حسین کاشفی: شرکت نکردن مردم در انتخابات نوعی مبارزه منفی است/ اصولگرایان «ناامیدکردن مردم» را پیروزی خود قلمداد نکنند
فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: اگر آقای خاتمی به انتخابات بیایند، باید از حضور ایشان استقبال شود. زمانی که براساس شاخصها در زمینههای مختلف، عملکرد دولتهایی را که تاکنون داشتهایم ارزیابی کنید، متوجه میشوید عملکرد دولت اصلاحات از همه بهتر بوده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ درصورتیکه نگاهی ملی به کشورمان داشته باشیم، هیچ جریانی نباید از کاهش مشارکت در انتخابات خشنود شود. اصولگرایانی که از کاهش ریزش رای اصلاحات صحبت میکنند، با نگاه به انتخاباتهای ۹۲ و ۹۶ بگویند چه میزان از رای مردم را در اختیار دارند. اگر نامزدهای انتخاباتی با صداقت و شفافیت طرحهای خود را به جامعه بگویند، امید در جامعه تزریق شده و شاهد افزایش مشارکت در انتخابات خواهیم بود. حضور رئیس دولت اصلاحات در انتخابات، موجب استقبال بینظیری خواهد شد. در این خصوص «آرمان ملی» با حسین کاشفی، رئیس سابق خانه احزاب و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
اخیرا یکی از اعضای حزب موتلفه ادعا کردهاند که رای اصلاحطلبان در انتخابات 2 تا 8 درصد است. این تحلیل را چطور ارزیابی میکنید؟
تعریف حدس و گمان مشخص است و کسی که گمانهزنی میکند از نگرش خود به مساله نگاه میکند. امیدواریم جلوتر برویم تا نامزدها و برنامهها مشخص شوند و نقدی بر مشکلات زده شود. خود انتخابات بهترین شاخص است تا بگوییم کدامیک از نحلههای فکری و سیاسی، چه جایگاهی میان مردم داشته و چه درصدی از آرا را به خود جلب میکنند. این موضوع باید در خود انتخابات مشخص شود، اما باید برخوردی منصفانه و اخلاقمدارانه نیز داشته باشیم تا ببینیم با نامزدهایی که از سوی اصلاحطلبان به صحنه میآیند چه برخوردی میشود. آیا ما از یک حقوق مساوی برخوردار هستیم یا تبعیض را خواهیم دید؟ اگر همه نامزدهای اصلاحطلب به دلایلی ردصلاحیت شوند، وضعیت مشارکت متفاوت خواهد بود. گاهی این دلایل قانونی است و قانون را همه باید بپذیرند اما دلایل قابل تاملی نیز وجود دارد. چهار نهاد در این زمینه نظر میدهند و این نظرات باید مبتنیبر سند باشد، درنتیجه باید جمعبندیها یا تشخیصها جمعی باشد. این مسائلی است که باید همه کسانی که دلشان برای کشور و آینده کشور میسوزد، آن را در نظر داشته باشند. درمورد این اظهارنظرهای شخصی درباره میزان آرای اصلاحطلبان، باید علت را جستجو کرد تا مشخص شود چه چیزی سبب میشود این اتفاق رخ بدهد و نباید از آن خوشحال بود. انتخابات مجلس اخیر شاهد کمترین میزان حضور مردم در انتخابات بوده است؛ در صورتی که یکی از افتخارات ما و همه مسئولان کشور حضور مردم در انتخابات بوده است. زمانی که مردم در انتخابات شرکت میکنند، یعنی پایکار و حامی هستند. باید این مسائل را بررسی کنیم. هر جناحی قابلاحترام است اما اگر بخواهیم برخورد جناحی و سیاسی نداشته باشیم و از منظر کارشناسی به موضوع نگاه کنیم، باید در پی علتالعلل باشیم. کاری به این درصد اعلامشده ندارم و آن را تایید نیز نمیکنم اما فرض کنیم این مطلب درست باشد، آن زمان باید دید اگر اصلاحطلبان 8 درصد رای داشته باشند، اصولگرایان چند درصد رای در اختیار دارند؟ در این صورت باید ببینیم برای مردم و آیندگان خود چه پاسخی داریم. کسانی که در ناامیدی مردم سهیم هستند، باید به میدان بیایند و پاسخگو باشند.
