بادامچیان: روحانی چندگانگیهای سیاسی را تشدید کرده است
در فضای دودآلود سیاسی این سالهای اخیر نیاز به هوایی تازه داریم، تا مردم لذت دولت اسلامی را بیابند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران به نقل از روابط عمومی حزب موتلفه اسلامی، اسدالله بادامچیان طی یادداشتی با تاکید بر اینکه جریان اصلاحات دوگانگی و چندگانگی سیاسی در جامعه ایجاد کرد و با رسانههای متعدد خود بداخلاقی را دامن زد، نوشت: در دولت آقای روحانی اصلاحطلب اعتدالی یا اعتدالی اصلاحطلب سرپلها را بدست گرفتند و با بیتوانی معمول خود دولت یازدهم را بجایی رسانده اند که امروز هیچ مجموعهای از دولت راضی نیست.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«در فضای دودآلود تهران، هرگاه بارانی میآید یا باد میوزد مردم قدر و لذت هوای تازه را در مییابند.
در فضای دودآلود سیاسی این سالهای اخیر نیاز به هوایی تازه داریم، تا مردم لذت دولت اسلامی را بیابند.
این دودآلودگی از زمان دولت اصلاحات شروع شد. مدعیان آزادی فکر و عقیده و سیاست، که با شعار اصلاحات روی کار آمدند هرکس با عقیده و تفکر و سیاست آنها نبود متهم کردند که شعار دوم خرداد را نفهمیدهای و همه را نفهم دانستند و چند هزار مدیر را کنار گذاشتند و جناح خود را انحصارطلبانه بر سر کار آوردند.
جریان اصلاحات دوگانگی و چندگانگی سیاسی در جامعه ایجاد کرد و با رسانههای متعدد خود بداخلاقی را دامن زد. آنها گروههای سیاسی کشور را متهم کردند که هر ۹ روز یک بحران (توجه شود یک بحران) برای دولت اصلاحات پدید آوردهاند، بدون آنکه بتوانند یک بحران به مفهوم واقعی بحران را نمونه بیاورند و این یعنی دروغگویی.
آنهایی این ادعا را کردند و نشان دادند که نمیتوانند کشور را اداره کنند، بنابراین به دروغ آن را به گردن دیگران انداختند. قتلهای زنجیرهای، فتنه ۷۸، جناحبندی و صفبندی تخاصمی سیاسی و سایر موارد آنچنان کرد که فردی کمتر شناخته شده با شعارهای مردمی برنده انتخابات بعدی شد و نامزد اصلاحات رأی بسیار پایینی را آورد و مجلس ششم و مجلس ششمیها نیز پایان یافتند و مخالفان سیاستهای غلط دولت اصلاحات، اکثریت قاطع مجلس را بدست آوردند؛ «فاعتبروا یا اولیالابصار»
***
دولت بعدی که آمد بمثابه بادی تند آن دودآلودگی اصلاحات را برد، ولی دوگانگی را تشدید و فضای سیاسی را دوباره دودآلوده کرد. البته آن دولت ناچار بود بانیان انحصارطلبی اصلاحطلبانه را کنار بگذارد اما بجای اینکه سیاست خط ولایت که حاکمیت ارزشها با بکارگیری همه نیروهای دلسوز است را برای اداره کشور به کار بگیرد، مخالفان خود را ضدارزش و ضد ولایت و در واقع ضد رئیس دولت دانست و رئیس دولت را نیز مرد هزاره سوم نامید!!
او در آغاز خوب کار میکرد اما بتدریج یکسونگری و خود حقیابی و نادیدهانگاری دیگران او را به انحصارطلبی و کنار گذاشتن بداخلاقانه حتی وزرای گزیده خودش رساند و دوگانگی را به تقابل رساند.
