حجت الاسلام منتجب نیا: هیچحکومتی نمیتواند جلوی اعتراض و انتقاد قانونی مردم را بگیرد
دبیرکل حزب جمهوریت گفت: از نظر شرع و قانون اساسی، اعتراض کردن در چهارچوب قانون حق مسلم مردم است و هیچحکومتی نمیتواند جلوی اعتراض و انتقاد قانونی مردم را بگیرد. مجموعهای از مردم، نسبت به بعضی سیاستها انتقاد دارند و منافع خود را در خطر میبینند. مردم باید بتوانند انتقاد خود را به گوش مسئولان برسانند و قانون اساسی نیز این موضوع را تجلیل کرده است. اجازه اعتراض به مردم داده شده است، مگر اینکه این تجمعات، مخل اسلام و نظام باشد.
به گزارش دیده بان ایران؛ انتخابات ریاست جمهوری آینده با چالشهای گوناگونی مواجه است که باید آن را زیر ذرهبین قرار داد. مشارکت مردم، چگونگی پاسخگویی به نارضایتیها، ائتلاف و حضور احزاب و... که از جمله این چالشها هستند. در این میان اظهارات متفاوتی در مورد انتخابات ۱۴۰۰ مطرح میشود و هر کسی از ظن خود نسبت به حضور جریانهای سیاسی، نظامیان و رویکرد حاکمیت نسبت به انتخابات ۱۴۰۰ مطالبی را مطرح میکند. از این رو برای بررسی ابعاد و حواشی انتخابات پیش رو ، برنامه اصلاحطلبان برای ۱۴۰۰ و چگونگی ترغیب مردم برای حضور در انتخابات «آرمان ملی» با رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب جمهوریت به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
بعضا با این تحلیل مواجه هستیم که ائتلاف احزاب در انتخابات سبب میشود که فرد منتخب پاسخگوی خط مشی حزبی خاص نباشد. شما این تحلیل را چگونه ارزیابی میکنید؟
به طور طبیعی یک جناح برای خود یک دیدگاهی را تعریف کرده و بر اساس آن فکر میکند، اگر صاحبان آن دیدگاه روی کار بیایند و مدیریت کشور را در دست بگیرند، عملکرد بهتری در مدیریت کشور خواهند داشت و مردم را راضی میکنند. در بُعد معنوی نیز این عمل خدا پسندانهتر هست. به هر حال فکر میکنند که این اندیشه و فکر، به سمت مردم سالاری، آرمانهای دموکراتیک و نظام مردمی نزدیکتر است. اصلاحطلبان چنین عقیدهای دارند و اصولگرایان نیز دیدگاه خود را دارند. در عین اینکه دیدگاه این دو گروه ممکن است اشتراکاتی داشته باشند، بعضا نگاه آنان کاملا متفاوت است و در بعضی موارد از مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کاملا مخالف است، اشتراکشان در این زمینهها متفاوت است. بهطور طبیعی باید هر جناحی از هم فکران خود نامزدهایی را برای انتخابات به مردم معرفی کند، زیرا دیدگاه متفاوتی نسبت به سایر گروهها دارد. اینکه دو جناح ائتلاف کنند و روی یک فرد توافق کنند، کار مشکلی بوده و به دور از طبیعت اصلاحطلبی و اصولگرایی است. اصل این است که اصلاحات نامزدها و برنامههای خود را داشته باشد. تنها نامزدها نیز مهم نیستند، باید برنامههایی برای حل مشکلات کشور وجود داشته باشد تا به مردم ارائه شود. این موضوع درباره اصولگرایان نیز صدق میکند. دوستانه به جناحهای سیاسی، نامزدها و مردم تذکر میدهم که توجهتان به برنامهها باشد. تنها به جناح، تبلیغات و افراد نباشد. ببینید کسانی که نامزد انتخاباتی هستند، خود و حامیانشان چه برنامهای برای حل مسائل اقتصادی و دیگر مسائل دارند. هر کدام از جناحها برای خود برنامهای دارند که با برنامه دیگری متفاوت است. اصل اول این است که چنین رویکردی وجود داشته باشد. در مواقع ضروری که خطری علیه منافع ملی وجود داشته باشد، ممکن است، هر کدام از دو جناح از مواضع خود کنار بروند. این در مواقع ضروری و اضطراری است. سال 96 مصداق این ضررورت است و اصلاحطلبان احساس کردند که اگر ائتلاف نکرده و از روحانی حمایت نکنند، ممکن است، خطری کشور را تهدید کند. ضرورت محدود به مواقع خاص خود است و نباید قاعده مواقع ضروری را با سایر زمانها یکی کنیم. الان چنین ضرورتی وجود ندارد و اصلاحطلبها و اصولگراها باید بر اساس معیارهای شایسته سالاری از میان افراد جبهه خود نامزدی را برای 1400 انتخاب کرده تا این دو فرضی که بهعنوان شایستهترینها انتخاب شدهاند، در معرض رای مردم قرار بگیرند. مردم حرف آخر را میزنند و رای آنها تعیینکننده است. فکر میکنم که در شرایط اضطرار نیستیم و امیدوارم اصلاحطلبها به جای گزینههای نیابتی و ائتلاف با جناحی که تفکر آن را قبول ندارند، نامزد مورد قبول خود را معرفی کنند.
