روانبخش: با شعار «نه به جنگ» رأی آوردند، حالا میگویند در شرایط جنگی هستیم!/ ۵ سال است که قرارداد ایران و چین روی هواست/ تیم جلیلی مذاکرات را به نفع ما تمام کرده بود
حجّتالاسلام قاسم روانبخش، شاگرد آیت الله مصباح و مدیر نشریه پرتو می گوید: روحانی سال ۹۶ میگفت اگر رئیسی رأی بیاورد حتماً جنگ خواهد شد؛ با شعار نه به جنگ رأی آوردند، اما حالا میگویند در شرایط جنگی هستیم.
به گزارش دیده بان ایران؛ عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تحت مدیریت آیت الله مصباح یزدی معتقد به وجود جریانی است که از ابتدای انقلاب در اشکال مختلف خود را نشان داده و در هر مقطع پوستاندازی کرده و خود را با چهره دیگری به جامعه معرفی کرده است.
روانبخش به سخنان این روزهای رئیسجمهور نیز گریزی میزند و میگوید گرانیهای سرسامآور و بیثباتیهای اقتصادی هزینه مقاومت نیست، بلکه هزینه رأی اشتباه است.
متن کامل گفتوگوی روانبخش در پی می آید:
یکی از جریانهایی که طی سالها و دهههای گذشته، لطمات جبرانناپذیری را به کشور وارد کرده، جریان فتنه بوده است. نمونه آن هم فتنه ۸۸ است که پس از آن تحریمها علیه کشور ما تشدید شد. اخیراً به نظر میرسد که جریانهای دیگری از جمله جریان تحریف، با جریان فتنه همدست شدهاند و به شکلی نرم، همان اهداف جریان فتنه را پیش میبرند. بنابراین میتوان گفت ما با سهضلعی فتنه، تحریف و تحریم مواجه هستیم. شما ارتباط این سه ضلع را با یکدیگر چگونه تحلیل میکنید و به نظر شما این جریانات چه نقشی در تحمیل مشکلات کنونی به کشور داشتهاند؟
روانبخش: اگر بخواهیم ارتباط جریان فتنه، جریان تحریف و تحریم را با هم بررسی کنیم، ابتدا باید یک تحلیل راجع به معنای این سه واژه داشته باشیم و ببینیم چطور میشود که این سه ضلع بههم میرسند.
فتنه به چیزی اطلاق میشود که موجب بهوجود آمدن اختلال همراه با اضطراب و پریشانی میشود و ایجاد تزلزل هم یکی از نتایج آن است. تحریف یعنی واژگون کردن حقایق و حقیقت را بهنحو وارونهای بیان کردن. تحریم هم از ماده حرمان میآید، یعنی محروم کردن فرد یا جامعهای از یکسری حقوقی که داراد. حالا حضرت آقا فرمودند که این جریان تحریف با جریان تحریم دو خطی هستند که با هم ارتباط دارند و از طرفی با فتنه هم مرتبط هستند و میشود مثلث فتنه، تحریف و تحریم.
وقتی به طول تاریخ نگاه میکنیم میبینیم که این جریان تحریف با جریان فتنه و حتی جریان تحریم مرتبط بودهاند. مثلاً در صدر اسلام وقتی نگاه میکنیم میبینیم جریان قریش که در برابر پیامبر خدا ایستادند سعی میکردند حقایق را وارونه جلوه کنند. یعنی پیامبری را که برای هدایت و نجات مردم آمده بود فردی مجنون، دیوانه و کسی که آمده به ضرر مردم کار کند و مردم را از اعتقاداتشان باز دارد معرفی میکردند.
قریش با این تحریفشان سعی میکردند فتنهای ایجاد کنند و اختلالی در جامعه آن روز مکّه ایجاد کنند و مردم را دچار نوعی اضطراب و پریشانی کنند. آنها که مصالح و منافعشان به خطر افتاده بود، برای اینکه اهدافشان پیش برود پیامبر را تحریم میکردند و اجازه نمیدادند کسی با پیامبر حرف بزند و بعد هم تحریمهایی که در شعب ابیطالب وجود داشت. آنها کلاً ارتباط مردم را با پیامبر قطع کردند و فشارهای اقتصادی وارد کردند که مسلمانان را در شرایط سختی قرار داد. به عقب هم که برگردیم در زمان پیامبران دیگر این مثلث وجود داشته و فرعونیان به همین شیوه عمل میکردند.
الان هم همین اتفاق دارد میافتد. کسانی که در ۴۱ سال گذشته مقابل انقلاب ایستادهاند از ابزار تحریف استفاده میکنند، مثل پروژه ایرانهراسی در منطقه و جهان. انقلابی که برای نجات بشر آمده و میخواهد مستضعفان را از شر مستکبران نجات دهد و میخواهد مسلمانان منطقه را مستقل کند و از زیر یوغ استعمارگران خارج کند، اینطور القاء میکنند که ایران بهدنبال این است که شما را از بین ببرد و ما برای نجات شما آمدهایم، بنابراین با ایران مقابله میکنیم. استکبار جهانی دارد این مسئله را تحریف کند. از همینجاست که تحریم هم شکل میگیرد. یعنی آمریکا و همدستانش جمهوری اسلامی را از حقوق خودش تحریم میکنند، تا جلوی پیشرفت جمهوری اسلامی گرفته شود. آنها برای اینکه به اهدافشان برسند فتنههایی را هم در بیرون و داخل کشور علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی کوک میکنند.
جلوتر که میآییم میبینیم این جریان پوستاندازی میکند و تحت جریانات ملی- مذهبی وارد میدان میشوند و در انتخابات ۷۶ این جریان که بهصورت ملی مذهبیها وارد میدان شده بودند معرکهگردانان اصلی بودند و بعد از پوستاندازی، اسم جبهه دوم خرداد و جریان اصلاحطلبی را بر خود گذاشتند. بعد در انتخابات ۹۲ میبینیم که این جریان دوباره تحت عنوان جریان اعتدال پا به عرصه میگذارد که ماحصلش همین دولت آقای روحانی است. همه اینها یک جریان هستند منتها این جریان، دائماً پوست انداخته و با شکل جدیدی وارد عرصه شده و فعالیت کرده است.
