اینعکسها تجربه یکایتالیایی از ایراناست؛ شگفتزدهام کردند
ماسیمو رومی که با سفر به روستاهای ایران، عکسهایی از زندگی روزمره مردم را ثبت کرده، میگوید: لبخند گرم ایرانیها تنها زبانی بود که میتوانستم آن را درک کنم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، «روزی روزگاری ایران»، عنوانی است که یک عکاس ایتالیایی برای انتشار عکسهایی از شهرها و روستاهای مختلف ایران در سایتش انتخاب کرده است. «ماسیمو رومی» که چند ماه قبل به ایران سفر کرده بود، برخلاف بسیاری از گردشگرانی که صرفا جذب شهرهای بزرگ و شناختهشده میشوند، در طول سفر یکماههاش به ایران، روستاها را به عنوان سوژه دوربین عکاسیاش انتخاب کرد. او در توضیح عکسهایی که منتشر کرده نوشته: «تنوع زیستی و ترکیبهای قومی ایران اشکال متنوعی از سکونتگاههای روستایی با ابعاد مختلفی ایجاد کرده است. بیشتر این روستا ها که تصویری از چهره جالب و حیرت انگیز تمدن ایران باستان را نشان میدهد، توسط یونسکو و دیگر زیرمجموعه های سازمان ملل به ثبت رسیدهاند. نقطه مشترک همه ی روستاهایی که از آن بازدید کردم مهربانی انسانها بود. لبخند گرم مردم تنها زبانی بود که میتوانستم آن را درک کنم.»
ماسیمو رومی هم مانند کریستینا پالتن ، دونده سوئدی، از اعتماد به ایرانیها حرف میزند. او در گفتوگو با خبرآنلاین، از این میگوید که باز هم دلش میخواهد به ایران سفر کند و ناشناختههای بیشتری از فرهنگ این کشور و مردم مهماننوازش را بشناسد. این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
چند سال است به سفر و عکاسی مشغولید؟
سفر و عکاسی دو مسیر از هم جدانشدنی در زندگی من هستند. اوایل، وقتی دانشجو بودم، به عکاسی به عنوان یک تفریح نگاه میکردم اما از سال 2003 شروع به عکاسی با یک دوربین حرفهای کردم و دو سال بعد شغلی که داشتم را رها کردم تا بتوانم کاملا بر این حرفه متمرکز شوم. حالا یک عکاس مستقل تماموقت هستم که با کنجکاوی دور دنیا را میگردم تا فرهنگهای مختلف را بشناسم.
سفر با دوربین عکاسی به نقاط کمتر شناخته شده سخت نیست؟
معمولا با دوربینهای کوچک سفر میکنم چون ترجیح میدهم دوربینم زیاد توجه مردم را جلب نکند و همهچیز طبیعی اتفاق بیفتد. مدل عکاسی من اینطور است که لحظههای معمولی زندگی روزانه مردم مناطق مختلف را ثبت میکنم. برای این کار تمام تلاشم را انجام میدهم که مزاحمتی برای آنها ایجاد نکنم و به حریم خصوصی آنها کاملا احترام میگذارم. برای من، عکاسی به معنای گرفتن عکسهای تکنیکی عالی نیست، من عکاسی را در انعکاس احساسات و زیباییهایی که در اطرافم میبینم میدانم. به عقیده من عکاسی، ثبت لحظههای گذرایی است که هر کدام داستان خودشان را دارند.
برای فهمیدن این داستانها، به چه کشورهایی سفر کردهاید؟
در دو سال گذشته بهطور پیوسته به مناطق مختلفی سفر کردهام؛ قطب جنوب، مغولستان، اتیوپی، هندوستان، ایسلند و ... در یکی از سفرهایم به شخصی برخوردم که ایران را دیده بود و از جذابیتهای این سفر برایم گفت. او برایم تصاویری را تعریف کرد که با آنچه در ذهنم درباره این کشور داشتم و تحت تاثیر تبلیغات منفی علیه ایران ایجاد شده بود، تفاوت داشت. این رویارویی انگیزهای شد که درباره فرهنگ ایران تحقیق بیشتری داشته باشم و اولین سفرم به ایران شکل گرفت.
تا قبل از آن، درباره ایران چه میدانستید؟
اگر بخواهم صادقانه به این سوال پاسخ دهم باید بگویم تمام چیزی که از ایران میدانستم، کمی اطلاعات تاریخی بود که در کتابهای درسی خوانده بودم و آنچه درباره فرشهای زیبای ایرانی و انقلاب اسلامی ایران شنیده بودم. درواقع، به جز این موارد و شنیدن تبلیغات منفی درباره این کشور، چیز خاصی درباره مردم ایران و سبک و سیاق زندگیشان نمیدانستم.
این سفرتان چقدر طول کشید؟
برنامهام این بود که 10 روز در ایران بمانم ولی دو بار تاریخ پروازم را عوض کردم و یک ماه در ایران ماندم. سفر در ایران واقعا ساده بود، قیمت هواپیما برای سفرهای داخلی مناسب بود و به همهجا دسترسی وجود داشت، با این حال به نظر من اتوبوسهای ویآیپی راه خیلی خوبی برای گشتن در ایران بود مخصوصا این که میتوانستی شب را در اتوبوس بگذرانی.