موضوع شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات اخیرا بارها مطرح شده است. این شورا تا انتخابات احیا خواهد شد یا شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب در خصوص انتخابات ریاست جمهوری تصمیم میگیرد؟
از ابتدایی که شورای عالی سیاستگذاری تاسیس شد، به آن انتقاداتی را وارد میدانستم و آن را امری غیرقانونی اعلام کردم که موجب تضعیف احزاب و دموکراسی خواهد شد. از زمان تشکیل این شورا انتقاداتی را در این خصوص مطرح میکردم و میگفتم که این اقدام صحیح نیست و بزرگان اصلاحطلب، باید احزاب را تقویت کنند. شخصیتهای محوری و غیرحزبی باید از احزاب حمایت کنند، زیرا احزاب هستند که باید وارد صحنه شوند. دائما این سخنان را مطرح میکردم، عدهای آن را میشنیدند، عدهای نمیشنیدند و عدهای هم میشنیدند و عمل نمیکردند. الان اکثریت دوستان ما به این نتیجه رسیدهاند که شورای عالی سیاستگذاری مقولهای منطقی نبوده و جمعی بود که با انگیزه رفع اختلافات آن را به وجود آوردند. اگر به فرض فلسفه وجودی آن را بپذیریم، ضرورت آن مختص سال 94 بوده و حالا نیز باید احزاب تقویت شوند. دبیران احزاب با زیرمجموعه خود به نتیجه برسند، سپس با شورای هماهنگی تبادل نظر کنند و روی فردی اصلح توافق کنند تا به مردم معرفی شود.
اختلافاتی در جریان اصلاحات به وجود آمده است. عدهای معتقدند این جریان باید لیدری مشخص داشته باشد و دیگرانی معتقدند که تصمیمات باید بهصورت جمعی اتخاذ شود. کدام دیدگاه به تقویت جمهوریت در کشور و احزاب کمک خواهد کرد؟
اگر اصلاحطلبان به سمت یک فرد یا چند نفر برای رهبری این جریان بروند، این موضوع با ماهیت اصلاحطلبی کاملا در تضاد است. این موضوع با دموکراسی نیز متضاد بوده و رفته رفته فرد را به جای حزب و فردمحوری به حزب محوری سوق میدهد. از سال 92 این موضوع را بهصورتهای مختلف عنوان کرده و گفتهام چند نفری از بزرگان اصلاحطلب ریش سفیدی، نظارت و رفع اختلاف و حمایت کنند اما کار را برعهده احزاب بگذارند و به جای احزاب تصمیم نگیرند. در شرایطی زمانی که یکی از بزرگان جریان اصلاحات پیامی به مردم میدادند، مردم پیام آنان را دریافت میکردند و مطابق آن رای میدادند. این موضوع بهصورت شخصی انجام میشده و بعضا عدهای تصور میکردند که آن شخصیت عصاره اصلاحطلبی است. اکنون شرایط جامعه متفاوت شده است. الان اگر هم شخصیتهای بزرگ اصلاحطلب بگویند که مردم ما تکرار میکنیم و شما نیز رای بدهید، مردم به این توجه میکنند که چه شخصیتی میتواند مشکلات آنان را حل کند. مردم به سوابق، تواناییها و برنامههای نامزدها توجه میکنند. مردم روز به روز رشد سیاسی پیدا میکنند و اکنون نیز نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب رشد کردهاند. بر همین اساس توصیه میکنم، به جای اینکه شخصیتهای مطرح اصلاحات خود ورود کنند و به جای احزاب تصمیم بگیرند، موضوع را معکوس کنند. شخصیتها کار را بر عهده احزاب بگذارند و از احزاب حمایت کنند تا به سمت نظام حزبی حرکت کنیم و روز به روز از فردمحوری فاصله بیشتری داشته باشیم.
