حسین مرعشی: من از فتنهگران هستم و امکان ثبت نام در انتخابات ۱۴۰۰ را ندارم!/ خاتمی با لاریجانی دیدار نداشته است/ اگر با فرمان و سیاستهای کلی نظام حرکت نکنی، نمیتوانی سر پا بمانی!
حسین مرعشی درباره احتمال کاندیداتوری خود در انتخابات ۱۴۰۰ بیان کرد: من فعلا در مشغله هستم و از فتنهگران شناخته میشوم.
به گزارش دیده بان ایران؛ حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در گفتوگویی که در ادامه میخوانید درباره شرایط اصلاحطلبان و عملکرد و راهکارهای آنها برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ صحبت کرده است.
متن این مصاحبه به شرح زیر است:
*مجلس یازدهم اخیرا در رابطه با تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مصوبه ای داشته که حواشی بسیاری ایجاد کرده است. در این باره چه ارزیابی دارید؟
امیدوارم این اقدام مجلس، متکی بر اقدام قوه مقننه باشد و نه یک سیاست کلی. اگر مبتنی بر یک سیاست کلی باشد، به معنای ادامه انتخابات مجلس در ریاست جمهوری است. اگر تنها، اقدام قوه مقننه باشد، شورای نگهبان اجازه بخش مهمی از این کار را نمیدهد. در جمهوری اسلامی، گاهی اوقات اقدامات گروههای مختلف مثلا قوه مقننه، قضائیه یا مجریه متکی با یک سیاست کلی و هماهنگ شده، پیش میرود. مانند قانون لغو تحریمها که عنوانش چنین است اما محتوای دیگری دارد.
*آیا این اقدام می تواند سیاسیکاری برای حضور برخی گزینهها باشد؟
اگر قرار باشد که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ادامه انتخابات مجلس یازدهم باشد، با مجموعهای از ابزارها محقق میشود و این بسیار روشن است.
هیچ کس در ایران موافق گفت و گو با ترامپ نبود
*چرا این طرح زمان ترامپ مطرح نشد؟
هیچ کس در ایران موافق گفت و گو با ترامپ نبود. به این معنا که اگر قرار بود، گفت و گویی نیز با ترامپ انجام شود، باید با ترامپ پس از انتخابات گفت و گو میشد. او ضربههای زیادی به ایران زد و هدفش نیز کشیدن ایران پای میز مذاکره بود. ایران نمیبایست تسلیم زیادهخواهی آمریکا در زمان ترامپ میشد. حتی ما هم که مخالف تنشزایی در دنیا هستیم، موافق مذاکره با ترامپ نبودیم.
بخش عمده اصولگرایان نیز مانند اصلاحطلبان هستند و تفاوتی ندارند
*چرا برخی چهرههای اصولگرا، سیاست را محفل کریخوانی میدانند و میگویند که اصلاحطلبان رای نمیآورند؟
نمیشود گفت که همه اصولگرایان این صحبتها را میکنند. زیرا این صحبتها صرفا به بخش موسوم به «انقلابی» بازمیگردد. باید به این نکته توجه کرد که بخش عمده اصولگرایان نیز مانند اصلاحطلبان هستند و تفاوتی ندارند. طیف وسیعی از حزب موتلفه، روحانیت مبارز و شخصیتهایی مانند ناطق نوری، لاریجانی، نبوی، بادامچیان، میرسلیم و ... شرایطشان خیلی از شرایط اصلاحطلبان بهتر نیست. بهتر است که به این دسته از دوستان، نواصولگرایانی بگوییم که خود را انقلابی میدانند. این گروه از این قبیل روشها استفاده میکنند زیرا علاقهمندند که نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان قدیمی در صحنه باشند و تنها خودشان در عرصه سیاست باقی بمانند. آنها عجله دارند. دیر آمدهاند و زود میخواهند به اهدافشان برسند.
