۷۰ دقیقه زیر آوار بودیم/ شهرداری اخطار ما را جدی نگرفت
در آتشنشانی و در ایستگاه حسنآباد مدارک و اسنادی وجود دارد که بارها به شهرداری اعلام کردهایم ساختمان پلاسکو مانند بمب ساعتی است اما شهرداری جدی نگرفت. هزینه ایمنی ساختمان پلاسکو به ۳۰۰ میلیون تومان نمیرسید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، هفتهنامه اجتماعی - فرهنگی جامعه پویا نوشت: «فاجعه پلاسکو میتوانست رخ ندهد اما مجموعه عواملی دست به دست هم دادند تا شاهد این اتفاق باشیم. چندین نفر از آتشنشانان جان باختند و نماد تهران مدرن قدیم فروریخت. عدهای هم زیر آوار ماندند. در این بین یک تیم ۹نفره از آتشنشانان در همان ساعت اولیه به طرز معجزهآسایی موفق شدند از زیر آوار نجات پیدا کنند. یکی از این آتشنشانان در گفتوگو با «جامعه پویا» از روز حادثه میگوید و هشدارهای پیش از آن. به خواست این آتشنشان نام و مشخصاتش در دفتر نشریه محفوظ است.
لطفا واقعه پلاسکو را برای ما شرح دهید.
من کارمند ایستگاه آتشنشانی میدان هروی هستم. با جمعی از همکارانم پس از پایان شیفت کاریمان با وسیله شخصی به سمت پلاسکو رفتیم.
یعنی داوطلبانه رفتید؟
بله.
چرا؟
چون حدس میزدیم عمق فاجعه بسیار زیاد است. بعد از این که رسیدیم، حدود ساعت ۹:۲۰ دقیقه صبح لباس عملیات پوشیدیم. دوستان و همکاران ما میکوشیدند محل را از مردم تخلیه کنند. همکاران ستاد پیشگیری در این راستا تلاش بسیاری کردند اما مردم و کسبه در رفت و آمد بودند و تلاش میکردند مدارک و اسناد مهم خود را از مغازهها بیرون بیاورند. هر لحظهای که میگذشت آتش بیشتر میشد و همزمان توجه ما به دفع خطرات از مردم حاضر در پلاسکو و اطراف آن بود. تا این که همکاران ایستگاه یک و دیگر دوستانی که نردبان داشتند، رسیدند. ما در حال رفت و آمد بین طبقات سه و پنج بودیم و تلاش میکردیم از جناحهای مختلف آتش را مهار کنیم. ساعت حدود ۱۱:۱۵ بود که اعلام شد باید وسایل خود را جمع کنیم و از پاساژ خارج شویم تا تیمی دیگر بیاید. در همین حین دیدیم همچنان برخی از کسبه در مغازهها هستند، با سختی و حتی گاهی به تندی آنها را مجبور میکردیم، صحنه را ترک کنند. یک باره صدای انفجار شنیدیم. به ما گفته شده بود در طبقات ۸ و ۹ منابع گازوئیلی وجود دارد اما ما به آنجا نرسیدیم که بتوانیم این منابع را شناسایی کنیم. تنها دغدغه ما این بود که آتش روبهروی خود را خاموش کنیم و همزمان محل حادثه را از حضور مردم تخلیه کنیم. ساعت ۱۱:۲۰ بین طبقات سه و چهار بودیم که آوار روی ما آمد.
چند نفر بودید؟
۹ نفر بودیم. تیمهای عملیاتی در محل حادثه تلاش میکنند در هر تیم افرادی از همه قسمتها حضور داشته باشند. اگر بخواهم دقیق بگویم ساعت ۱۱:۴۰ دقیقه زیر آوار اولیه بودیم، حدود ۷۰ دقیقه زیر آوار بودیم و با نقشههایی که قبل از ورود به پاساژ از نظام مهندسی به ما داده بودند و با بچههای راهور که میدانند از چه مسیری باید رفت و منحنیهای خروج را ترسیم میکنند و با کمک تجهیزات اندکی که داشتیم، موفق شدیم خودمان را از زیر آوار خارج کنیم و نجات یافتیم. بعد از خروج از ضلع غربی ساختمان به سمت خیابان فردوسی تازه متوجه عمق فاجعه شدیم.
همه ۹ نفر خارج شدید؟
بله.
مردم عادی هم زیر آوار ماندند؟
از جایی که ما خارج شدیم، کسی نبود. مکانی که ما قبل از ریزش آوار در آن حضور داشتیم، کامل تخلیه شده بود. خود من یقه مردم را میگرفتم و به زور بیرونشان میکردم. برخی در حال فیلمبرداری و عکاسی بودند، متأسفانه موردی را به چشم دیدم که داخل پاساژ عکس سلفی میگرفت. بخشی از درد ما این مسائل است. بچههایی که الان زیر آوار هستند، بعد از ما وارد پاساژ شدند. بر اساس گزارشها همکاران ما برای این مجدد وارد پاساژ شدند تا مردمی را که بعضا داخل مانده بودند، بیرون کنند.
بر اساس سخنان شما آوار دو نوع بود. این را تأیید میکنید؟
بله دقیقا. این اتفاقی بود که برای ما افتاد. ما در خلأ آواری قرار گرفتیم و فشار آوار اصلی روی ما نبود. قسمت بیرونی ساختمان اصل آوار را تحمل کرد. سمت خیابان فردوسی وضعیت بهتر از موقعیت پاساژ در سمت چهارراه استانبول بود. ما سمت کوچه صمصام بودیم.
امکانات شما و تیمهای آتشنشانی و آموزشهای قبلی چگونه بود؟
در حرفه آتشنشانی تجربه حرف اول را میزند. من در این ۱۰ سال کار عملیاتی به اندازه صد سال تجربه کسب کردم. بیشتر بچههایی که شهید شدند، جوان هستند. به غیر از آقای امینی که از باتجربهترین افراد آتشنشانی هستند و زیر آوار ماندند، باقی همکاران زیر ۳۰ سال هستند.
نمیدانید دقیقا چند آتشنشان زیر آوار ماندهاند؟
بر اساس اعلام آقای ملکی، سخنگوی سازمان، حدود ۱۶ نفر مفقود شدهاند. بر اساس بیسیمها مشخص میشود چند نفر داخل هستند.
ممکن است کسی داخل باشد که بیسیم همراه نداشته باشد؟
امکان ندارد. پینهای بیسیمهای ما مشخص است و روی لباسها به صورت اتومات نصب میشود.
الان که چند روز از حادثه گذشته چه وضعیتی دارید؟
هر روز به پلاسکو میرویم. میخواهیم بمانیم تا وضعیت همکارانمان روشن شود. از طرفی امید ما به بچههای رسانه است، چون صدای ما در حالت عادی به جایی نمیرسد. در آتشنشانی و در ایستگاه حسنآباد مدارک و اسنادی وجود دارد که بارها به شهرداری اعلام کردهایم ساختمان پلاسکو مانند بمب ساعتی است اما شهرداری جدی نگرفت. هزینه ایمنی ساختمان پلاسکو به ۳۰۰ میلیون تومان نمیرسید. ما با هیات مدیره ساختمان پلاسکو هم صحبت کردیم و پیشنهاد دادیم این مبلغ را به صورت اقساط پرداخت کنند اما توجه نکردند.