از ابتدای انقلاب، جریانات مدنی متفاوتی شکل گرفت. آیا این جریانات توانست بخشی از مشکلات کشور را حل و جهت کلی حکومت را تغییر دهد یا شاهد پاسخگویی به مطالبات مردمی نبودهایم؟
از نظر شرع و قانون اساسی، اعتراض کردن در چهارچوب قانون حق مسلم مردم است و هیچحکومتی نمیتواند جلوی اعتراض و انتقاد قانونی مردم را بگیرد. مجموعهای از مردم، نسبت به بعضی سیاستها انتقاد دارند و منافع خود را در خطر میبینند. مردم باید بتوانند انتقاد خود را به گوش مسئولان برسانند و قانون اساسی نیز این موضوع را تجلیل کرده است. اجازه اعتراض به مردم داده شده است، مگر اینکه این تجمعات، مخل اسلام و نظام باشد. موضوع این است، حالا که مردم میخواهند اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند، چه مسیر و سازوکاری برای اعتراض مردم در نظر گرفته شده است. قانون اساسی در اصل 26 این موضوع را حل کرده و قوانین دنیا نیز این موضوع را حل کرده است.راهحل این است که احزاب، میتوانند این نقش را ایفا کنند. یکی از نقشها و وظایف احزاب این است که با مجوز قانونی، حمایت نظام و تلاش نیروی انتظامی، اعتراضات مردم را سازماندهی و برنامهریزی کرده و جلوی خشونتطلبی و درگیری را بگیرند. متاسفانه احزاب در این خصوص قصور یا تقصیر کردهاند و جز در سالهای ابتدایی انقلاب که حزب جمهوری اسلامی دعوت به راهپیمایی میکرد، شاهد نبودیم که احزاب اعلام آمادگی در این خصوص کرده باشند که بهعنوان مثال امروز کارگران خواهان تجمع هستند و ما نیز میخواهیم آنان را سازماندهی کنیم. معلمان، دانشجویان، بانوان و سایر اقشار رسما مجوز بگیرند و در محلی که وزارت کشور در اختیار آنان قرار داده است، تحت حفاظت نیروی انتظامی مردم با مدیریت احزاب، بدون شعارهای ساختارشکنانه و سخنان توهینآمیز، اعتراض خود را اعلام کنند. اگر این کار انجام میشد، شاهد بسیاری از حرکتهای تند نبودیم. بهعنوان نمونه میبینیم که بهدلیل نبود چنین فضایی، سالی چندبار کارگران یک کارخانه برای اعتراض جمع میشوند، نیروی انتظامی این افراد را دستگیر کند و در نهایت مسأله مثمر ثمر واقع نمیشود. همیشه به دوستان حزبی عرض کردهام که این موضوع یکی از وظایف ما است. شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب، باید ببیند اگر مشکلی در کشور وجود دارد و دولت یا سایر نهادها تصمیماتی را اعمال میکنند، رسما مجوز گرفته و بگوید میخواهیم مردم را در مورد موضوع اعتراضیشان مدیریت کنیم و وزارت کشور نیز مطابق قانون موظف است که به آنان مجوز بدهد. بهدلیل اینکه این کار سابقه نداشته است، انجام آن در کشور با دشواری همراه خواهد بود اما باید انجام بگیرد. اگر احزاب این کار را انجام ندهند، چه کاری میتوانند انجام دهند؟ احزاب ستاد انتخاباتی نیستند که تنها اعلامیه و پوستر بچسبانند. بنا بر آن است که احزاب تریبون مردم، حلقه وصل میان آنها و حکومت و منتقلکننده اعتراضات مردم به مسئولان باشند. متقابلا اگر مسئولان نیز حرفی دارند، احزاب سخن آنان را به گوش مردم میرساند. چون چنین کاری تاکنون انجام نشده است، نه مسئولان از این موضوع استقبال میکند و نه احزاب چنین رسالتی را ایفا کردهاند. به همین دلیل، حرکتهای اعتراضی با یک رویداد ناگهانی همراه میشد. در چنین رویدادهایی شعارهای تند، حرکتهای تخریبی و سخنان ساختارشکنانه بیان میشود که تمام حرکت زیر سوال میرود. این حرکات به نتیجه که نمیرسند هیچ، عدهای نیز تاوان این مشکل را بدهند. این مسائل بهدلیل این است که ما سعه صدر لازم را نداشتیم، نمیخواهیم حرفهای منتقدین را بشنویم. احزاب نیز در این موضوع به وظیفه خود عمل نکردهاند.