*این طیف در مجلس یازدهم بیشترین حضور را دارد. به همین دلیل مطرح میشود که آنها به دنبال این هستند که کارنامه روحانی در ماههای باقیمانده، همین طور باقی نماند؟
یک برداشت همین است که شما میفرمایید. در برداشت دیگر اما از درخشانتر شدن کارنامه روحانی استقبال میشود که با لغو تحریمها و ... آینده روشنی پیش پای ایران قرار بگیرد تا آثار آن در اقتصاد ایران ظاهر شود، البته این موضوع مدت مدیدی به طول میانجامد و به درد اننتخابات نمیخورد. بهتر است که این کار را دولت روحانی انجام دهد تا اگر دولت بعدی به دست نیروهای انقلابی (با همین تعریف خاص) افتاد، ادارهاش روانتر باشد و اقتصاد، نفسی بکشد. نتیجه همه این ها در دولت بعد ظاهر خواهد شد. ممکن است حل بسیاری از مسائلی که در دولت روحانی حل نشده باقی مانده است، در دولت بعدی نیز با مشکل مواجه شود. البته گروههای کوچکی هستند که ممکن است حل این مشکلات را در دولت روحانی نخواهند اما اگر به صورت کلان نگاه کنیم، این طیف، چنین ریسکی را نمیکند و ترجیحشان به عکس این قضیه است.
تریبون هایی که اصلاحطلبان برای نقد دارند از تریبون های اصولگرایان کمتر است
*اساسا رویکردی که تندروها به رئیسجمهور دارند، اگر برعکس بود و اصلاحطلبان چنین رویکردی را در مقابل یک دولت اصولگرا داشتند، چه اتفاقی می افتاد؟
اینها نمک سیاست است و نباید آنها را مانع مهمی برای کار رئیسجمهور دانست. مگر آن زمان هاشمی بود، مردم در خیابان علیه خانواده او شعار ندادند؟ یا این که در زمان خاتمی حادثه کوی دانشگاه پیش نیامد؟ این قضایا بسیار طبیعی است. نمیشود دولتی روی کار بیاید و کسی به او چیزی نگوید. هر دولتی اعم از اصولگرا، اصلاحطلب، میانهرو یا انقلابی روی کار بیاید، باز این اتفاقات خواهد افتاد. اما اگر دولت خودشان باشد، نیروهای تندرو کمتر صحبت میکنند و نیروهای اصلاحطلب، انتقادهایی انجام دهند. در هر صورت، واضح است که تریبون هایی که اصلاحطلبان برای نقد دارند از تریبون های اصولگرایان کمتر است.
جمهوری اسلامی در آن موضعی نیست که روسای جمهور سابق را به زندان بیندازد
*تهدید رئیسجمهور به مجازات و زندان چطور؟
حرف همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت. جمهوری اسلامی در آن موضعی نیست که روسای جمهور سابق را به زندان بیندازد. اگر به دنبال چنین چیزی بود، قطعا احمدینژاد برای زندان رفتن از همه شایستهتر بود زیرا با همه اصول در حال مبارزه است. بالاخره روحانی در چهارچوب کار می کند.
خاتمی با لاریجانی دیدار نداشته است
*این طور مطرح میشود که لاریجانی ممکن است به عنوان مهره اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ معرفی شود، حتی با خاتمی نیز دیدار داشته است ؟
دیداری با خاتمی وجود نداشته است. تا فردی کاندیدا نشود، نمیتوان از سوی او صحبت کرد. باید صبر کرد تا پس از کاندیدا شدن و تایید صلاحیت او، این قضیهها را بررسی کرد. اکنون حمایتی از سوی هیچ جریانی اعلام نشده است. سیاست مصوب در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات این است که کاندیدا اصلاحطلب داشته باشند و حتما چنین ظرفیتی وجود دارد.
بحث مانیفست مطرح نیست
*در چنین شرایطی اصلاحطلبان برای اینکه بتوانند شرایط اسفند را تغییر داده و هم رای مردم را برای ۱۴۰۰ به دست بیاورند، چه برنامهای دارند. فکر می کنید مانیفست اصلاح طلبی به چه صورت خواهد بود؟
در حال حاضر بحث مانیفست مطرح نیست. مهمترین بحث این است که اصلاح طلبان چه چهرهای را مدنظر دارند که بتواند، کشور را از شرایط حاد اقتصادی کنونی نجات دهد. اصلاح طلبان باید بتوانند یک شخصیت موفق اقتصادی را معرفی کنند تا شانسشان برای پیروزی، بالاتر برود.
*نام شما نیز در این میان مطرح میشود ..
من فعلا در مشغله هستم و از فتنه گران شناخته می شوم.