با این شرایط آیا میزان بدنه مردمی اصولگرایان بیش از اصلاحطلبان است؟
طبیعی اســت کـــه هــرگز چنین نبوده است. مردم نشان دادهاند به چه کسانی اقبال دارند. نمیتوانیم به بخش خاکستری جــامعه و کــسانی کــه در انتخابات شرکـــت نمیکنند کاری نداشته باشیم. کـــسانی کـــه شرکت میکنند نیز مشـــخص هستــند. اگر انتخابات 92 یا 96 را در نظر بگیریم، در این صورت سمتوسوی اقبال مردم مشخص است. بعضیها میخواهند واقعیتها یا مشکلات را نبینند. ضمن اینکه همه میدانیم ما در یک میزان مساوی در انتخابات شرکت نکردهایم. زمانی که نامزدهای درجه یک و دو را کنار میگذارید، مشخص است که مشارکت در انتخابات معنا پیدا نمیکند. کسانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند نیز میبینند نماینده خودشان در انتخابات حضور ندارد تا به او رای بدهند؛ اینها اتفاقاتی هستند که رخ داده است. جدای از جناحهای سیاسی بهعنوان یک نگاه ملی به موضوع نگاه میکنم. جوانان ما، آیندگان ما و تاریخ برای ما قضاوت خواهند کرد. همانگونه که ما گذشتگان خود را قضاوت میکنیم، آیندگان نیز برای ما قضاوت خواهند کرد که شما بهعنوان نخبگان، سیاسیون و کسانی که در صحنه بودهاید، برای رفع مشکلات مردم چه کردهاید؟ مردم حضور پرشوری در انتخابات داشتهاند، حالا به اینجا رسیدهایم و باید دید علت چیست؟ تا زمانی که علتها را بررسی نکرده و آسیبها را رفع نکنیم، ممکن است که شاهد حضور کمرنگتر مردم نیز باشیم که از دید ملی اصلا مناسب نیست. این موضوع، موضوعی نیست که من بهعنوان یک اصلاحطلب بگویم که اگر درصد کمتری از اصولگرایان در انتخابات بیایند باید خوشحال باشم. باید همه جناحها به صحنه بیایند تا رقابت معنا پیدا کند. باید اصولگرایان نیز به صحنه بیایند، حرف و برنامه داشته باشند و بتوانند حرف خود را بزنند. اصلاحطلبان نیز باید بتوانند حرف خود را بزنند تا در نهایت امید و نشاط در جامعه به وجود آید. جامعهای که امید، طراوت و نشاط در آن وجود نداشته باشد، روحیه پژمردگی، یأس و دلمردگی در آن به وجود میآید. همه کسانی که دل در گرو توسعه و پیشرفت کشور دارند، باید این مسائل را مورد بررسی قرار دهند. همه ما مسئولیم و باید به جوانان خود پاسخ بدهیم که چرا ایران باید بیشترین مهاجرت و فرار مغزها را داشته باشد؟ بهترین نیروی جوان و تحصیلکرده کشور باید به کشورهای دیگر برود تا آنان از ایشان استفاده کنند؟ باید این نکات را در نظر بگیریم و تاریخ اینها را از ما سوال خواهد کرد. تاریخ کاری ندارد کسانی که مسئول بـــودهاند یـــا به صحنه آمدهاند، اصـــلاحطلب بودهاند یا اصولگرا. در حال حاضر وضعیت اقــتصادی مردم، نـــابسامانیهـا و سرمایه انسانی کشور چه جایگاهی پیدا کرده است؟ زمانی که با شاخصها و معیارهای موجود این مسائل را بررسی کنیم، میبینیم در جای خوبی قرار نداریم. طبیعتا این موضوع نیز به مدیران، مسئولان و مجموعه کسانی که جامعه را اداره کردهاند بازمیگردد و باید پاسخگو باشند. اکنون که به زمان انتخابات نزدیک میشویم، باید برخوردی ملی داشته باشیم و با نگاهی صمیمانه و کارشناسانه به مسائل بنگریم. باید تلاش کنیم همه گروهها و افراد دلسوز نظام و انقلاب در صحنه حاضر باشند و به هیچ وجه از برخورد حذفی استفاده نشود. این رویکرد حذفی خطاست و این جایگاه امروز نتیجه آن است. معتقدم وضعیت فعلی ما خوب نیست و باید کاری کنیم که از این اوضاع رهایی پیدا کنیم. راه رهایی نیز این است که همه به قانون و اخلاق توجه کنیم. کشوری هستیم که پیشینه فرهنگی داریم، بنابراین میتوان با مردمی که اهل فرهنگ، اخلاق و باورهای دینی هستند، ریشه مشکلات را پیدا کرد. باید اعتمادی را که اکنون از مردم سلب شده، آسیبشناسی کرده تا متوجه شویم به چه دلیل این اتفاق رخ داده است. باید زمینه رفع نگرانیها را فراهم کنیم تا امید و نشاط به جامعه بازگردد. در این صورت افقهایی پیشروی جامعه باز میشود و همه جوانان ما در کشور خواهند ماند. همچنین باید زمینهای فراهم شود تا کسانی که از کشور رفتهاند به کشور بازگردند. مهمترین سرمایهای که یک کشور دارد، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده است. باید بتوانیم به تاریخ جواب بدهیم. این مسالهای است که امروز ما با آن مواجه شدهایم. در این زمینهها نهتنها روزبهروز پیشرفت نمیکنیم، بلکه میبینیم این سرمایهها در خطر ازدست دادن قرار دارند.
چهرههـای انتخــاباتی متعددی از سوی جریان اصلاحات مشخص میشوند. چه ویژگیهایی این افراد را برای مردم جذاب میکند تا به آنها رای بدهند؟
نامزدهای انتخاباتی باید به صورت صادقانه درباره وضعیت موجود صحبت کنند. پس از طرح اینکه چرا به این نقطه رسیدهایم، از اینکه چه باید کرد، صحبت کنند. نامزدها باید این کارها را انجام دهند تا اوضاع در وضعیت اقتصادی، سیاست داخلی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست خارجی بهبود پیدا کند. اگر بهصورت شفاف با مردم صحبت شود، آنها نیز استقبال میکنند. امروز یکی از مسائل مهم کشور، سیاست خارجی است. برای مردم مهم است چه کسی میخواهد سیاست خارجی را اداره کند. ضمن اینکه وقتی نامزدها برنامههای خود را میگویند، اعلام کنند اگر به ریاستجمهوری برسند، برای مثال در چند نقطه حساس مانند سیاست خارجی، معاون اولی، برنامهریزی، سازمان برنامه و بودجه و جایگاههایی از این دست، چه کسانی را قرار خواهند داد. افرادی که میخواهند بهعنوان همکار و همراه نامزد انتخاباتی، در صورت انتخاب شدن، حاضر باشند باید به خرد جمعی علاقه داشته باشند، دارای روحیه کار جمعی و همچنین پیشینه و مقبولیت باشند. مردم میخواهند زندگی کنند و زمانی که در انتخابات مشارکت نمیکنند، نوعی مبارزه منفی انجام دادهاند و فکر میکنند در حال رساندن پیام خود هستند. اتفاقی که در اسفند سال گذشته رخ داده از همین نوع بوده است. امیدواریم گوش شنوا وجود داشته باشد. همانطور