این کلّیّت ماجرا است. در داخل هم استکبار سعی کرده از این مثلث استفاده کند. جریانهایی را در کشور بهوجود آورده که این جریانها همواره در صدد تحریف و واژگون نشان دادن حقایق انقلاب اسلامی برای مردم هستند. این جریانها هر روز پوستاندازی میکنند و با لباس جدید به میدان میآیند. یک روز ممکن است در شکل جریانات مارکسیستی مثل سازمان مجاهدین خلق درآیند، یک روز دیگر پوست میاندازند و سوگلیهای آمریکا و آلت دست آمریکاییها میشوند. جریانهای لیبرالمنش هم اینطور بودند؛ یک روز در شکل جبهه ملّی و نهضت آزادی حقایق را دگرگون میگردند و کمکم که مردم آنها را شناختند و دیدند دستشان در دست دشمن است و بهعنوان پادوهای دشمن عمل میکنند، امام (ره) با آنها برخورد کرد و یک نظارت استصوابی علیه آنها بهکار برد. ایشان در پاسخ به نامه آقای محتشمیپور که وزیر کشور بود، فرمودند اینها جریان آمریکایی هستند و حتی از منافقین هم بدتر هستند و در هیچ پستی از پستهای حسّاس نظام نباید حضور داشته باشند وگرنه آمریکا را برمیگردانند و مردم را به زیر چکمههای آمریکاییها میبرند.
کار این جریان کلاً همین بوده که در این ۴۰ سال دائماً حقایق را تحریف کرده است. یعنی همواره حقایق جنگ و دفاع مقدس را طوری دیگر جلوه میدهند. وقتی به دفاع مقدس میرسند بیانیه میدهند و آن را جنگی بیحاصل میدانند و میگویند این آدمکشی و برادرکشی است و هر دو طرف مقصر هستند و این طور نیست که یک طرف جنگ مقصر باشد. در حالی که ملّت ایران تحت رهبری حضرت امام حقیقت جنگ را دریافت کرده بودند و میدانستند این جنگ یک دفاع جانانه از آب و خاک این مملکت است. امّا آن جریان حقایق را تغییر میداد.
جریان پوستانداز القا میکند که مشکل ایران و آمریکا تنشی قابل حل است
مثلاً در رابطه با آمریکا از ابتدا مردم میدانستند که آمریکا با هویت ما درگیر است و بحث، این نیست که دو کشور هستند که تنشی بین آنها ایجاد شده و میشود در جلسهای نشست و موضوع را حل کرد. جنگ آمریکا با ایران یک جنگ هویتی است و ماهیت آنها با ما در جنگ است و اصلاً آنها نمیخواهند ما باشیم.
آنها چه در ایران چه در منطقه و چه در جهان، تنها مانع را انقلاب اسلامی میدانند ولی این جریان که گفتیم پوستاندازی میکند، دائماً درصدد بودند که مسئله را بهگونه دیگری جا بیاندازند. مثلاً میگویند ایران و آمریکا دو کشور هستند که تنشی بین آنها ایجاد شده و این تنش قابل حل است و باید آن را تبدیل به اعتماد کنیم و با هم دوست بشویم. دائماً سعی کردهاند این حقیقت را درباره ایران و آمریکا تحریف کنند. به انحاء مختلف در این ۴۰ سال این حقیقت را تحریف کردهاند.
در بحث زندگی و معیشت مردم، این جریان همیشه به دنبال این بوده که بگوید اگر میخواهید زندگی خوبی داشته باشید و کشور پیشرفته و مستقلی داشته باشید حتماً باید زیر بلیت آمریکا و غربیها برویم. اینها حرفهایی است که هم رئیس دولت اصلاحات مطرح کرده و هم آقای روحانی که اخیراً آهنگ سخنانش تغییر کرده است. اینها میگویند تنها راه پیشرفت از غرب میگذرد و اینگونه وانمود میکنند که اگر بخواهیم کشور پیشرفت کند راهی جز ارتباط با غرب و دوست شدن با آنها وجود ندارد.
البته اخیراً میگویند ما چنین نگاهی نداریم و آمار و ارقام اقدامات دولت را ارائه میدهند و با استناد به آن میگویند که نگاه ما به داخل کشور است...
روانبخش: این سخنان به خاطر این است که آنها هرچه جلو رفتهاند از طرف غربیها لگد خورده اند و اکنون در پایان دولتشان میبینند که این فکر شکست خورده و میخواهند بگویند ما آنطور هم نبودیم که شما فکر میکنید. ولی حرفهایشان موجود است؛ آقای خاتمی رسماً میگفت تنها مسیر پیشرفت از غرب میگذرد یا صحبتهای آقای روحانی که میگوید آمریکا کدخدای عالم است و ما باید با کدخدا ببندیم تا مشکلات حل شود و وقتی بحث مذاکره را مطرح میکند میگوید با این مذاکره است که آب خوردن مردم حل میشود و اگر بخواهیم هوای تهران خوب بشود راهش این است که با آمریکا و غرب رابطهمان را مساعد کنیم و راه دیگری نیست.
اینکه اخیراً گفتهاند به مردم آدرس اشتباه ندهید و آدرس مشکلات در واشنگتن دیسی است، معنای این حرف این است که آمریکا کدخدای عالم است و این همین است که جلوی ما را گرفته و نمیگذارد جلو برویم و حرف ما درست است که فقط با تمسک به آمریکاست که میتوانیم پیشرفت کنیم. میخواهند بگویند این ترامپ بود که آمد جلوی مساعد شدن رابطه ایران و آمریکا و در نتیجه پیشرفت ما را گرفت و اگر کسی بیاید که رویکرد مثبتی داشته باشد، مشکلات ما هم حل میشود. درواقع ایشان با اسم بردن از واشنگتن دیسی میخواهد بگوید که تز من سر جای خودش باقی است و تنها راه پیشرفت همان است.
آقای روحانی در مقدمه کتاب ایران و جهانی شدن آقای سریعالقلم که مشاور فکری او است، تقریض نوشته و کل کتاب را تأیید کرده است. حرف آقای روحانی در مقدمه این کتاب این است که ما بین هویت و پیشرفتمان دچار یک پارادوکس شدهایم. بنابراین اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید یک تعدیلی ایجاد بکنیم بین هویت و پیشرفتمان. هویت ما چیست؟ فرهنگ ایرانی اسلامی. تعدیل یعنی چه؟ یعنی دست از بخشی از هویتمان برداریم تا بخشی از پیشرفت را به ما بدهند. آن کتاب هم همه حرفش این است که باید دست از برخی اصول قانون اساسی و اسلام حداکثری برداریم تا اینکه بتوانیم غربیها نگاه خوشی به ما داشته باشند و به ما پیشرفت بدهند. این نگاه رئیسجمهور اصلاحات و روحانی است که اگرچه در مقاطعی پوستاندازی میکند، امّا یکی هستند.
