کد خبر: 139262
A
مخالفت یک استاد برجسته حوزه علمیه با تغییر متون درسی طلاب؛

آیت‌الله سروش محلاتی: برخی متون درسی حوزه نباید تغییر کند/ دروس مرتبط با فقه باید در حوزه‌ها تدریس شود

یک استاد برجسته حوزه‌های علمیه با انتقاد از برخی تغییرات ایجاد شده در متون درسی حوزویان گفت: همان‌طور که حضرت امام خمینی اصرار داشتند، اساس حوزه بر فقاهت است و متون درسی باید در این جهت باشد و این تغییرات که الآن مطرح شده است، تغییرات در سطح همۀ طلاب است و با این تغییر، این اساس در معرض آسیب است.

آیت‌الله سروش محلاتی: برخی متون درسی حوزه نباید تغییر کند/ دروس مرتبط با فقه باید در حوزه‌ها تدریس شود

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛ آیت الله محمد سروش محلاتی استاد خارج فقه حوزه علمیه قم درگفت وگویی به پرسش هایی درباره« نگرانی  علمـی و سیاسـی درباره تغییر متون درسی حوزه» پاسخ گفته است.

مشروح این پرسش و پاسخ به شرح ذیل است:

* این روزها برخی از اساتید حوزه دربارۀ تغییر در کتاب‌های درسی، نقدها و نظراتی داشته‌اند، شما دربارۀ این تغییرات چه نظری دارید؟

بنده در روزهای اخیر و بعد از اعلام برنامۀ تحصیلی حوزه، در جریان این تغییرات قرار گرفتم ولی ای کاش چنین موضوع مهم و اساسی‌ای، از قبل به نظرخواهی اساتید می‌رسید. به نظر بنده برخی متون درسی حوزه فعلاٌ جایگزینی ندارد، مثلاٌ مکاسب شیخ انصاری برای کسی که در مسیر اجتهاد و فقاهت قرار دارد، بدون جایگزین است و باید همۀ این متن از آغاز تا انجام با دقت و تأمل و کلمه به کلمه، نه سطر به سطر، مورد توجه طلبه قرار گیرد، بنده مسیری جز این برای کسب قوۀ اجتهاد نمی‌شناسم بخصوص حواشی علمای بزرگی مانند میرزای شیرازی و سید محمد کاظم یزدی و آخوند خراسانی، درهای جدیدی از تحقیق را به روی طلبه باز می‌کند. دربارۀ کتاب رسائل هم همین‌طور است، البته از قبل بخشی از رسائل در تدریس حذف می‌شد، همان بخش انسداد ولی بنده با حذف این قسمت هم موافق نیستم و بزرگانی مانند آیت الله شبیری زنجانی در سال‌های اخیر این بحث مهم را احیا کردند.

البته این طرح برای حذف بخش‌هایی از این متون، کاری جدید و ابتکاری نیست و قبل از انقلاب هم توسط برخی از اساتید معظم (خداوند ایشان را رحمت کند) انجام گرفت و ایشان کتاب «الرسائل الجدیده» را تألیف کردند و در مکاسب هم حذفیّاتی داشتند که بصورت مستقل چاپ نکردند و بهرحال چون در آن موقع حوزه، مدیریت متمرکز نداشت و به شکل دستوری، چیزی به اساتید ابلاغ نمی‌شد، حوزه آن تغییرات را پس زد و آن متون از قبیل «تحریر المعالم» و «الرسائل الجدیده» به دست فراموشی سپرده شد.

*با توجه به اینکه همۀ طلاب حوزه، آمادگی برای مقام اجتهاد و فقاهت ندارند، چه مانعی دارد که برای آنها متون دیگری که ساده‌تر و کوتاه‌تر است در نظر گرفته شود؟

همان‌طور که حضرت امام خمینی اصرار داشتند، اساس حوزه بر فقاهت است و متون درسی باید در این جهت باشد و این تغییرات که الآن مطرح شده است، تغییرات در سطح همۀ طلاب است و با این تغییر، این اساس در معرض آسیب است.

