پرده برداری از داستان واقعی! +تصویر غول داستان لوبیای سحرآمیز
«جک و لوبیای سحرآمیز»داستانی خیالی و عجیب است که با نقاشیهایی عجیبتر تصویرگری شده است؛ داستانِ یک پسرِ روستاییِ فقیر که امروز شاید کمتر کسی یادش مانده باشد که او یک قهرمان است.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ ۱۰۴سال پیش بود که کتابِ «افسانههای انگلیسی» توسط فلورا آنی استیل نگارش شد و آرتور راکهام تصویرگری این کتاب را با استفاده از جوهر سیاه و آبرنگ و با نگاهی نشأت گرفته از خیال انجام داد. یکی از قصههای این کتاب همان «جک و لوبیای سحرآمیز» معروف است.
پس از سالهای طولانیای که خیالِ کودکان با این کتاب رنگ گرفت و فیلمها و کارتونهای متعددی نیز از این داستان ساخته شد، امروز کمتر کسی به یاد دارد که برای اولین بار آرتور راکهام بود که در سال ۱۹۱۸ این کتاب را در قالبِ تصاویر روایت و شخصیتهایش را بازآفرینی کرد. تصاویری که از سبکِ مخصوص به راکهام نشأت گرفته و یک افسانه انگلیسی را روایت میکند.
غول «جک و لوبیای سحرآمیز» چه شکلی است؟
آرتور راکهام نقاشِ آبرنگ و تصویرگرِ متولدِ سال ۱۸۶۷ است. او که بیشترِ کارهایش شاملِ یک فضای فانتزی و تخیلی میشود، تا پایانِ دههیِ ۱۸۹۰ دارایِ سبکی مخصوص به خود شده بود که هنرِ تصویرگری را متحول کرد.
به مناسبتِ زادروزِ آرتور راکهام ـ هنرمند تصویرگر ـ نگاهی خواهیم داشت به داستانِ قدیمیِ «جک و لوبیای سحرآمیز» که در دستهی قصههای کودکانه بارها با تصاویر جدیدی روایت شده است.
داستانِ «جک و لوبیای سحرآمیز» چیست؟
جک، پسر روستایی فقیر، گاو خانواده را با یک مشت لوبیا جادویی مبادله میکند که به یک ساقه لوبیای عظیم و بلند تبدیل میشود که تا ابرها میرسد. جک از ساقه لوبیا بالا میرود و خود را در قلعه یک غول غیر دوستانه میبیند. غول حضور جک را حس کرده و گریه میکند:
فی-فای-فو-فوم!
بویِ خونِ یک انگلیسی را حس میکنم.
زنده باشد، یا مرده، استخوانهایش را آسیاب میکنم تا نان خود را درست کنم.
جک با نادیده گرفتن غول میتواند بسیاری از کالاهایی را که زمانی از خانوادهاش دزدیده شده است، بازیابی کند؛ از جمله یک کیسه طلا، یک غاز مسحورشده که تخمهای طلایی میگذارد و یک چنگ طلایی جادویی که خودش مینوازد و میخواند. جک سپس با خرد کردن ساقه لوبیا فرار میکند. غول که او را تعقیب میکند میمیرد و جک و خانوادهاش موفق میشوند.
«جک و لوبیای سحرآمیز» یادآورِ کدام اصول اخلاقی است؟
در وهلهی نخست با خواندنِ داستانِ معروفِ «جک و لوبیای سحرآمیز» شاید به این نکته برسید که چطور میشود جک با دزدی از غول همچنان عنوانِ قهرمان را به خود اختصاص دهد؟
درباره این مسأله روایتهای مختلفی وجود دارد. بسیاری از تعابیر مدرن غول را موجودِ شروری میدانند که مردم کوچکتر را به وحشت میاندازند و از آنها دزدی میکنند، به طوری که جک به یک قهرمان واقعی تبدیل میشود. به عنوان مثال، فیلم ۱۹۵۲ با بازی ابوت و کاستلو غول به دلیل فقر در پای ساقه لوبیا سرزنش میشود، زیرا او غذا و ثروت را میدزدید و مرغی که تخمهای طلایی میگذاشت در اصل متعلق به خانواده جک بود. در نسخههای دیگر، گفته میشود که غول هم مرغ و هم چنگ را از پدر جک دزدیده است؛ بنابراین آنچه روایتهای مختلف درنهایت با آن سرِ اتحاد دارند، قهرمان بودن جک در داستان است.
شجاعت، پایبندی به خانواده و تلاش، برخی دیگر از مفاهیمی هستند که در این داستان گنجانده شده و برخی اصول اخلاقی را یادآوری میکنند.
«جک و لوبیای سحرآمیز» به روایتِ تصویر
در ادامه تصاویری از قصهی «جک و لوبیای سحرآمیز» که طراحی شده را تماشا کنید:
غول «جک و لوبیای سحرآمیز» چه شکلی است؟
منبع: ایسنا