نعمت احمدی: شجریان به خیابان هویت میبخشد؛ نه خیابان به او
نام نامی شجریان به گفته استاد شفیعیکدکنی در موسیقی آوازی ایران در تراز جایگاه حافظ است که قرنها بر فرق ادب و شعر ایران میدرخشد. خیابان از اسم استاد شجریان هویت میگیرد، نه شجریان از خیابانی که ماندگاریاش ادبی نیست.
به گزارش دیده بان ایران؛ نامگذاری خیابانها در هر کشور شیوه و قانون خود را دارد و با تشکیل شوراهای اسلامی در ایران این مهم به شورایهای شهر و روستا واگذار شده است. اما پرسش این است آیا نامگذاری به خیابانهای تازهتاسیس و احداث شده برمیگردد یا شورا میتواند نامهای جا افتاده و قدیمی را که به هر علت روی خیابانها گذاشته شده است، تغییر دهد. موضوعی که مدتی است به نوعی دستمایه تغییر شده است و از شیوه درستی هم برخوردار نیست. مثلا بخشی از کمربندی بزرگراه آزادگان به آیتا... مهدویکنی نامگذاری شده یا بزرگراه آیتا... حکیم هم در طول مسیر خود تغییراتی دیده و همچنین بزرگراه همت هم قطعهبندی شده و بر بزرگراهی اسم آیتا... هاشمیرفسنجانی نقش بسته و بعد از شهادت حاجقاسم سلیمانی هم یکی از بزرگراههای موجود به نام این سردار بزرگ زده شده است. آیا در واقع این نامگذاریها از یک تغییر و جابهجایی اسامی برخوردار است یا شأن نزول خاص خود را دارد و اصولا حافظه تاریخی مردم با این تغییرات منسوخ خواهد شد؟ در ابتدای انقلاب اسلامی اکثر خیابانها تغییر کرد اما بعضی از اسامی امکان حذف از خاطره مردم را پیدا نکردند. یکی از خیابانهای اصلی شرقی- غربی تهران خیابان کریمخان زند است. پادشاهی که بعد از هرجومرج قبل نادرشاه در قوچان به وسیله سردارانش توانست بر دیگر رقبا پیروز شود. اما به حرمت نام نادر و حافظه تاریخی مردم ایران از اسامی شاهان صفوی، خود را شاه نخواند و چون یکی از نوادگان شاهسلطان حسین صفوی را به ظاهر شاه میخواندند، خود را وکیل او و سپس وکیلالرعایا معرفی و تا پایان عمر با همان نام کریمخان سلطنت کرد. دو پادشاه قدرتمند دیگر، یکی شاه عباس صفوی که از سال 996 هجری قمری به مدت 41 سال سلطنت کرد و عظمت ایران را به رخ جهانیان رساند. همین عظمت شاه عباسی را یکی از علل مستعمره نشدن ایران در اوج استعمار دولتهای غربی در قرن هجدهم و نوزدهم میدانند. شاه دیگر نادرشاه افشار است. هرچند دوره شاهی او در اواخر عمر با فشار بر مردم روبهرو شد اما او سرداری است که به ناپلئون آسیا شهرت دارد و دولت فروپاشیده صفوی را که با طغیان مردم قندهار به سرکردگی محمود افغان منقرض شده بود، دوباره احیا کرد و از مرزهای صفوی هم فراتر رفت. نام این دو پادشاه بر دو خیابان عمود شده بر خیابان کریمخان گذاشته شده که انقلابیون این نامگذاریها را از نام این دو شاه برنتافتند. خیابان شاهعباس و خیابان قائممقامفراهانی، وزیر شهید قاجاریه و خیابان نادرشاه به نام میرزایشیرازی، مرجع متنفذ و صاحب فتوای تنباکو تبدیل و تغییر پیدا کرد. اما کسی متعرض نام کریمخان بر خیابانی که به نام او نامگذاری شد، نشد. اگر نگاهی به نحوه اسامی خیابانهای تهران و دیگر شهرها بر سالهای منتهی به انقلاب بیندازیم، با تغییرات اساسی روبهرو میشویم. اسامی افراد و مکانها تغییر پیدا کرده و به جای آنها اسامی مورد علاقه انقلابیون نشسته است. پهلوی به ولیعصر، سپه به امام خمینی، کوروش به دکتر شریعتی، شاه به جمهوری، شاهرضا به انقلاب، آیزنهاور به آزادی، روزولت به مفتح، ملکه الیزابت به کشاورز، ششم