بنابراین اینجا تحریف حقیقت است که پیشرفت هر ملّتی وابسته به غرب است. در آن کتاب حتی استقلال را هم زیر سؤال میبرند و میگویند استقلال معنا ندارد و مربوط به دوران قبل است. حتی برخی آقایان استعمارشدن را هم امر مطلوبی دانستهاند و میگویند چه اشکالی دارد آدم مستعمره باشد ولی کشورش پیشرفت کند؟ اخیراً مجله «صدا» بعد از اینکه رئیسجمهور صربستان با آن حالت ذلیلانه جلوی ترامپ نشسته بود، نوشت چه اشکالی دارد رئیسجمهور کشوری برود اینطور ذلیل بشود در عوض کشورش پیشرفت کند و در آینده مشخص میشود که چقدر او را خواهند ستود. در واقع این جریان تا این حد فلسفهبافی میکند تا بگویند اگر کسی به بدترین شیوه هم تحقیر شد، خوب است چرا که در راستای پیشرفت است. این نگاه، فقط پیشرفت را در غرب میبیند و حتی به کشورهای شرقی مثل چین و روسیه نگاه مثبتی ندارند.
جریان پوستانداز ۵ سال قرارداد ایران و چین را معطل نگه داشت
سال ۹۴ رئیسجمهور چین به ایران آمد و رئیسجمهور روسیه دوبار به ایران آمد، ولی هنوز قرارداد ما با چین بسته نشده و ۵ سال است که این قرارداد روی هواست. قراردادی که میتوانست کلی آثار مثبت در اقتصاد ایجاد کند. نگاه این جریانِ پوستانداز این است که فقط غرب میتواند کشور را به پیشرفت برساند. خودشان این باور را دارند و دائماً به جامعه هم القا میکنند. خود این فکر، تحریف حقیقت است که مشکلات اقتصادی فقط در سایه نوکری غرب حاصل میشود. چیزی که آریامهر هم قائل به آن بود منتها او از اینها پیشرفتهتر بود، چون او هم غرب را میپسندید هم شرق را. یعنی اینطور بود که در کنار غرب، یک باجی هم به شوروی و چین میداد تا همه را داشته باشد. البته چیزی هم به او نمی دادند. ولی اینها اینطور نیستند و قبلهگاهشان فقط غرب است و اصلاً این طرف را قبول ندارند، لذا شما میبینید در طول این هفت سال و هشت سال دولت اصلاحات هیچ اتفاقی نیفتاد و حتی در فتنه ۸۸ مرگ بر چین و مرگ بر روسیه میگفتند.
تحریف حقایق، عرصههای مختلفی دارد. یکی از تحریفها این است که سندهایی که میتواند منجی کشور باشد را کنار میزنند. اقتصاد مقاومتی سندی است که حضرت آقا با کمک کارشناسان کشور آماده کردهاند و کلاً زیر پا گذاشته شده است. اسناد بالادستی که درباره آموزش نوشته شده به کنار گذاشته میشود، سند جمعیت و دهها سندی که رهبر انقلاب ابلاغ کردهاند کنار گذاشته شده و اینطور القا میشود که تنها سندی که میتواند ما را پیش ببرد سند ۲۰۳۰ هست و آنها بدون مجوز آقا و شورایعالی انقلاب فرهنگی و مجلس میروند آن را امضاءمیکنند، همینطور سند برجام. سند برجام نگاهش بر اساس همین نگاه تحریفی است که اگر امضاء بشود همه مشکلات کشور حل خواهد شد و اگر در این مسیر، کمترین کوتاهی بشود کشور آسیب میبیند.
این فکر، تحریف حقیقت است که مشکلات اقتصادی فقط در سایه نوکری غرب حاصل میشود. چیزی که آریامهر هم قائل به آن بود منتها او از اینها پیشرفتهتر بود، چون او هم غرب را میپسندید هم شرق را. یعنی اینطور بود که در کنار غرب، یک باجی هم به شوروی و چین میداد تا همه را داشته باشد. البته چیزی هم به او نمی دادند. ولی اینها اینطور نیستند و قبلهگاهشان فقط غرب است و اصلاً این طرف را قبول ندارند.
بهیاد داریم که سال ۹۴ برای اجرای برجام گفتند هر روز که تأخیر میافتد ۱۷۰ میلیون دلار به کشور آسیب وارد میشود که آنقدر این دروغ را تکرار کردند که یکی از مراجع قم در سخنرانیهایش فرموده بود که زودتر این را تصویب کنید تا انقدر مردم آسیب نبینند. یعنی این تحریف حتی در یک مرجع تقلید اثر گذاشته بود، بنابراین این تحریف، خیلی مسئله مهمی است. مردم هم چشمانتظار بودند که اتفاقی بیفتد و دلار از ۳۰۰۰ به هزار تومان برسد؛ این تحریف بود دیگر...
درواقع جریان تحریف میتواند اذهان کل جامعه را هم درگیر کند و آن را بهسمت و سویی خاص ببرد ...
روانبخش: بله، جریان تحریف میتواند ارادهها و تصمیمات را تغییر دهد و افکار عمومی را بهسمت خودش میآورد که این اقدام خاص باید انجام شود و اگر نشود کشور پیشرفت نمیکند. دانشگاه و نخبگان را پشت خودش میآورد و طوری القا میکند که اگر کسی حرف مخالفی بزند و بگوید درست نیست، این فرد با بدترین فحشها مورد حمله قرار میگیرد. ملاحظه میکنید که اگر افراد دلسوزی میآمدند و میگفتند که این کار درست نیست بلافاصله بهعنوان دلواپسان نفهم و کسانی که میخواهند جامعه عقب بماند و بهعنوان کاسبان تحریم انواع و اقسام برچسبها را به آنها میزند و رقیب و کسانی که حتی رقیب هم نبودند و بندگان خدا دلشان برای کشورشان میسوخت و اساتید دانشگاه و حوزه بودند را با این برچسبها از عرصه خارج کردند. به این افراد تریبون هم ندادند و اگر به صداوسیما هم میآمدند بودجه صداوسیما را قطع میکردند.
جریان تحریف در همه عرصهها وجود دارد که یکی از آنها عرصه اقتصادی است. آقای روحانی میگوید همه مشکلات اقتصادی به تحریم برمیگردد. ایشان در سال ۹۲ گفت که هشتاد درصد مشکلات مربوط به ضعف مدیریت است و ۱۵ الی ۲۰ درصد مربوط به تحریم است.