*چرا کارگزاران لیست داد و سپس تکذیبیه آمد؟
کارگزاران لیست نداد. محسن هاشمی لیستی کلی از همه کاندیداها ارائه داد که در دست بررسی است. بعید است که کارگزاران بیش از دو یا سه نفر لیست مشخصی داشته باشد.
دوستانی که صحنه سیاست را ترک کرده و امروز منتقد مجلس یازدهم هستند، باید پاسخگو باشند
*همچنین انتقاد میشود که چراکارگزاران برای انتخابات مجلس لیست داد و خلاف سیاستهای کلی عمل کرد؟
خلاف سیاستهای کلی نبود. شورای عالی سیاستگذاریهای انتخابات که تشکیل شده بود، به بنبست رسید و مصوب کرد که هر حزب خودش تصمیم بگیرد. سیاست ما اصلاح کشور از کانال انتخابات است و در هر انتخاباتی، شرکت میکنیم و تا جایی که امکان داشته باشد، صحنه سیاست را ترک نمیکنیم. دوستانی که صحنه سیاست را ترک کرده و امروز منتقد مجلس یازدهم هستند، باید پاسخگو باشند که چرا صحنه را ترک کردند. انتخابات همیشه برای پیروزی نیست و گاهی اوقات نیز شکست را در پی دارد.
مردم تصور میکنند که پروسه اصلاحات در ایران، پروسهای سریع و قابل دسترس است
همان طور که در انتخابات مجلس دهم، توانستیم با چهرههای جدید لیست ببندیم، همین امکان در انتخابات مجلس یازدهم نیز وجود داشت، اما مردم تصور میکنند که پروسه اصلاحات در ایران، پروسهای سریع و قابل دسترس است و هنگامی که در دو انتخابات رای میدهند، انتظار دارند که همه مشکلات سریع حل شود. نگاه واقعبینانه اما این است که پروسه اصلاحات زمانبر است و نیاز به ایستادگی چند دههای دارد. این که مردم از نتیجه انتخابات راضی نیستند که ما نیز راضی نیستیم به این معنا نیست که صحنه را خالی کنند تا اقلیت در نبود اکثریت بر کرسی ریاست جمهوری، تکیه کنند.
*در انتخابات گذشته افرادی وارد مجلس شدند که امروز خود را اصولگراها عنوان میکنند و آنها هیج طرح و شعاری برای رفع مشکلات مردم نداشتند. تاثیر این نوع عملکرد را بر اعتماد مردم چطور میبینید؟
باید دید که در آینده چه میشود و اکنون برای اظهارنظر زود است. اما در هر صورت، مجلس همیشه چنین مشکلی داشته است. افرادی که با شعار وارد مجلس میشوند، پس از ورودشان متوجه تفاوت شعارها با عملکرد میشوند بنابراین، انتقاد از دولت را آغاز میکنند. مجلس هنگامی که با واقعیتها مواجه میشود، متوجه عدم تواناییاش در حل برخی امور میشود. اگر بخواهند هزینه یک جایی را کم یا زیاد کنند، نمیشود و نمیتوان، واقعیت بودجه را تغییر داد. مجلس همیشه در موضع شعار است و نمیشود از آن توقعی داشت مگر این که در آینده، احزاب نقشی واقعی در انتخابات پیدا و بتوانند، افراد صالحی را معرفی کنند.
اگر با فرمان و سیاستهای کلی نظام حرکت نکنی، نمیتوانی سر پا بمانی
*با توجه به شرایط امروز کشور، جریان اصلاحات برای ورود به مسائل کشور باید چگونه اقدام کند؟
تعریف اصلاحات در این است که میخواهد، در چهارچوب نظام و قانون اساسی فعالیت کند. طبیعی است که اگر با فرمان و سیاستهای کلی نظام حرکت نکنی، نمیتوانی سر پا بمانی. برای آینده کشور سه راه بیشتر نمیتوان، متصور بود. یکی ادامه دادن وضع مورد نظر دوستان انقلابی است که در آن صورت اصلاحات معنا ندارد. راه دوم تسلیم جو براندازان شدن است که آن موقع نیز چه کسی میخواهد اوضاع را جمع کند؟ اگر جمهوری اسلامی نباشد پس چه کسی وحدت ایران را حفظ و از فجایع پس از آن جلوگیری کند؟ اکنون اپوزیسیونی وجود ندارد. راه سوم نیز، تلطیف سیاستهای جمهوری اسلامی است که بتوانیم فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از مردم برداریم. بنابراین، راهی جز جمهوری اسلامی باقی نمیماند. در کشورهای دموکرات و پیشرفته فرق میکند اما در کشورهای منطقهای، سابقه ندارد که فردی منتقد باشد و در حکومت باقی بماند. مگر در ترکیه، آذربایجان و ... منتقد میتواند در حکومت باقی بماند؟
اشتباه کردیم که انتظارات را از سیستم سیاسی بالا بردیم؛ انتظارات باید معقول باشد و تنها از مسیر حکومت است که میتوان، امور را اصلاح کرد. در کدام کشور در حال توسعه، نیروهای اجتماعی توانستند اصلاحات انجام دهند؟ در پررنگترین حالت میتوانند منجر به انقلاب شوند که داستان دوباره از نو آغاز میشود.
