چرا محافظه کاران می خواهند تغییر نام دهند؟
به نظر می رسد روحانی و تیم دولت نیز از اینکه برخی تلاش دارند بیانات رهبری را مصادره به مطلوب کنند بیاطلاع نیست. اگر نگاهی به سخنرانی های اخیر روحانی و یا برخی از اعضای دولت بیندازیم میبینیم که در جایجای آن (همچون سخنرانی مهم نمایشگاه مطبوعات) ویژگیهای منفی مدعیان انقلابیگری را مرتب تکرار می کند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، داوود حشمتی در قانون نوشت: «محافظهکاران» دیروز و «اصولگرایان» امروز، به دنبال راهی برای زدودن غبار برجای مانده از نامهای قبلی جریانشان بوده و از همین رو به دنبال قرار گرفتن زیر عنوان نام جدید «جریان انقلابی» هستند. وجه دیگر این اقدام راه اندازی «دوقطبی جدیدی» است که انتخابات 96 با آن روبهرو خواهد بود. یک دو قطبی خطرناک که می تواند همانند کوفی خواندن مردم تهران بعد از انتخابات سال 94، اینبار کل مردم ایران (که سرمایه اصلی انقلاب هستند) را نشانه بگیرد. موضوعی که به طور حتم، اپوزیسیون خارج از نظام از آن استقبال خواهد کرد.
انقلابیگریمجازی
مدت هاست که بسیاری از «انقلابی بودن» و یا «جریان انقلابی» حرف می زنند. اما شواهد نشان می دهد به زودی این مساله به صورت منسجم و تحت نام «جریان انقلابی» قرار است به برچسب ویژه اصولگرایان تبدیل شود. اصولگرایانی که تا دیروز «محافظه کار» نامیده می شدند و برای فرار از زیر بار فشار منفی افکار عمومی نام خود را به «اصولگرا» تغییر دادند. اما تجربه ثابت کرده که با تغییر نام «هویت جریانها» تغییری نخواهد داشت. در همین راستا، روزپنجشنبه صفارهرندی که در همایش جوانان انقلابی استان البرز شرکت کرده بود گفت: «جوان انقلابی محافظه کار نیست» او به خوبی میدانست که جریان اصولگرایی امروز هویتش از اساس با محافظهکاری گره خورده است. محافظهکاری که رهبری درموردش معتقد بود: «محافظه کار طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمیتابد و از تحول و دگرگونی میترسد.» (بیانات در دیدار اعضای هیات دولت 8/6/84)
پوستاندازی باهمان تفکر
حال نیاز است تا محافظهکاران گذشته پوستاندازی کنند. چراکه برچسب اصولگرایی نه تنها رای مردم را به همراه ندارد، بلکه این جریان بعد از دوره احمدی نژاد لطمه بزرگی خورد. به عبارت دیگر احمدی نژاد یک تنه توانست نام اصولگرایی را آنقدر تخریب کند که امروز ناچار شوند زیر نام دیگری جمع شوند تا بلکه بتوانند با فریب افکارعمومی در انتخابات به نتیجه برسند. در همین حال هفته گذشته عبدا... گنجی (مدیرمسئول روزنامه جوان) در متنی کوتاه که در کانال تلگرامی اش منتشر کرد، گفت: «جریان انقلابی» خبرهای جدیدی را منتشر خواهد کرد. او نوشته بود: به نظر می رسد سنجش های اجتماعی دو ماه گذشته، جبهه انقلاب را جهت حضور جدی در انتخابات امیدوارتر کرده است».
تبدیل پوشالی تهدید به فرصت
آنان «انفعال» و «افتراق» را به «ابتکار» تبدیل کرده اند. شنیده ها حاکی است با طرحهای نوآورانه - از جهت شکل رسیدن به وحدت حداکثری -که قدرت اقناع بدنه آنان را نیز دارد به میدان خواهند آمد و روش معرفی کاندیدای نهایی نیز با همه گذشته سیاسی آنان متفاوت خواهد بود. تا جمعه باید منتظرخروجی اولین تدابیر ماند. هرچند روز جمعه خبری نشد، با این حال به نظر میرسد منظور گنجی رونمایی از نام جدید جریان محافظهکار دیروز و اصولگرای امروز باشد، که در روزهای آینده با آن روبه رو خواهیم شد.
راهبرد انقلابیبازی!
نشانهها به ما می گوید این ماجرا از مدتها قبل آغاز شده است و احتمالا دولت نیز از آن بیاطلاع نیست. کافی است کلید واژههای «جریان انقلابی» و «تغییر وضع موجود» را در کانالهای تلگرامی و نوشتههای برخی افراد مهم این جریان جستوجو کنیم. سوابق آن به بهار سال 95 باز میگردد. با این حال هفته گذشته شاهد بودیم آیتا... موحدیکرمانی نیز خبر از «چتر گستردهای» داد که نیروهای «انقلابی» را به وحدت می رساند. او گفته بود: «نیروهای انقلابی زیر یک چتر بسیار گسترده در حال رسیدن به یک وحدت و همگرایی حداکثری هستند.»(تسنیم،28/9/95) البته منظور ایشان از نیروهای «انقلابی» گروههای اصولگرا بود.