حالا ایشان میگوید همهاش به تحریم برمیگردد. خب میگوییم بر فرض این حرف درست باشد که البته خود این حرف هم تحریف واقعیت است، چون بسیاری از این مشکلات به بیتدبیریهای خود دولت برمیگردد و وقتی دولتی در شرایط بحران اقتصادی چندماه مهمترین وزارتخانه کشورش وزیر ندارد و خودش او را کنار زده نه اینکه مجلس استیضاح کرده باشد آن هم به خاطر اینکه در مجلس لابی نکرده که دو وزارتخانه منفک شوند، خب اینها در زندگی مردم و اقتصاد کشور تأثیر میگذارد.
امّا به هر حال ایشان میگوید که همه مشکلات به تحریف برمیگردد که خود این، تحریف واقعیت است. ولی همین هم اگر باشد من میگویم فتنه و تحریف در این تحریم آمریکا علیه ایران نقش اساسی ایفا کرده است. سند این حرف چیست؟
سندش این است که قبل از فتنه ۸۸ شرایط طوری بود که تیم آقای جلیلی در مذاکرات تقریباً مسئله را برده بود و کار را تمام کرده بود. نزدیک بود که این قرارداد به نفع ایران امضاء شود و مذاکرات بهخوب پیش رفته بود.
فتنه ۸۸ آنها را امیدوار کرد. خودشان گفتند که معلوم میشود این نظام لَق است و ستونهایش استحکام ندارد. بنابراین مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی زیر سؤال است. فتنه ۸۸ شبه کودتا بود و دشمن را امیدوار کرد و قراردادی که میخواست به نتیجه برسد معطل ماند. اگر فتنه اتفاق نمیافتاد، در همان سال ۸۸ ما به یک نتیجهای رسیده بودیم.
در سال ۹۲ هم همین اتفاق افتاد و آقای جلیلی و تیمش مذاکرات را بردند به سمت یک نقطه مشخص بردند. زمان آقای جلیلی مثل حالا نبود که غربیها تیم ما را هرکجا که میخواهند بکشند. این ایران بود که محل مذاکرات را تعیین میکرد؛ گاهی مذاکرات در بغداد بود گاهی در روسیه، ترکیه و مجارستان.
در آلماتی ۲، خانم اشتون نماینده اروپا قول داد که چنانچه ما ۲۰ درصد را تعلیق کنیم ـ تعلیق، نه نابودی اورانیوم ـ یکی از دو تحریم مهم بانکی یا نفتی برداشته میشود. خب آقای جلیلی و دوستان گفتند نه، هر دو تحریم را باید بردارید. این کار خیلی مهم است و برای تعلیق ۲۰ درصد باید دو تحریم را بردارید.
طرف مقابل گفتند میرویم صحبت میکنیم. اشتون گفته بود یک تحریم را قول میدهم امّا برای دو تحریم باید بروم مذاکره کنم. بعد نزدیک انتخابات شد، یعنی اواخر سال ۹۱، اشتون گفته بود همه طرفها قبول کردهاند دو تحریم را بردارند، منتها انگلیسیها گفته بودند صبر کنید ببینیم انتخابات ایران چه میشود، ممکن است کسی روی کار بیاید که ما مجبور نباشیم انقدر امتیاز بدهیم
چه بسا امتیاز بیشتری هم بگیریم ...
روانبخش: چه بسا امتیاز بیشتری هم بگیریم. چرا؟
چون شعارها و پالسهایی داده میشد مبنی بر اینکه اگر ما رئیسجمهور بشویم مذاکرات آینده، برد ـ برد خواهد بود. غربیها معنای این حرف را میفهمیدند، لذا مذاکرات متوقف شد تا انتخابات ریاستجمهوری ایران. خب انتخابات هم که آقای روحانی گفت آمریکا کدخدا است و غربیها هم که کتاب دیپلماسی هستهای را مطالعه کرده بودند و قبلاً هم با آقای روحانی مذاکره کرده بودند و میدانستند که منظور او چیست.
خلاصه ایشان گفت باید برویم با خود آمریکا مذاکره کنیم و اروپا تنها فایده ندارد و مذاکرات برد- برد و پنجاه پنجاه خواهد بود. وقتی خود آنها میبینند که طرف، پنجاه پنجاه را پذیرفته، ده درصد را هم نمیدهند. مثل اینکه کسی به بازار برود و بگوید این فرشی که روی دوش من هست را پنجاه درصد زیر قیمت میفروشم، چون پولش را نیاز دارم. خب معلوم است با این حرفی که میزند، این فرش را پنجاه درصد زیر قیمت هم نمی تواند بفروشد، حتماً از او ۳۰درصد خواهند خرید. ایشان این کار را کرد و در نتیجه مذاکرات را به سمت برجام برد و امروز بخشی از این مشکلاتی که در بحث اقتصادی بهوجود آمده به خاطر این تحریمهای ناشی از برجام است.
روحانی مکانیسم ماشهای را که رهبر انقلاب در اختیار او قرار داد فعال نکرد
گفت باید برویم با خود آمریکا مذاکره کنیم و اروپا تنها فایده ندارد و مذاکرات برد- برد و پنجاه پنجاه خواهد بود. وقتی خود آنها میبینند که طرف، پنجاه پنجاه را پذیرفته، ده درصد را هم نمیدهند. مثل اینکه کسی به بازار برود و بگوید این فرشی که روی دوش من هست را پنجاه درصد زیر قیمت میفروشم، چون پولش را نیاز دارم. خب معلوم است با این حرفی که میزند، این فرش را پنجاه درصد زیر قیمت هم نمی تواند بفروشد، حتماً از او ۳۰درصد خواهند خرید.
خب آنها فشار آوردند و آقایان زیر بار رفتند و بعداً گفتند راهبرد تحریم ما جواب داد و بعداً باید در کتابهای درسی این را بیاوریم که تحریم جواب میدهد و توانستیم با تحریمها ایران را سر میز مذاکره بیاوریم و امتیازاتمان را بگیریم. آقایان که مایل بودند کل مسائل را ببرند سر میز مذاکره که مقام معظم رهبری نگذاشتند و فرمودند مذاکره فقط در بحث هستهای.
البته ترامپ بعدها آمد و خطاب به اوباما و تیم او گفت رهبر ایران سر شما کلاه گذاشته و شما را در موضوع هستهای محدود کرده و منطقه را از دست شما در آورده است. نفوذ ایران تا عراق و یمن و سوریه پیش رفته، سپاه قدس پیشرفت کرده و شما در منطقه عقبنشینی کرده اید.
