت، معادل ۵ هزار میلیارد تومان فروخته، بنابراین ما با یک صنعت کاملا ورشکسته طرفیم؛ که اولا دیگر سویه فرهنگی و هنری ندارد و حالا فیلمی هم ندارد بدهد به اسکار!
سینمای ما قدرت و سویه صنعتی خودش را از دست داده و با فروش یک فیلم و دو فیلم بهار نمیشود، سویه فرهنگی آن را هم با شدت دادن به ممیزی و نظارتها از بین بردهاند و سویه هنری آن هم با فوت عباس کیارستمی از بین رفته است. مدیران ما شوخیشان گرفته که فکر میکنند دارند مدیریت میکنند! گریبان آنها تاریخ میگیرد شک نکنید.
شما همین میزان استقبال را باید مرهون کانالهای ماهوارهای بدانید، امتحانش مجانی است! تبلیغات ماهواره را قطع کنند همین میزان اندک مخاطب هم به سینما نمیروند. پرسش اصلی این است دستگاه فرهنگی و متولیان فرهنگی کشور چه میکنند؟