چه شهرها و روستاهایی از ایران را دیدید؟
در این سفر، تهران، اصفهان، شیراز، یزد، کرمان، کاشان، ابیانه، تبریز، کندوان، ارومیه، سنندج، مریوان و روستای اورامانات را دیدم.
کدام منطقه برایتان جذابتر بود؟
هر کدام از این شهرها ویژگیهای جذابی داشت که مرا متعجب و شگفتزده میکرد با این حال، معماری ایرانی در اصفهان و شیراز بسیار جالب و دیدنی بود. از روستاهای بکر تبریز که زندگی مردم در آنجا سالهاست تغییری نکرده تا مهماننوازی مثالزدنی مردم استان کردستان همهشان برایم جذاب بود. از بازارهای سنتی یزد، تبریز و کاشان هم نمیتوان حرفی نزد.
از بهترین و بدترین خاطرهای سفر به ایران بگویید.
هیچ خاطره بدی از سفر به ایران ندارم. از همان شب اول که در هتلی در تهران اقامت کردم، تصمیم گرفتم برنامه سفر نداشته باشم، منعطف باشم و اجازه بدهم خود روزها مرا به جاهایی که قرار است بروم ببرند. این شیوه سفر کردن به این منجر شد که اتفاقات هیجانانگیزی برایم رخ دهد. من عاشق مناطق روستایی ایران شدم، سفر بدون برنامه به این مناطق، باعث شد احساس خوبی از زندگی در سالها پیش با امکانات محدود روستایی را تجربه کنم.
مواجهه با مردم چطور بود؟
قبلا خوانده بودم که رفتار مردم ایران با توریستها، رتبه بالایی در گردشگری این کشور دارد و بعد از این سفر بود که فهمیدم چرا. شاید سالها تحریم باعث شده ایران از کشورهای دیگر دور باشد یا شاید این اتفاق خودخواسته بوده و باعث شده توریستها کمتر به این کشور سفر کنند، اما باید بگویم مهماننوازی ایرانیها، مسافران را بسیار تحت تاثیر قرار میدهد. در طول زمانی که در ایران اقامت داشتم، احساس میکردم میتوانم به همه اعتماد کنم و با کمک مردم محلی توانستم سفر بدون زحمت و مشکلی داشته باشم.
واکنشها نسبت به دوربین عکاسی شما به عنوان یک خارجی چه بود.
من شگفتزده شده بودم که چقدر در انتخاب لحظات عکاسی از زندگی روزمره مردم آزادی عمل دارم. البته باید بگویم من هم به لحظات خصوصی آنها احترام میگذاشتم و سعی میکردم به عنوان یک فرد خارجی، کاری نکنم که در تعارض با فرهنگ بومی مردم ایران باشد.
حالا که این سفر تمام شده، فکر میکنید چه تفاوتی بین ایران و سایر کشورهایی که دیدهاید وجود دارد؟
ایران از نظر جاذبههای گردشگری تاریخی در رده سوم دنیا قرار گرفته و از سوی یونسکو به عنوان یکی از اولین کشورهایی معرفی شده که تمدن در آنجا شکل گرفته. من فکر میکنم اهمیت تاریخی ایران، تنوع محیط زیست گیاهی این کشور و ترکیب قومی، ایران را به عنوان یک مقصد جذاب گردشگری تبدیل کرده است. اما آنچه این کشور را از سایر جاهایی که دیدهام متمایز میکند، مهماننوازی و غرور ایرانیها نسبت به کشورشان است. من همچنین از شهرهای مدرن و فرهنگ متفاوت مردم در بعضی شهرهای بزرگ تعجب کردم.
نظرتان درباره موقعیت زنان ایرانی چیست؟
فکر میکنم اگرچه زنان ایرانی بعضی آزادیهای زنان کشورهای غربی را ندارند اما فکر میکنم زنان ایرانی بسیار قوی، تحصیلکرده و مطلع هستند. در تهران من افرادی را میدیدم که واقعا از کلیشههای جنسیتی دور بودند و زنانی را میدیدم که بدون این که قوانین اسلامی را زیر پا بگذارند، کاملا مطابق با مد روز لباس پوشیده بودند. پیش از سفرم به ایران شنیده بودم که زنان ایرانی از برابری با مردان برخوردار نیستند اما در سفر کوتاهی که به ایران داشتم اوضاع به آن بدی که تصور میکردم نبود. اگرچه بیشتر از این نمیتوانم درمورد این موضوع نظر بدهم که چطور زنان در جامعهای که به آن مردسالار گفته میشود با مشکلاتشان مواجه میشوند چون تنها یک ماه در ایران بودم.
باز هم دوست دارید ایران را ببینید؟
بله به شدت علاقه دارم به ایران برگردم. این بار میخواهم زمان بیشتری را در تهران سپری کنم تا جنبههای مدرن زندگی در یک کشور مذهبی و تاریخی را بیشتر بشناسم. این اولین سفرم به ایران بود و تنها توانستم اطلاعات کلی از این کشور به دست بیاورم اما مطمئنم فرهنگ ایران زیباییهای بیشتری برای دیدن و به نمایش درآوردن دارد.
فهیمه حسنمیری