رهبر انقلاب مذاکرات را محدود به برجام کردند و بعد هم که برجام نهایی شد، رهبر انقلاب یک مکانیسم ماشهای را در اختیار دولت قرار داد و متأسفانه آقایان هیچوقت این مکانیسم ماشه را فعال نکردند تا اینکه آمریکاییها فعال کردند. مکانیسم ماشه رهبر انقلاب این بود که به مجرد اینکه نقضی از سوی هر کدام از طرفهای برجام صورت گیرد برجام کن لم یکن تلقی بشود، ولی متأسفانه از آن تاریخ هرچه برجام نقض شد نهتنها ایران آن را نقض نکرد بلکه مدام عملکرد آمریکا و اروپا را توجیه کردند. روزی هم که ترامپ از برجام خارج شد، باز توجیه کردند و گفتند مزاحمی از برجام خارج شده است.
بعد اروپاییها به عهدشان عمل نکردند و دولت آن را هم توجیه کرد. تا امروز که خب ما این همه امتیاز را در بحث هستهای به آمریکا و اروپا دادهایم و به اعتراف خود آقایان هیچ بهدست نیاوردیم. در زمان خود اوباما تحریمهای جدید وضع شد؛ تحریم آیسا و تحریم پاسپورت همهاش زمان اوباما بود. حال آقایان میگویند اگر دموکراتها بیایند اوضاع درست میشود. خود اوباما در یکی از اظهاراتش گفت افکار نسلهای سوم و چهارم ایران را با همین برجام شستشو میدهیم و برجام شرایط خوبی را فراهم کرده است.
خلاصه بعد از برجام، تحریمها کم نشد که اضافه هم شد. از آن طرف، هیچ کشور خارجی با تحریم پاسپورت به ایران نیامد برای سرمایهگذاری. از آن طرف سرمایهگذارهای داخلی و شرقی را معطل گذاشتند و کارخانههای داخلی را فروختند. کارخانه ماشینسازی تبریز و هپکو و نیشکر اهواز و هر کارخانه مولدی که میتوانست در کشور تولید ایجاد کند را به ثمن بخس به نورچشمیهایشان فروختند و کارخانهها خوابید و واردات هم بر تولید چربید. قیمت دلار را هم ۴۲۰۰ کردند و بعد هم گفتند هرکه خواست بگیرد.
جریان فتنه و تحریف بهدنبال چیدن میوه خود از انتخابات ۱۴۰۰ است
۱۸ میلیارد دلار پول مملکت در یک قلم از دست رفت و بین برخی افراد توزیع شد. قیمت دلار را افزایش دادند تا کسری بودجههایشان را تأمین کنند و الان به ۳۰ هزار رسیده و سکه ۱۴ میلیون شده که کسی خوابش را هم نمیدید. اینها حقایقی است که جریان فتنه دنبال کردهاند، یعنی همان کسانی که هر دفعه پوستاندازی کرده و کشور را به اینجا کشانده است.
حالا همان جریان میگویند الان زمان خوبی است که ما میوه این اقدامات و وضعیتی که ایجاد شده را زمان انتخابات ریاستجمهوری بچینیم. میگویند حالا که گرانی زیادی بر مردم تحمیل شده و قیمت دلار و سکه افزایش پیدا کرده، الان وقت این است که تنشها و شورشهای اجتماعی راه بیافتد و ما باید جریان اصلاحات را از اعتدال جدا کنیم و بگوییم روحانی اصلاً ربطی به ما نداشته و ما با اینها فرق میکنیم.
آنها میگویند ما باید در انتخابات کاندیدا داشته باشیم و اگر کاندیدای ما را رد کردند دست به تنشهای اجتماعی بزنیم. همچنین به دنبال یک فتنه جدیدی در آستانه انتخابات هستند که اگر بتوانند کاری کنند که انتخابات برگزار نشود و کشور را بههم بریزند که چنین چیزی میسر نمیشود، اگر هم نتوانستند، در صورتی که مشارکت سیاسی به خاطر عملکرد اینها پایین آمد بگویند به خاطر این بوده که نامزد ما را ردصلاحیت کردهاند و ما چون در انتخابات حضور نداریم مشارکت سیاسی پایین آمده است.
اگر جنگ هست، جنگ مختصات خودش را دارد؛ مختصاتش این است که باید اقتصاد مقاومتی را عمل میکردند. نمیشود در جنگ اقتصادی باشی ولی نسخه اقتصادی دشمن را اجرا کنی؛ اینکه نشد جنگ. مثل اینکه جنگ نظامی داشته باشیم بعد هرچه صدام میگوید عمل کنید. صدام بگوید نیروها را به غرب ببر، بگوییم چشم، بگوید حالا به جبهه جنوب ببر بگوییم چشم، خب اگر در جنگ نظامی کسی نسخه طرف مقابل را عمل کند این یا خائن است یا خیلی نادان.
عامل کاهش مشارکت خود این جریان است که چنین بلایی را بر سر مردم آورده است و مردم را ناراحت کردهاند. با تحریفهایی که الان انجام میدهند میخواهند تقصیرها را گردن رهبری بیاندازند و بگویند چرا ایشان جلوی این اوضاع را نگرفته و چرا اجازه نمیدهند رئیسجمهور استیضاح شود. یعنی باز میخواهد هزینه را گردن مقام معظّم رهبری بیاندازند. در واقع اینجا هم میخواهند برای ایجاد فتنه دست به تحریف بزنند.
شاید این ابهام در اذهان وجود داشته باشد که وقتی در شرایط تعامل با دشمن و مذاکره، متحمل چنین تحریمهای سنگینی میشویم، خب با روی کار آمدن دولتی که اهل مقاومت است نیز تحریم وجود خواهد داشت. سؤال این است که آیا بین این دو نوع تحریم، یعنی تحریم در شرایط مقاومت و تحریم در شرایط سازش، تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ درواقع آیا در هر دو شرایط ما قرار است سختی بکشیم و گشایشی هم در کار نباشد؟
روانبخش: ببینید، همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، هم مقاومت هزینه دارد هم سازش. ما نمیگوییم مقاومت هزینه ندارد. منتها هزینه مقاومت خیلی کمتر از هزینه سازش است. لااقل وقتی مقاومت میکنی و هزینه میپردازی، استقلال خودت را داری و روی پای خودت ایستادهای و عزّت و سربلندی را داری. همزمان به ساخت داخلی میپردازی و کارخانههایت را راه میاندازی و با توانی که در داخل کشور وجود دارد، تولید را رونق میبخشی.
برجام نشان داد مقاومت هزینه دارد، اما سازش کنیم، پوست پیاز هم به ما نمیدهند
امّا اگر سازش کردی هیچکدام از اینها محقق نمیشود؛ همه هزینه را باید بدهی، ذلیل هم باید بشوی و چیزی هم به تو نمیدهند. اگر میخواستند چیزی به ما بدهند در ماجرای برجام باید میدادند. حضرت آقا در سال ۹۱ یعنی قبل از روی کار آمدن دولت روحانی فرمودند اگر آمریکاییها درباره مذاکره راست میگویند اول تحریمها را بردارند بعد حرف مذاکره را بزنند. آقای روحانی آمد گفت اینطور نمیشود؛ باید مذاکره کنیم تا تحریم برداشته شود. بعد مذاکره کردیم و هرچه آنها خواستند ما انجام دادیم و یک پوست پیاز هم به ما ندادند.