زمزمههای اولیه دوقطبی
اما اگر به دورتر نگاه کنیم خواهیم دید که عبدا... گنجی این موضوع را عریانتر بیان کرده است. او در خرداد 95 نوشته بود: «انقلابیگری؛ تحول در آرایش سیاسی کشور و خداحافظ، دوگانه «اصولگرا -اصلاحطلب». مدیرمسئول روزنامه جوان که تلاش کرده بود بیانات رهبری در مرقد امام را مصادره به مطلوب کند نوشته بود: «باید منتظر تحول در آرایش سیاسی کشور بود که جریان انقلابی در مقابل جریان غیر انقلابی صف آرایی خواهد کرد و حضور در جریان غیر انقلابی توام با بار ارزشی منفی و بسیاری از کاسه، کوزهها شکسته خواهد شد. خداحافظ! دوگانه اصولگرا -اصلاح طلب. تولد آرایش جدید مبارکش» (15خرداد95). رضا سراج از نیروهای پیشین بسیج دانشجویی نیز از همین زاویه وارد شده و در یادداشتی کوتاه نوشته بود: «حرکت بر اساس شاخصهای انقلابیگری، از قرار گرفتن در پازل دشمنان برای دوقطبی سازی جامعه و حاکمیت «تندرو-میانه رو» جلوگیری میکند.»
نیت نا مبارک
در همین راستا، زاکانی اما شفاف تر و در قالب راهبرد جدید برای پیروزی در انتخابات به این مساله ورود کرده بود. او که در آن زمان دبیرکل جمعیت رهپویان بود، از «چهارده گامی» که به گفته او «جبهه انقلاب» باید دنبال کند، سخن گفته و در گام هشتم معتقد بود: اصولگرایان «نیازمند ایجاد یک دو قطبی خوب» هستند و مهمتر اینکه صراحتا گفت: «ما با مدیریت افکارعمومی میتوانیم از گسلهای میان غیرانقلابی ها و ضدانقلابیها استفاده کنیم و جبهه انقلاب را در موقعیتی مناسب قرار دهیم.» (مهر، 21/8/95) طبیعی است که منظور از «مدیریت افکارعمومی» و استفاده از گسل یاد شده، همان فریب افکارعمومی ذیل نامگذاری جدید است.
هوشیاری دولت
به نظر می رسد روحانی و تیم دولت نیز از اینکه برخی تلاش دارند بیانات رهبری را مصادره به مطلوب کنند بیاطلاع نیست. اگر نگاهی به سخنرانی های اخیر روحانی و یا برخی از اعضای دولت بیندازیم میبینیم که در جایجای آن (همچون سخنرانی مهم نمایشگاه مطبوعات) ویژگیهای منفی مدعیان انقلابیگری را مرتب تکرار می کند.
به عنوان مثال در همان سخنرانی گفته بود: این «انقلابیگری نیست که فحش بدهیم و دروغ بگوییم.» چرا که روحانی می دانست «انقلابیگری» کلید واژه مهم و جدیدی است که نباید به سادگی از آن عبور کرد. صالحی وزیر ارشاد نیز اخیرا گفته: «انقلابی بودن در زمان حاضر، توجه به مصالح مردم است.»(2/10/95)
سابقه پروژههای شکست خورده محافظهکاران
فراموش نکنیم جریان اصولگرایی همانطور که زاکانی گفته به دنبال ایجاد یک دو قطبی برای انتخابات است. اما باید پرسید این همان «دوقطبی»هایی نیست که جامعه را به دو پاره تقسیم می کند تا یک جریان را در جایگاه «حق» نشانده و دیگران را «نفی» کند؟ این بازتولید همان دو قطبی «خادم – خائن» (88)، «مقاومت – سازشکار» (92) و «لیست انگلیسی – غیرانگلیسی» (94) نیست؟
محافظهکارانی که میدانیم هیچ نسبتی با انقلابیگری ندارند، تلاش می کنند تا با کلید زدن دو قطبی «انقلابی – ضدانقلاب» جامعه را دو پاره کنند. در حالی که از اساس، حرف رهبری در مورد ویژگی های جریان انقلاب برای ایجاد وحدت و همگرایی بیشتر بود نه ایجاد انشقاق و پاره کردن جریان های سیاسی داخل کشور. پس از انتخابات 94 برخی، مردم پایتخت را که تا دیروز ام القرای جهان اسلام بود، کوفی خواندند. آیا بعد ازانتخابات 96 و (در صورت رای نیاوردن گزینه جریان محافظهکار)، مردم ایران «ضدانقلاب» لقب میگیرند؟ این دوقطبی خطرناک با چه هدفی کلید خورده است؟