استکبار نیز در فتنه ۸۸ کوشید از فرصت سوء استفاده کند و با انقلاب به اصطلاح رنگی آمریکایی، سران فتنه را به حکومت برساند و چون نتوانست سعی کرد با آشفته کردن فضا، کشور را دچار آشفتگی کند اما با درایت رهبر انقلاب و حضور عظیم مردم نتوانست.
***
دکتر روحانی در انتخابات بعدی خود را طرفدار اعتدال و اداره عقلایی امور کشور و تدبیر و باز کردن درهای بسته با کلید اعتدال و حسن روابط بینالمللی معرفی کرد و توده مردم خاکستری نیز برای رهایی از فضای دودآلوده اصلاحطلبان و احمدینژادیها به او رأی دادند والا وی با رأی اصلاحطلبان بر سر کار نیامد زیرا آنها اگر نامزدشان رأی داشت سراغ دکتر روحانی نمیآمدند.
نامزدهای آن انتخابات هر کدام با تعداد رأی خود نشان دادند که دچار چندگانگی هستند و هر«گانهای»!! دو سه میلیون رأی بیشتر ندارد و اثبات کردند که هر کدام با توهم رأیآوری اکثریتی حاضر به ائتلافی که همه بر ضرورت آن تأکید میکردند، نیستند.
متأسفانه دولت روحانی نتوانست انتظارات را برآورده سازد و چندگانگیها نیز باقی ماند و باقی مانده است. او بجای اتکا به تودههای مردمی که همواره در صحنههای انقلاب حاضر بودند و هستند، به اصلاحطلبان متمایل شد و آنها نیز طلبکار او شدند و ادعا کردند که تو با ردای اصلاحطلبان به حکومت رسیدهای. این اتفاق درست مانند داستان زاهدی و پسرش بود که خود را پس از کودتای ۲۸ مرداد تاجبخش نامیدند و در نتیجه کنار زده شدند.
در دولت آقای روحانی اصلاحطلب اعتدالی یا اعتدالی اصلاحطلب سرپلها را بدست گرفتند و با بیتوانی معمول خود دولت یازدهم را بجایی رسانده اند که امروز هیچ مجموعهای از دولت آقای روحانی حتی اصلاحطلبان، اعتدالیون و بخش خاکستری مردم که به او رأی داده بودند از دولت وی راضی نیستند.
عدم رأیآوری آقای روحانی در انتخابات آینده در میان آشنایان به سیاست، قطعی شده است.
متأسفانه دکتر روحانی نه تنها نتوانست چندگانگیها را به یگانگی برساند، بلکه آن را تشدید کرد و امروز چترآلودگی هوا و فضای سیاسی، تنفس را مشکل کرده است.
در روابط بینالملل نیز وی نتوانست برجام را به فرجامی آرامش بخش برساند و آمریکاییها با تمدید تحریمهای ده تا بیست ساله دیگر و کارشکنی برای اقتصاد ایران، غلط بودن سیاست خارجی دولت را عملاً به اثبات رساندند.
این فضای سیاسی آلوده به دودهای مضر و ریزگردهای آسیبآور، باید پایان یابد و رئیس جمهوری بیاید که با باران افکار آرامش بخش و مردمی و بکارگیری همه نیروهای مفید و دلسوز، دوگانگیها و چندگانگی را خاتمه داده و از هر نیروی دلسوز در اداره امور کشور استفاده کند و همچنین ارزشها، اخلاق و مردمباوری را در کنار ولایت محوری و خداخواهی، گسترده نماید تا وحدت و یکپارچگی همگانی و ملی بتواند پیشرفتها را تثبیت و توسعه دهد و مشکلات را با رهبری رهبر هوشمند و شجاع انقلاب و بکارگیری توان عظیم مردم حماسهساز و تعامل با همه علاقمندان به خدمت حل کند و فضا و هوای تازه مردم خوب دیار شهیدان و خوبان ایران اسلامی را به بهاری امیدآفرین و شادیبخش برساند»