بهمن به کارگر و دهها اسم و نام دیگر که در گذشته یاد و نشانهای از آنها بر تابلوی خیابانی نبود. مانند شیخفضلا... نوری، محمدعلی جناح، آیتا... کاشانی، باقرخان، ستارخان، جلالآلاحمد و... نامهایی که ابتدای انقلاب جایگزین شده است، بعضا ماندگار نشدهاند. مانند خیابان ویلا که به استاد نجاتاللهی و خیابان فیشرآباد به سپهبد قرنی و بعضی از خیابانها هم که چندین بار تغییر نام دادهاند اما باز هم نام قدیمی و اولیه آنها بر سر زبانهاست. خیابان وزرا، خیابان بخارست و خیابان جردن که ابتدا به آفریقا و سپس نلسون ماندلا در تابلو، تغییر نام پیدا کردند اما مردم همان نامهای قدیمی را به کار میبرند. درست مثل نامسپاریهای فرهنگستان که مثلا به جای رادیو و تلویزیون که جا افتاده، صداوسیما را اجباری کرده است. نگارنده زمانی از یکی از مدیران ارشد رادیو و تلویزیون پرسیدم آیا هیچوقت گفتهاید صدا را خاموش کن یا سیما را روشن کن؟ همه اینها را گفتم که برسم به نامگذاری خیابانی به نام استاد محمدرضا شجریان و تقابل عدهای که این نامگذاری را برنتافتند و تابلو به دست نام دانشمند شهید محسن فخریزاده را جایگزین آن کردند و گفتند اگر دوباره تابلوی استاد شجریان را نصب کنید، اسم شهید فخریزاده را جایگزین خواهیم کرد. درحالی که دوستانی که مخالفت خود را با نامگذاری خیابان به اسم استاد شجریان بیان کردند، ابتدا موافقت شهید فخریزاده را چرا کسب و جلب نکردند تا با نامه و اعتراض خانواده آن شهید روبهرو نشوند؟ «...باعنایت به علاقهمندی و احترام شهید عزیزمان به هنر و موسیقی اصیل ایرانی و زبان و ادبیات فاخر فارسی به عنوان ارکان جداییناپذیر فرهنگ غنی ایران اسلامی...» همین بخش از پیام خانواده شهید فخریزاده کافی بود که آن بزرگمرد را که از علاقهمندان هنر و موسیقی اصیل ایرانی، که مصداق عینی آن استاد شجریان و هنر آوازی آن عزیز سفرکرده است، به مردم معرفی کند. متن نامه خانواده شهید فخریزاده با این بیت آغاز میشود: «همی گویم و گفتهام بارها** بُوَد کیش من مهر دلدارها». کافی است وسعت فکر خانواده شهید فخریزاده با تکیه بر تربیتی که از آن قهرمان ملی کسب کردهاند را در نظر بگیریم. پرسش این است این جابهجایی و تغییر اسم خیابانها که مدتی بین مردم متداول بوده، کار درستی است؟ آیا بر عظمت نام کسی که بخشی از خیابان یا بزرگراهی که مردم با نام دیگری آن را میشناسند، بزرگی و تشخص به صاحب نام جدید میدهد؟ آیا تغییر نام بزرگراه نیایش به اسم آیتا... هاشمیرفسنجانی، بر بزرگی و عظمت نام آقای هاشمی میافزاید یا نامگذاری بخشی از بزرگراه آزادگان (از فتح تا همت) که در سال 1395 به نام آیتا... مهدویکنی نامگذاری شد و به جرات میتوان گفت کمتر کسی این نامگذاری را به یاد داشته و از آن استفاده میکند بر جایگاه آیتا... مهدویکنی افزوده است؟ شاید طول زمان نام بزرگراه نیایش که تمام آن به نام آیتا... هاشمیرفسنجانی است به لحاظ ورودی دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات که با نام هاشمی عجین شده است، نامگذاری شده، کمکم عادت شود اما به جرات میگویم کسی قطعهقطعه شدن فلان بزرگراه و حاتمبخشی شورای شهر به نام این و آن را به خاطر نخواهد سپرد. حال اگر همانند تغییر نام خیابان فلامک به نام استاد شجریان، که با مخالفت عدهای و تقابل با نام شهید فخریزاده روبهرویش کردند، مواجه شود، خود حدیث مفصلی است. روی سخنم با اعضای شورای شهر است.