در حال حاضر شما دبیرکل حزب جمهوریت ایرانی-اسلامی هستید. شما در این حزب چه اقدامی انجام دادهاید؟ تلاش کردید که مجوز تجمع را از وزارت کشور اخذ کنید؟
این موضوع بخشی از برنامههای ما است. حزب ما حزبی نوپا بوده و اوایل سال جاری پروانه حزب برای ما صادر شد. تا ما بخواهیم سازوکارها را مشخص کنیم و واحدها را فعال کنیم، زمان میبرد و ما و سایر دوستان بنا داریم که چنین رسالتی را ایفا کنیم.
این تحلیل که مردم اعتقاد و اعتماد خود را به صندوق رای از دست دادهاند، صحت دارد؟
نمیخواهم این موضوع را تایید کنم که مردم نتیجه رای خود را ندیدند. اشکالاتی در دورههای مختلف انتخابات وجود داشته و همین مسأله موجب سلب اعتماد مردم، عمیقتر شدن شکاف میان مردم و مسئولان و در نتیجه مشارکت در انتخابات کاهش پیدا کرد. انتخابات مجلس در سال 98 یک مصداق آن بود که مردم در این خصوص احساس وظیفه نکردند. در دورههای گذشته نیز گاهی این اتفاقات رخ داده است. اگر اعتمادسازی صورت نگیرد و مردم مطمئن نشوند که رای، نظر و نامزد مدنظر آنها مورد تایید نظام قرار نمیگیرد، رای نخواهند داد. مسئولان کاری کنند که مردم دقیقتر بدانند، به ناحق کسی سلب صلاحیت نمیشود، رای کسی ابطال نمیشود و تغییر پیدا نمیکند. مردم در بازههای مختلف نشان دادهاند که کشور و نظام خود را دوست دارند و در دورههای گوناگون انتخابات، بسیار پرشور پای صندوق حضور پیدا میکنند اما اگر این اعتماد مخدوش شده بازسازی نشود و مردم نگران باشند، نتیجه حضورکمتر مردم خواهد بود. در این صورت پشتوانه نظام سست خواهد شد. پشتوانه این نظام مردم هستند. اگر مردم در صحنه حضور داشته باشند، پایههای نظام روز به روز مستحکمتر خواهد شد. اگر مردم فاصله زیادی با مسئولان نداشته باشند، هم در کشور و هم در دید جهانیان، نظام، نظام مقتدری خواهد بود. در هر کشوری منتقد و مخالفانی در اقلیت وجود دارند اما اگر این توسعه پیدا کند و تبدیل به نصف و اکثریت شود، نظام آسیب خواهد دید. بنابراین همیشه این نکته را به کسانی که به نوعی در انتخابات دخالت دارند، یادآوری میکنم که تلاش کنند تا اعتماد مردم منطقیتر بازسازی شود. اینکه مته به خشخاش بگذاریم و به خاطر انجام اعمال قابل اغماضی افراد را تایید صلاحیت نکنیم، موجب سلب اعتماد خواهد بود. باید از تنگنظریها پرهیز کنیم، زیرا همیشه چوب نداشتن سعه صدر را در 42 سال گذشته خوردهایم. امیدواریم در سال 1400 که دو انتخابات مهم اعم ریاست جمهوری و شوراها را خواهیم داشت، مسئولان مربوط با سعهصدر و آغوش باز با مردم رفتار کنند. اگر میخواهند نامزدهای انتخاباتی را تایید صلاحیت کنند، با ملاک قانون عمل کنند، و نص قانون را نسبت به هر فرد از هر حزب و جناحی پیاده کنند. اگر مردم نیز ببینند که مسئولان بیطرفانه با انتخابات مواجه میشوند، از صندوق رای استقبال خواهند کرد.
منبع: ارمان ملی