مصباح یزدی: اعلامیه امام (ره) را امضاء نکردم چون ساواک حساس میشد/ اگر رفتار من در راه اسلامی «گروه فشار» تاثیر داشته، افتخار می کنم!
مصباح یزدی: اگر تئوریزه کردن خشونت به معنای آن است که موارد مجاز خشونت در اسلام بیان شود ما به این کار افتخار میکنیم. تئوریسین آن هم خداست و پیغمبر و ائمه معصومین هستند.
به گزارش دیده بان ایران؛ آیت الله مصباح یزدی در ۱۴ شهریور ۷۸ در گفتوگویی با «کیهان» در پاسخ به سوالاتی مبنی بر عملکردش در قبل از انقلاب پاسخ داده است که بخش های از آن در پی می آید:
یکی از آقایان ادعا کرده بود که اعلامیهای در تائید حضرت امام در دیماه ۱۳۵۷ نوشته شده بود و حضرتعالی آن را امضا نکرده بودید و یکی دیگر اینکه ادعا شده حضرت امام یک سال فرموده بودند چراغانی نیمه شعبان به خاطر جنایتهایی که رژیم کرده بود، انجام نشود و موسسه در راه حق که حضرتعالی در آنجا فعالیت داشتید، چراغانی کرده و به این موضع توجه نکرده بودید.
من از کسانی که در مدت عمر طلبگی ۵۴ سالهام چیزی بیشتر از این دو مورد ذکر نکردهاند، خیلی متشکرم (!) البته سیئات ما خیلی بیشتر از این دو مورد است. عرض کنم بنده به خاطر تشکیل این جمعیت یازده نفری که اشاره کردم، منشی و مسئول تبلیغات این جمعیت بودم و مطالب و اسرار جمعیت پیش من بود و ساواک هم به چنین مراکزی حساسیت داشت. قرار شد من دیگر اعلامیهها را امضا نکنم، قبل از آن هم گفتم که اعلامیههای زیادی بود که من امضا کرده بودم و منعکس هم شده بود ولی از وقتی که این مسئولیت به من سپرده شد به خاطر حفظ اسرار جمعیت قرار بر این شد که دیگر جایی علناً فعالیتی نکنم که موجب حساسیت ساواک بشود.
مساله دیگر این بود که در اواخر مبارزات گروههایی حتی در قم، تشکیل و سمپاتهایی از آنها در میان طلبهها وجود داشتند که دارای افکار انحرافی بودند و حتی در پای درسهای حوزوی نیز حاضر میشدند که بعداً جزو اعضای رده بالای منافقین که الان از آب درآمدند، طرفدار فدائیان و تودهایها بودند. با اینها ما همکاری نمیکردیم و فقط با کسانی که به سلامت آنها اطمینان داشتیم، اعتماد میکردیم.
در مورد مساله چراغانی من این قضیه را به یاد نمیآورم ولی باید عرض کنم من در موسسه راه حق، نه مؤسس و تصمیمگیرنده بودم بلکه از من دعوت شده بود که یک برنامه آموزشی را اجرا کنم و در واقع یک معلم بیش نبودم و فقط در آنجا درس میدادم و در کارهای اجرایی آن هیچگونه دخالتی نداشتم. اگر فرضا چیزهایی انجام شده بود - که البته من همچون چیزی را حتی به مؤسس آن نسبت نمیدهم چرا که حتی مؤسسان آن هم از بزرگانی بودند که از لحاظ وفاداری به انقلاب من کمتر نظیر آنها را دیده بودم - به من مربوط نیست.
از طرف دیگر، گیرم حالا بنده تخلف و گناه کبیره کردم، چه ربطی به این مطالبی دارد که شما نقل میکنید. شما اگر حرفی دارید، حرف مرا رد کنید، بحثی را که من کردم شما در مقابل بحث من میگویید که بیست و چند سال پیش طرف در موسسه «در راه حق» چراغانی کرده است. گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری. ما محکوم میشویم که مطالبمان خلاف است چون بیست و چند سال پیش در آنجایی که ما درس میدادیم چراغانی کردهاند (!)
بعضی از نشریات مطرح میکنند که بیانات شما زمینهساز حرکت گروههای فشار است؟
بله گاهی میگویند فلانی ارتباطی با گروهها دارد و یا حتی بیش از ارتباط و گاهی میگویند زمینه کار آنها را فراهم میکند. اگر ارتباط و این حرفها باشد، کذب محض است و من عضو هیچ گروه سیاسی نیستم و نسبت به هیچ شخص یا گروهی سرسپردگی ندارم کمااینکه نسبت به هیچ شخص یا گروهی هم پدرکشتگی ندارم. اما اینکه میگویند ممکن است سخنان من در رفتار آنها تاثیر بگذارد اگر آنها کار حقی میکنند و در یک جایی میبایست روی موازین اسلامی اقدامی کنند و کار صحیحی انجام میدهند بنده افتخار میکنم به اینکه سخنانم در کار حق آنها تاثیر داشته است اما اگر در جایی بر خلاف دین و دستورات مقام معظم رهبری تخلف میکنند و بر خلاف خدا ناکرده وظایف شرعیشان عمل میکنند، بنده تبری میجویم.
این را باید عرض کنم که گاهی از خود قرآن هم سوءاستفاده میشود. ممکن است به هر حال یک کسی مطلب حقی را بگوید اما دیگری سوءاستفاده کند؛ این دلیل بر این نیست که نباید حق را گفت: بالاخره از قرآن هم در طول تاریخ سوءاستفاده شده است و صحیح نیست که ما قرآن نخوانیم و آن را چاپ نکنیم چراکه ممکن است از آن سوءاستفاده شود (!) وظیفه ما این است که حق را بگوییم و تا آنجایی که ممکن است صریح و روشن و حدود آن روشن باشد و ابهامی را نیز بر جای نگذاریم. از این جهت بنده وظیفه خودم را رفع ابهام و ابهامزدایی از مفاهیم و شفاف کردن آنها میدانم تا سوءاستفاده نشود.
اینطور مطرح میکنند که شما دارید خشونت را در جامعه تئوریزه میکنید و این مساله به نوعی در جامعه مطرح میشود که دیگران از آن استفاده کنند؟
بله اگر تئوریزه کردن خشونت به معنای آن است که موارد مجاز خشونت در اسلام بیان شود ما به این کار افتخار میکنیم. تئوریسین آن هم خداست و پیغمبر و ائمه معصومین هستند و ما مبین آن تئوری هستیم. اگر میگویند نه ما خشونتی را تئوریزه میکنیم که در اسلام مجاز نیست، این کذب محض است و نبرأ إلی الله از اینکه به خدا و پیغمبر چیزی را نیست بدهیم که آنها نگفته باشند.