البته برای برخی از طلاب که چنین استعداد و ظرفیّتی ندارند و یا علاقه به علوم دیگر اسلامی دارند، می‌توان متون دیگری در نظر گرفت، مثلاٌ بخش‌هایی از کتاب ریاض ولی با این شیوه نباید به اعتبار متون اصلی فقه مثل مکاسب، در سطح حوزه آسیب وارد کرد. به علاوه باید معلوم باشد، کسانی که مسیر اصلی فقاهت را طی نمی‌کنند، از شئون فقاهت نمی‌توانند برخوردار باشند و در مواردی که اجتهاد مطلق یا متجّزی شرط تصدّی منصبی است، قهراٌ این افراد واجد صلاحیّت نخواهند بود.

*آیا در طی یک قرن اخیر و بلکه بیشتر یعنی از زمان شیخ انصاری تاکنون، متون عمیق‌تر و به روزتر، تألیف نشده است؟ اگر تألیف نشده که نشان از عدم موفقیت حوزه در حرکت علمی و اجتهادی است و اگر تألیف نشده است، پس چرا از آنها استفاده نشود و جایگزین متون قدیمی نباشند؟

بنده همین سوال را در زمینۀ متون فلسفی از شما می‌پرسم، شما جواب دهید آیا برای تسلط بر فلسفه اسلامی، نیازی به خواندن شفای بوعلی سینا وجود دارد؟ مگر ما در ده قرن اخیر، هیچ اثر فلسفی قابل توجهی نداشته‌ایم؟ پاسخ این است که بله، بعد از آن بزرگوار، آثار فلسفی مهمی تألیف شده است ولی برای تسلط بر فلسفه باید با زیربنای تفکر فلسفی که در آثار ابن سیناست، آشنا شد. در فقه هم در عصر ما، این زیربنای تفکر فقهی را شیخ انصاری ارائه کرده است و همۀ اجتهادات بعدی بزرگان، این زیربنای فقهی را هنوز متحول نکرده است. بله، ما آثار بسیار ارزشمندی پس از شیخ انصاری در حوزه فقه و اصول داریم ولی هیچ‌کدام در رتبۀ مثلاٌ مکاسب شیخ نیست و نمی‌تواند جایگزین آن به حساب آید.

*فقه و اصول مانند علوم دیگر، رشد پیدا می‌کند و آیا لازم نیست طلبه با متون جدید درسی، در جریان این تحولات فکری در این حوزه ها قرار بگیرد و فقه و اصول او روزآمد باشد؟

به روز بودن و آگاهی از آخرین نظرات و تحقیقات علمی یک ضرورت انکارناپذیر است ولی آیا این کار الزاماٌ در دورۀ سطح باید اتفاق بیفتد؟ دروس فقه و اصول حوزه، یک دوره متن محور دارد که به آن «سطح» می‌گویند و بحث ما دربارۀ این دوره است ولی پس از این دوره، دورۀ درس خارج فرا می‌رسد که هر استادی، آخرین نظرات علمی را مطرح می‌کند و مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد و طلبه هم در جریان آن قرار می‌گیرد. البته در دورۀ یک‌صد ساله اخیر، برخی متون بسیار قوی علمی را در اختیار داریم که هر چند جایگزین مکاسب نیستند، ولی می‌توانند محور تدریس قرار گیرند و جنبۀ تکمیلی داشته باشند، مثلاٌ میرزای نائینی رساله محققانه‌ای در «الصلاه فی المشکوک» دارد که به قلم خود ایشان است و به گمانم حدود بیست سال دربارۀ آن کار کرده است و یا محقق اصفهانی رساله محققانه‌ای درباره اجاره دارد، اینگونه متون را می‌توان به طلاب معرفی کرد و به تناسب، جایی برای آشنایی طلاب با آنها باز کرد، بخش‌هایی از کتاب «مصباح الفقیه» هم این قابلیّت را دارد.

به علاوه حتی در دورۀ سطح هم، امکان به روز کردن معلومات طلاب هست، امروزه در برخی مراکز آموزشی حوزه، طلبه در کنار مکاسب، با برخی از حواشی بزرگان بر مکاسب (که نظرات جدیدی ابراز کرده‌اند)، آشنا می‌شود.