حالا از کجا معلوم اگر در مسائل دیگر پای سازش برویم چیزی به ما میدهند؟ اینها به دنبال برجام ۲ هستند که همان موشکی است. برخی آقایان اصلاحطلب میگویند ما باید بر روی برجام ۲ پافشاری میکردیم. برجام ۲ موشکی بود، یعنی ما باید میپذیرفتیم و موشکها را نابود میکردیم یا بُرد موشکهایمان پایین میآمد و به پنجاه شصت کیلومتر میرسید. همچنین پهپادها را هم باید جمع میکردیم و هرآنچه که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند زیر نظر سازمان ملل جمع میشد.
در آنصورت چه اتفاقی میافتاد؟ آنها حمله میکردند و ما را نابود میکردند و قوه دفاعی هم نداشتیم و همان بلایی که بر سر مختار آمد بر سر ما میآمد. هزینه این سازش، نابودی یک کشور است، نابودی پیشرفت و فرهنگ یک کشور و برگشتن به دوران قرون وسطی و چکمههای آمریکاییها روی ملّت ایران است.
این هزینه خیلی هزینه سنگینی است و انقلاب را باید ببوسیم بگذاریم کنار و هرچه آنها گفتند بایدانجام بشود و کشور مستعمره آنها شود، ولی با مقاومتی که مردم کردهاند ما الان نزدیک قلّه هستیم. مقداری دیگر مقاومت کنیم ما به قلّه میرسیم و انشاءالله به فضل الهی شکست لیبرالیزم و آمریکا را خواهیم دید و جمهوری اسلامی به ابرقدرت بزرگ جهانی تبدیل میشود.
موضوع مهم دیگر، بحث حد و مرز هزینههای مقاومت در برابر دشمن است. به نظر میرسد اینطور القا میشود که افزایش روزانه قیمتها ناشی از مقاومت در برابر دشمن است. آیا واقعاً هزینه مقاومت آنقدر زیاد است که هر روز شاهد افزایش قیمتها باشیم؟
روانبخش: ما این را باید توجه کنیم که هزینه مقاومت، چیزی نیست که ما الان داریم پرداخت میکنیم.
هزینهای که ما الان داریم پرداخت میکنیم هزینه رأی اشتباهی است که دادهایم. ما به افرادی رأی دادهایم که نه برنامه داشتهاند و نه تدبیر. همین الان هم در دوران کرونا، طرف حاضر نیست از داخل کاخ بیرون بیاید و پنج دقیقه به مجلس برود و از وزیر پیشنهادیاش دفاع کند. خب از کرونا میترسی؟ آقای رئیسی و قالیباف و دیگران دارند این طرف و آن طرف میروند.
هزینهای که داریم پرداخت میکنیم هزینه رأی اشتباه بود نه مقاومت. امروز هم عمده این گرفتاریهای ما به خاطر این بیتدبیری آقایان است. حضرت آقا به آنها میگویند حالا که اصرار به برجام دارید، یک امتیاز بدهید و یکی بگیرید؛ مثلاً بگویید غنای بیست درصد را میدهیم امّا تحریم بانکی یا نفتی را بردارید. اگر برداشتند و دیدیم بانکها کار میکنند، دومی را هم میدهیم، مثلاً ده تن اورانیوم را میدهیم به شرط اینکه تحریم نفتی را بردارید. بعد اگر دیدیم نفت فروش میرود و پولش هم میآید، گام بعدی را برمیداریم.
آقایان این کار را نکردند و خب این از بیتدبیریشان بود. گفتند امضای رئیسجمهور آمریکا نیاز نیست، آقا گفتند نیاز است. بعد هم همه تعهدات را یکجا انجام دادند و روزی که ما همه را از بین بردیم شد روز امضای برجام و آن روز آنها گفتند ما انجام نمیدهیم. تمام شد و رفت. حالا چه کسی مقصر است؟ مقاومت یا وادادگی و بیتدبیری؟
حضرت آقا به آنها میگویند حالا که اصرار به برجام دارید، یک امتیاز بدهید و یکی بگیرید؛ مثلاً بگویید غنای بیست درصد را میدهیم امّا تحریم بانکی یا نفتی را بردارید. آقایان این کار را نکردند و خب این از بیتدبیریشان بود. بعد هم همه تعهدات را یکجا انجام دادند و روزی که ما همه را از بین بردیم شد روز امضای برجام و آن روز آنها گفتند ما انجام نمیدهیم. تمام شد و رفت. حالا چه کسی مقصر است؟ مقاومت یا وادادگی و بیتدبیری؟
الان هم در بحث اقتصاد، مشکل از مقاومت نیست، مشکل از وادادگی اینها و بیتدبیری اینهاست که چوب حراج به دلار زدند و هرکسی هرچقدر دلار خواست به او دادند. من بهیاد دارم در فرودگاه امام خمینی(ره) در کنار صف بسیجیانی که عازم سوریه بودند، صفهای طولانی وجود داشت. از آنها میپرسیدم کجا میروید؟ یکی میگفت آنتالیا، دیگری میگفت تایوان، دوبی و ... میگفتند این کار برای ما سود دارد، چرا که پنج نفر دیگر را همراه خودمان میبریم و از پاسپورتشان استفاده میکنیم و با هزینه خودمان آنها را آنتالیا و دوبی میبریم و دلارهایشان را برای خودمان ضبط میکنیم. آقایان اینطور چوب حراج به دلار زدند. میدانستند ما تحریم هستیم، کسی که در تحریم قرار دارد اینطور چوب حراج به دارایی خود نمیزند که عدهای آنتالیا و تایوان بروند. بنابراین این آقایان مقصر هستند و سختیهای امروز، هزینه مقاومت نیست، هزینه بیتدبیری، نادانی و ولخرجیهای بیجهت و واردات بیخودی است. وقتی پشم گربه و غذای سگ وارد میکنیم معلوم است که کشور دچار مشکل میشود.