چه کسی خوشش بیاید چه نیاید، بالاخره نهادهای امنیتی در کشور نقش دارند. سیاستمدار باید بتواند با تعامل با مردم و این نیروها کشور را از بنبست نجات دهد. این که رادیکال باشیم یا گوشه خانه بنشینیم و حذف شویم که به درد نمیخورد. پس جواب این تعداد نیروی بیکار را چه کسی میدهد یک زمان ما رقیب ناطق نوری بودیم زیرا میخواستیم، شرایط را بهتر اداره کنیم اما اکنون از ایشان حمایت میکنیم زیرا برای مثال حمایت از او بر زاکانی ارجحیت دارد. باید به جای حرکات رادیکال، مردم را خٌرد خٌرد برای اصلاحات تدریجی و قانونمند، آماده کنیم.
همه اشتباهات از طرف مقابل نیست
*با این حساب یک سری از نیروهای انقلاب به دلیل نقد، از قطار انقلاب پیاده شدند و بسیاری این موضوع را نقد میکنند که خصوصا در جریان اصلاحات، پیدا کردن نیرویی که بتواند بدون دردسر بر سر کار بیاید بسیار سخت است نظر شما چیست؟
بله کارمان بسیار سخت است. اشتباه تنها در یک طرف اتفاق نیفتاده است بلکه روندی در کار است. نیروهای نظامی و حکومتی همان اشخاصی هستند که دو دوره خاتمی را در مجلس پنجم و ششم تایید صلاحیت کردند. پس همه اشتباهات از طرف مقابل نیست. یک جاهایی نیز ما اشتباه کردیم. دو قوه را داشتیم و فکر میکردیم، کم است. باید میایستادیم و روابط را تنظیم می کردیم. تنها راه باقی مانده اصلاحات است. پس از دو دوره موفقیت هاشمی در ریاست جمهوری، دو دوره اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی موفق در دوران خاتمی داشتیم که اگر آن را ادامه میدادیم، اکنون در شرایط بهتری بودیم.
*آقای خاتمی همچنان محور هستند؟
ایشان یک شخصیت ملی هستند. شخصیتهایی مانند خاتمی، کرباسچی، ناطق، لاریجانی، باهنر و ... برای کشور لازم است.
هیج جناحی بدون قوه عاقله نیست.
*جریان مقابل میگوید فردی که بتواند قوه عاقله باشد، وجود ندارد؟
وجود دارد. هیج جناحی بدون قوه عاقله نیست. مهم این است که خود را عاقل مطلق و عقل کل نداند. قاعده را باید بر رقابت و نه حذف گذاشت. در میان آنها تندرو هست در میان ما نیز هست. در میان آنها قوه عاقله هست در میان ما نیز هست. اگر سیاست بر مبنای حذف رقیب باشد، کشور ضرر میکند.
*ممکن است جناح رقیب با قالیباف به نتیجه برسد؟
اینها مهم نیست. برای ما این مهم است که در انتخابات حضور پررنگ داشته باشیم.
*مهم نیست که رقیب چه کسی باشد؟
رئیسی، قالیباف، ضرغامی و ... مطرح هستند. در جناح ما نیز افراد کثیری وجود دارند. تنها تفاوت در این است که آنها می توانند از فیلتر شورای نگهبان رد شوند اما ما با بیشتر دوستان این مشکل را داریم.
*فکر میکنید اصولگرایان به وحدت خواهند رسید زیرا در حال حاضر در مجلس جنگ قدرت وجود دارد ..
بله میرسند. مجلس که ملاک نیست.
منبع: برنا