که قانون اساسی میگوید، امام راحل مطرح میکردند و مقام معظم رهبری میفرمایند، کشور متعلق به مردم است. ما باید حقوق اقلیتها، مذاهب مختلف و حقوق شهروندی را در نظر داشته باشیم. اما باید بدانیم ایران برای همه است و ما در یــک ملک مشاع زندگی میکنیم. بنابراین به آنچه ما را به یکدیگر پیوند میدهد و همچنین باورهای اخلاقی توجـــه کنـیم. همه ایرانی هستیم و مـــطابق قانون از حقوق یکسانی برخورداریم. اگر همه گروهها احساس کنند که به آنها توجه شده و تکریم میشوند، به صحنه خواهند آمد، زیرا چیزی جز سرافرازی، سربلندی و توسعه کشور خود نمیخواهند. گروههای فکری و سیاسی باید به میدان آمده و برنامههای خود را بگویند. چیزی که مردم انتظار دارند، این است که صادقانه و شفاف با آنها صحبت شود. در مرحله بعد آنچه گفته میشود، پایش شده، گزارش شده و به مردم گفته شود. اگر این اتفاقات رخ بدهد، امید و نشاطی که گفته شد به جامعه بازمیگردد. باید جامعه را پویا و زنده کنیم. کرونا نیز مسائل را تشدید کرده است تا کسی نداند در دو روز آینده چه وضعیتی پیدا خواهد کرد. اگر چشمانداز مناسبی نشان داده شود، مردم استقبال خواهند کرد و جز این چیزی نمیخواهند. این موضوع بحث یک حزب و جناح سیاسی مطرح نیست، بحثی ملی است. در این میان، گروهها و احزاب مانند همه کشورهای توسعهیافته رقابت خود را انجام دهند. اگر فردی شناختهشده، بهعنوان چهره شاخص اصلاحطلب در انتخابات حاضر شود، حتما میتواند اثرگذار باشد. اصلاحات نیز همین سیاست را دنبال میکند. این جریان نیز باید از چهرههای سرشناس اصلاحطلب، با تجربه مدیریتی، دارای مقبولیت مردمی و سلامتی و پاکدستی برای حضور در انتخابات استفاده کند. اصلاحطلبان در زمان خود نامزدی را که دارای چنین شرایط باشد، معرفی خواهند کرد.
در روزهایی که به انتخابات نزدیک میشویم نامی که بیشتر در رسانهها مطرح شده، نام رئیس دولت اصلاحات است. از نظر شما احتمال حضور ایشان در انتخابات وجود دارد؟ در صورت اعلام نامزدی از سوی ایشان، حضورشان چه تاثیری بر فضای سیاسی جامعه خواهد داشت؟
اگر ایشان به صحنه انتخابات بیایند، کمک قابلتوجهی به کشور در مسائل داخلی و خارجی خواهد شد. اگر آقای خاتمی به انتخابات بیایند، باید از حضور ایشان استقبال شود. زمانی که براساس شاخصها در زمینههای مختلف، عملکرد دولتهایی را که تاکنون داشتهایم ارزیابی کنید، متوجه میشوید عملکرد دولت اصلاحات از همه بهتر بوده است. یکی از مهمترین مسائلی که برای مردم ما مطرح است، بحث اقتصادی است. به لحاظ ارزش پول، خط فقر، سرمایههای اجتماعی، نگاههای بینالمللی و دیگر مسائل، زمانی که دولت اصلاحات را با سایر دولتها مقایسه میکنیم، میبینیم در دوران اصلاحات این شاخصها اکثرا مثبت بوده و مردم احساس رضایت کردهاند. در صورتی که ایشان در انتخابات نامزد شوند، مردم حتما استقبال گستردهای خواهند کرد و انتخابات پرشور و بینظیری را خواهیم داشت.