آیا شما با این نامگذاریها قصد آن دارید که نام بزرگان کشور را از خاطرهها دور نسازید؟ البته خود میدانید با این نام و نامگذاریها و حذف و تغییرات نمیتوان در ذهن و زبان مردم برای این و آن جز جایگاهی که دارند، موقعیت جدیدی درست کرد. شجریان بزرگتر از این است که نامش بر خیابانی که مدتی است در حوالی آن ساکن بوده است، در خاطرهها بماند. شجریان بسان خورشیدی در عالم شعر و موسیقی بر تارک هفت آسمان ایران تا ابد نورافشان است و بودن یا نبودن خیابانی به نام او، بر جایگاهش اثر ندارد. بر وسعت دانش و احاطه استاد بیبدیل، محمدرضا شفیعیکدکنی بر ادب و هنر و شعر فارسی کسی شک ندارد. این استاد یگانه و بیهمتا در مورد شجریان میفرماید: «من حق خودم و حد خودم نمیدانم که درباره هنر شجریان صحبت کنم. چون من در موسیقی یک شنونده مبتدی و بسیار کماستعداد و بیفرهنگی هستم! و استاد شجریان در موسیقی آوازی ایران جایگاهی دارد که حافظ در شعر فارسی دارد». به این بخش از سخنان استاد شفیعیکدکنی در ادامه توجه کنید: «... رحمت خداوند بر فردی که جایگاه خود را بشناسد و از آن تجاوز نکند. من از حد خودم تجاوز نمیکنم و در حق استاد شجریان جز ستایش و احترام هیچ چیز دیگری نمیتوانم داشته باشم...». بیایید به مصداق روایت رحمها... از امیرمومنان علیهالسلام قدر خود را بشناسیم و از حد خود تجاوز نکنیم. عزت مال خداوند است و ذلت هم از عملکرد ماست. تاریخ جایگاه هر فرد را به تناسب حضور و ظهورش در ایام زندگی تعیین میکند. نام نامی شجریان به گفته استاد شفیعیکدکنی در موسیقی آوازی ایران در تراز جایگاه حافظ است که قرنها بر فرق ادب و شعر ایران میدرخشد. خیابان از اسم استاد شجریان هویت میگیرد، نه شجریان از خیابانی که ماندگاریاش ادبی نیست. آنچه این روزها اتفاق افتاد، جایگاه شهید فخریزاده را به حکایت نوشته خانوادهاش به عنوان دوستدار – هنر و موسیقی اصیل ایرانی و زبان و ادب فاخر فارسی به عنوان ارکان جداییناپذیر فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی در کنار جایگاه رفیعش به عنوان دانشمند اتمی در ذهن و خاطره مردم بالا برد. نامگذاری خیابانی به نام شهید فخریزاده یا استاد شجریان بر جایگاه اینان نمیافزاید اما تقابل با این نامگذاریها، قصه پرغصهای را رقم میزند که کاش به گفته مولایمان علی علیهالسلام توجه میکردیم و قدر خود را میشناختیم و از حد خود تجاوز نمیکردیم.
منبع: آرمان