حقایق مربوط به عملکرد آقایان، روزی باید به مردم گفته شود
آقایان این حقایق را تحریف میکنند. اگر حقایق را برای مردم بگویند و مردم عوامل اصلی این فشار اقتصادی را بشناسند، منزل این افراد را سنگباران میکنند. منتها چون کشور ما نیاز به آرامش دارد و دشمن درصدد تنشهای اجتماعی است و منتقدان هم نجابت به خرج میدهند که اسناد اینها را برای مردم رو نمیکنند، اینها از این شرایط سوءاستفاده میکنند. امّا یک روزی باید اینها به مردم گفته شود تا آنها ببینند چه کسانی مردم را به این روز کشاندند و هزینهای که ما امروز میپردازیم، هزینه مقاومت است یا سازش و بیتدبیری در اداره کشور.
اخیراً هم یک تفکیک را انجام میدهند و میگویند ما امروز در شرایط جنگ هستیم و قبل از سال ۹۷ و دولت ما اصلاً جنگ نبود بلکه صرفاً تحریم بود ...
روانبخش: آقای روحانی سال ۹۶ گفت اگر بخواهید جنگ نشود باید به من رأی دهید. القاء میکرد که اگر آقای رئیسی رأی بیاورد حتماً جنگ خواهد شد. آراء مردم را با دوگانه جنگ و صلح آورد جلب کرد چون مردم از جنگ خوششان نمیآید. خب مگر خود ایشان انتخاب نشد؟!
روحانی که با شعار نه به جنگ رأی آورد، حالا میگوید در شرایط جنگ هستیم!
کسی که منادی صلح بود و مردم به او رأی دادند تا جنگ نشود، حالا بعد از گذشت ۳ سال میگوید ما در جنگ به سر میبریم. خب چکار کردی که جنگ شد؟ مگر قرار نشد منادی صلح باشی؟ چرا الان که هر روز اخبار تلویزیون را باز میکنیم میبینیم شما دارید سخن از مقاومت میگویید و سینه چاک میکنی و سر آمریکا داد میزنی، گویا در جایگاه فرماندهی جنگ نشستهای.
کسی که منادی صلح بود و مردم به او رأی دادند تا جنگ نشود، حالا بعد از گذشت ۳ سال میگوید ما در جنگ به سر میبریم. خب چکار کردی که جنگ شد؟ مگر قرار نشد منادی صلح باشی؟ چرا الان که هر روز اخبار تلویزیون را باز میکنیم میبینیم شما دارید سخن از مقاومت میگویید و سینه چاک میکنی و سر آمریکا داد میزنی، گویا در جایگاه فرماندهی جنگ نشستهای.
جنگ اقتصادی سر جایش محفوظ است، ما سالهای سال است در جنگ اقتصادی هستیم ولی اینها جنگ نظامی را هم دارند مطرح میکنند. سالهاست رهبر انقلاب جنگ اقتصادی را مطرح کردهاند و عناوین اقتصادی را برای سالها انتخاب میکنند. اگر جنگ هست، جنگ مختصات خودش را دارد؛ مختصاتش این است که باید اقتصاد مقاومتی را عمل میکردند.
نمیشود در جنگ اقتصادی باشی ولی نسخه اقتصادی دشمن را اجرا کنی؛ اینکه نشد جنگ. مثل اینکه جنگ نظامی داشته باشیم بعد هرچه صدام میگوید عمل کنید. صدام بگوید نیروها را به غرب ببر، بگوییم چشم، بگوید حالا به جبهه جنوب ببر بگوییم چشم، خب اگر در جنگ نظامی کسی نسخه طرف مقابل را عمل کند این یا خائن است یا خیلی نادان. ما حتماً در جنگ اقتصادی هستیم و در چنین شرایطی دولت باید به نسخه اقتصادی خودش عمل کند نه نسخه اقتصادی غربیها. نتیجهاش همین میشود. اگر نسخه ای که حضرت آقا با نظر کارشناسان نوشته بود عمل شده بود ما امروز در جنگ اقتصادی خیلی دشمن را منکوب کرده بودیم. در همین چند سال اخیر ایشان فرمودند ما ۱۴ کشور همسایه داریم که باید از ظرفیت آنها استفاده کنیم. پیشنهاد ساخت نیروگاههای برق را در شهرهای استانهای مرزی دادند، همچنین ساخت پالایشگاه را مطرح کردند.
چرا ما الان می توانیم بنزین به ونزوئلا صادر کنیم؟ ما الان باید واردکنننده میبودیم و تحریم بنزین پدر مردم را در میآورد. الان بنزین ما مازاد است و داریم صادر میکنیم. اگر آنقدر پالایشگاه زده بودیم که دیگر کلاً نفت خام صادر نمیکردیم و بهرهوری نفت خام برای خودمان میشد، میتوانستیم همهاش را تبدیل به گازوئیل و نفت سیاه و بنزین و محصولات نفتی دیگر کنیم.
کشورهای منطقه برای این محصولات لهله میزنند و به مراتب هم سودش بیشتر از نفت خامی است که داریم صادر میکنیم. آقا بارها فرمودهاند که جلوی خامفروشی را بگیرید، امّا ما معدنمان را مفت میدهیم و سنگهای معدنی را میدهیم چینی ها و فراوری میکنند و به خودمان برمیگردانند. آقایان متأسفانه به دنبال این حقیقت نیستند و به نسخه مدنظر رهبر انقلاب و کارشناسان عمل نکردند بعد میگویند چرا اینطور میشود؟ اگر این افراد را متهم به خیانت نکنیم باید بگوییم از روی نادانی است که در جنگ اقتصادی به نسخه اقتصادی دشمن عمل میکنند.
به تفصیل درباره پوستاندازی جریان تحریف سخن گفتید و توضیح دادید که این جریان در هر مقطع خود را به یک لباس درآورده است. آیا میتوان گفت عمر این جریان رو به پایان است یا درست این است که بگوییم این جریان پا به پای انقلاب پیش میآید و همواره بروز و ظهور دارد؟ یا اینکه در مقطع کنونی شانسی برای جلب نظر و رأی جامعه ندارد و زمانی طولانی باید طی شود تا بتوانند خود را احیا کنند؟
روانبخش: یک جریان فکری به این راحتی به پایان نمیرسد. ضعیف میشود امّا اینطور نیست که تمام شود. شاید یکی از دلایلی که حضرت آقا با استیضاح رئیسجمهور موافق نیستند، این است که بگذاریم این جریان، یعنی جریان تحریف تا انتها برود. فرض کنید رئیسجمهور را بگذاریم کنار، آیا دلار، ده تومن یا سه تومن میشود؟ نه! آن قدر خرابکاری کردهاند که آثارش حالاحالا میماند، امّا در صورت استیضاح رئیسجمهور، ممکن است به خاطر برخی تنشها دلار چهل تومان هم بشود. آن وقت میگویند زمان آقای روحانی، دلار سی تومان بود، امّا الان چهل تومان است؛ خدا پدر و مادر روحانی را بیامرزد که در زمان او دلار سی تومان بود و میگفت که دارم با ترامپ مذاکره می کنم و ارزانتر هم میشود! روحانی استیضاح میشد اینها میرفتند در یک گوشه مینشستند و با این حرفها، قهرمان میشدند.