*آیا مسائل جدید فقهی و یا همان مسائل مستحدثه، نمی‌تواند در دورۀ سطح جایی پیدا کند؟ تا طلاب بهتر بتوانند با مسائل جدید ارتباط برقرار کنند. اگر این کار صورت بگیرد، درس فقه برای طلاب جاذبۀ بیشتری خواهد داشت.

عرض کردم که جای اصلی این کار، همان درس خارج است. به علاوه؛ اگر بنا باشد اثر و تألیفی در این‌باره به طلاب ارائه شود و به صورت الزامی یا اختیاری در برنامۀ درسی طلاب گنجانده شود، باید متن توسط یک فقیه برجسته تهیه و تألیف شود، کسی که کاملاٌ بر موضوع از جهات مختلف تسلط داشته باشد تا آن متن در میان علماء، از مقبولیت و اعتبار برخوردار باشد. وقتی علامه طباطبایی «بدایهالحکمه» بنویسد، همۀ اساتید فلسفه در برابر آن کرنش علمی می‌کنند ولی اگر همین کار را یک استاد متوسط فلسفه انجام دهد، اعتبار پیدا نمی‌کند. الآن یکی از مباحث جدید که برای آن متن تهیه شده، از قرار اطلاع (چون خودم ندیده‌ام و شنیده‌ام که هنوز منتشر نشده است)، بحث «شخصیت حقوقی» است، خوب، چه کسی می‌خواهد این بحث را ارائه کند، آیا فقهای طراز اول، متن را تهیه می‌کنند؟ اگر این‌طور نیست، آیا فقهای طراز اول حاضرند، متن فقهای متوسط را تأیید کنند؟ اگر این بحث، در حد مطلوب ارائه نشده، در مجامع علمی برای حوزه سرافکندی خواهد داشت، ما مکاسب شیخ اعظم را با چه متنی مبادله می‌کنیم؟ مکاسب در همۀ مجامع علمی موجب سرافرازی ماست. اینها نگرانی‌های بجایی است؛ چه گوش شنوایی وجود داشته باشد و چه گوش شنوایی وجود نداشته باشد. اگر مسأله «شخصیت حقوقی» به این سادگی است، چطور فقهیی بزرگ ، هنوز دربارۀ آن تأمل دارد؟! بنده موافقم که این متون جدید به این استوانه‌های بزرگ فقاهت سپرده شود و هر طور نظر دارند، عمل شود.

*به عنوان آخرین سوال؛ متونی هم به عنوان درس جنبی تهیه شده است، در این باره چه نظری دارید؟

در این‌باره مشکل کمتر است، ولی در عین حال بنده ملاحظاتی دارم، مثلاٌ «تفسیر تسنیم» آیت الله جوادی آملی، هرچند بسیار ارزشمند است ولی ویژگی‌های یک متن درسی را ندارد و از جهات مختلف، تفسیر المیزان مناسب‌تر است. در این‌جا اشاره کنم که با حذف بخشی از مکاسب شیخ، دو کتاب از آیت الله سید کاظم حائری درباره ولایت فقیه جایگزین شده است. این دو کتاب به نام «الحکومه الاسلامیه» و «ولایه الامر» هرچند از نظر فقهی کتاب‌های ارزشمندی است ولی جهت‌گیری آن در جهت نفی حق مردم در حکومت است و بنده نسبت به انتخاب چنین متن‌هایی برای طلاب در شرایط حاضر خوش‌بین نیستم. به تعبیر دیگر؛ این دو کتاب آقای حائری در جهت ابطال اصل 56 قانون اساسی است که فقهای بزرگ آن را به تصویب رساندند: «حاکمیت مطلق از آن خداست و خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده و هیچ کس این حق الهی را نمی‌تواند از انسان سلب کند» هم چنین در کتاب «ولایه الامر» این بحث مطرح است که به اقتضای مصلحت اهم می‌توان شرط اعلمیت را در مرجع تقلید نادیده و از ولی امر، تقلید کرد.

منبع: شفقنا

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر