روزنامه جوان: سریال «راز ناتمام» چیزی بیشتر از یک اثر سفارشی نیست!
ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه پاسداران درباره سریال «راز ناتمام» نوشت: این اثر در قالب یک سریال به شدت تصنعی است، گویا کارگردان صرفاً قصد داشته در وادی هنر دست به تجربه بزند و سفارشی را که به او محول شده در چارچوبی کلیشهای و سطحی عرضه کند.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ روزنامه جوان ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه پاسداران در یادداشتی نوشت: «راز ناتمام» عنوان سریالی است به کارگردانی امین امانی که نگاه ویژهای به فعالیت سازمان منافقین (مجاهدین خلق) در دوره کنونی و سالهای ۵۹ و ۶۰ دارد. این سریال نگاهی به فعالیتهای سیاسی «محمدجواد باهنر» هم دارد، از سوی دیگر به شخصیتهای سرشناس سیاسی در دهه ۶۰ از جمله شهید بهشتی، هاشمیرفسنجانی، شهید علی رجایی و آیتالله سیدعلی خامنهای دارد، از طرفی سریال به زمان حال میپردازد و نگاهی به افرادی دارد که عوامل ترور رجایی و باهنر بودند و در برهه کنونی هم در ایران و ترکیه به فکر خرابکاریهای جدید هستند. راز ناتمام میتوانست موضوع بکری داشته باشد و بست تاریخیاش را منسجمتر تعریف کند، اما به نظر میرسد در کلیت نمیتواند بیشتر از یک اثر سفارش شده پهنای دراماتیک خود را گسترش دهد. سریال دچار یک پراکندگی موضوعی و روایت شده است که نمیتواند بستر مناسبی برای موضوع ملتهبش داشته باشد. اساساً بافت و رویکرد سریال باید تحت تأثیر یک نگاهِ امنیتی باشد، اما راز ناتمام فقط ژست آن را دارد. راز ناتمام در قالب یک سریال به شدت تصنعی است، گویا کارگردان صرفاً قصد داشته در وادی هنر دست به تجربه بزند و سفارشی را که به او محول شده در چارچوبی کلیشهای و سطحی عرضه کند. بهطور مثال شخصیت رضا به عنوان یک مأمور امنیتی آنقدر تصنعی و کلیشهای است که نمیشود آن را باور کرد، حتی دغدغه او و همکارش به هیچ وجه مشخص نیست. این خلأ در شخصیتپردازی به اصل موضوع خلل جدی وارد کرده است، حتی آدمهای منفی که در ترکیه حضور دارند، اساساً غیرقابل باورند. آنها همدیگر را میکشند و دلیل مشخصی هم ندارند، یعنی توضیح لازم داده نمیشود و عمق و ریشه نفاق آنها به طور واضح شکل نمیگیرد، انگار کارگردان در بخشهای ترکیه به شدت عجله داشته و در بخش ایران هم همسر یک امنیتی را به شدت عقب افتاده نشان میدهد. لیلا که دانشجوی علوم سیاسی است و همسر یک مأمور امنیتی، گول منافقین را میخورد و با آنها همکاری میکند بیآن که به همسرش حرفی بزند. راز ناتمام در ترسیم دهه ۶۰ هم دچار ضعفهای جدی است. با اینکه گریم سیاسیون به شدت ملموس و باور کردنی است، اما امانی به عنوان کارگردان زوایای جدیدی از تاریخ معاصر را کشف نکرده است، یعنی حتی زندگی کاری و خانوادگی باهنر نمیتواند برای مخاطب نکته جدیدی داشته باشد. روابط او با خانوادهاش همانقدر تصنعی است که در محل کارش سخن میگوید. کشمیری قصه هم به شدت کلیشهای از کار درآمده است و ما با شخصیتی پیچیده طرف نیستیم. راز ناتمام قسمت بارزی از روایت تاریخی را به تصویر کشیده که تکراری است. از لحاظ اجرا، سریال ضعفهای عمدهای دارد، مثل انتخاب نابجای بازیگران زمان حال مانند بازیگران ترکیه و مهدی کوشکی و دستیارش و نگین معتضدی که یک عدم انسجام و بیحوصلگی در بازیها احساس میشود. گویا بازیگران نتوانسته یا نخواستهاند با نقشهایشان ارتباط درونی برقرار کنند و کارگردان هم قطعاً کمکی به این مسئله نکرده است. کارگردانی سریال نیز در حد یک کار تلویزیونی با نگرش امنیتی نیست و در بعضی از سکانسها شاهد خطاهای اجرایی جدی هستیم، مانند پایان قابل حدس سریال! راز ناتمام در بخش دهه ۶۰ بهتر عمل کرده و شاید بهتر بود امانی بیشتر به بخش تاریخی سریال میپرداخت.
در رابطه با تاریخ معاصر کشورمان فیلمهای سینمایی و سریالهای گوناگونی ساخته شده و آثاری که هر کدام نگاه ویژهای به دوران تاریخی داشتهاند. این آثار با تمام کم و کاستیها یا نکات مثبتشان بخشی از تاریخ را به تصویر کشیدهاند، تاریخی که بیشتر در کتابها آمده یا درباره آنها یادداشتهای فراوانی نوشته شده است، اما کاربرد تصویر در رسانه باعث میشود تاریخ به خوبی و به درستی جلوهای واقعیتر داشته باشد. این ماهیت تصویر و درام را نشان میدهد و این ظرفیت که تاریخ میتواند از زوایای گوناگون با نگاههای متفاوت روایت شود، اما باید در نظر داشته باشیم که تاریخ صرفاً با تسلط بر گریم و طراحی صحنه ظرفیت بازنمایی پیدا نمیکند، بلکه درام و شخصیتپردازی در کنار بازیگری پیشنیاز ظواهری، چون گریم و طراحی صحنه خوب هستند. چیزی که ما در سریال راز ناتمام آن را نمیبینیم.