فرض کنید رئیسجمهور را گذاشتیم کنار، آیا دلار، ده تومن یا سه تومن میشود؟ نه! آنقدر خرابکاری کردهاند که آثارش حالاحالا میماند. در صورت استیضاح رئیسجمهور، ممکن است به خاطر برخی تنشها دلار چهل تومان هم بشود. آنوقت میگوید زمان آقای روحانی، دلار سی تومان بود، امّا الان چهل تومان است.؛ خدا پدر و مادر روحانی را بیامرزد که در زمان او دلار سی تومان بود و میگفت که دارم با ترامپ مذاکره می کنم و ارزانتر هم میشود!
اینها باید تا انتها بروند تا مردم نتیجه نگاه سازش به غرب را ببینند. اگر ما همین نتیجه را از این هزینه سنگینی که داده شده بگیریم، ارزش دارد. حداقل مردم این را متوجه بشوند که از غرب و از دشمن چیزی بنا نیست عاید ما بشود. دوم اینکه جریانی که کشور را به این روز کشیدهاند بشناسند. در چنین شرایطی لااقل کشور برای سی چهل سال میتواند بیمه باشد و روی پای خودش بایستد. نگاه مردم به درون معطوف میشود و انرژی که باید دولتها برای پیشرفت کشور بگذارند به درون متمرکز میشود. نگاهمان از غرب برداشته میشود و با کشورهای مستقلی که میتانیم با آنها مراورده داشته باشیم همکاری میکنیم این آغازی خواهد بود برای پیشرفت کشور.
مشخصاً برای انتخابات پیش رو به نظر شما این جریان میتواند به دستاوردی برسد؟
روانبخش: اینها یک پوست دیگر میاندازند و از پوست اعتدال خارج شده و به پوست اصلاحات بازمیگردند.
میتوانند نظر جامعه را به خود جلب کنند؟
روانبخش: نه! به نظرم مردم اینها را شناختهاند و اینها در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی نخواهند داشت؛ خودشان هم میدانند. میدان در انتخابات پیش رو، میدان این جریان نیست. منتها اقداماتی میکنند که مردم را نسبت به جریان انقلابی بدبین کنند و بگویند از اینها هم آبی گرم نمیشود.
این جریان فقط دارند فضا را مشوش میکنند. مثلاً علیه مجلس هرچه میتوانند مینویسند. اینها دورههای قبل در مجلس که بودند، ماشینهای مدل بالا میگرفتند و وامهای پانصد میلیونی. حالا که این افراد به مجلس رفتهاند و دویست میلیون هزینه رهن مسکن گرفتهاند یا مثلاً ماشین گرفتهاند که در مالکیت خود مجلس است، این همه سر و صدا راه میاندازند. البته به همین اقدام نمایندگان هم انتقاد وارد است و اگر پیاده به داخل مردم بروند بهتر است، ولی حالا چه کسی این حرف را میزند؟ یک زمانی ما این حرفها را میزنیم و خطاب به دوستان انقلابی میگوییم مراقب باشید که در مجلس، دورتان نزنند، مجذوب دنیا نشوید و ... ولی کسی که خودشان این کارهاند میگویند آی مجلس مجلس اشرافی است و فلان است و ...
به نظرم مردم اینها را شناختهاند و اینها در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی نخواهند داشت؛ خودشان هم میدانند. میدان در انتخابات پیش رو، میدان این جریان نیست. منتها اقداماتی میکنند که مردم را نسبت به جریان انقلابی بدبین کنند و بگویند از اینها هم آبی گرم نمیشود. این جریان فقط دارند فضا را مشوش میکنند. مثلاً علیه مجلس هرچه میتوانند مینویسند.
مجلسیها باید حواسشان را جمع کنند اگر دولت میخواهد قرارداد ببندد و به آنها ماشین بدهد ماشینی بگیرند که مربوط به تودههای مردم است. یکی از آقایان گفته من ماشین شاسی بلند میخواهم چون میخواهم به روستاهای دورافتاده بروم. خب یک نماینده اگر به فرماندار بگوید من میخواهم به فلان روستا بروم حتماً ماشین شاسی بلند در اختیارش قرار میدهد.
ببینید؛ آقای شریعتمداری نکته مؤدبانه ای را خدمت حضرت آیتآلله سیستانی مطرح کردهاند. ایشان نوشتهاند که حضرت آیتالله سیستانی، هدهد خدمت حضرت سلیمان رسید و گفت من خبری دارم. قومی هستند به نام سباءکه دارند بت میپرسند. حضرت سلیمان لطف کرد و خبر هدهد را شنید. من هم هدهدی هستم که خدمت شما خبر میدهم که قصد اینها از این دیدار با شما این است. همین. راه افتادند که آی به مرجعیت توهین شده است. روزنامه حزب کارگزاران تیتر دفاع از حریم مرجعیت زده است. حالا برخی از همین افراد به پیغمبر اهانت میکردند و تقلید را کار میمون میدانستند.
آقای آقاجری از دوستان همین افراد که محکوم به ارتداد شد، گفت «تقلید کار میمون است» و مراجع را چهارتا پیرمرد معرفی کرد. حالا اینها به شریعتمداری میگویند به مرجعیت توهین کردهای. آن هم خطاب به کسی که همیشه سینه چاک مرجعیت بوده و چنین ادبیات محترمانهای را بهکار برده است. البته ایشون عذرخواهی هم کرد. حالا عراقیها اگر بیانیه بدهند، جا دارد چون آیتالله سیستانی در این کشور جایگاه خاصی دارد و حتی اگر کسی بگوید بهعنوان هدهد میخواهم خبری به شما بدهم شاید آن را توهین تلقی کنند، ولی این آقایان که خودشان این همه به مقدسات توهین کردهاند، حالا این تعبیر را میگویند توهین است.
فقط به دنبال این هستند که خوراکی برای انتخابات فراهم کنند و جریان انقلابی را به هر بهانهای که شده زیر سؤال ببرند. توصیه حقیر این است که همه دوستان انقلابی مراقب باشند و هیچ بهانهای به دست این جریان پوستانداز ندهند. چون خودشان را در انخابات آینده شکست خورده میدانند و میخواهند مردم را از نظام ناامید کنند و مشارکت را پایین بیاورند تا مشروعیت نظام را در جهان خدشهدار کنند.
منبع: فارس