نسخه سایت نزدیک به پورمحمدی برای اصلاح طلبان/ «لاریجانی رییس جمهور»، ظریف معاون اول
«اصلاح طلبان ۲ کاندیدا معرفی کنند؛ یک رئیس جمهور یک معاون اول». این را محمدرضا خباز فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید و توضیح میدهد که «باید توجه کنیم فردی در قامت ریاست جمهوری قرار است پس از مقام معظم رهبری به عنوان شخص دوم کشور کارها به پیش ببرد، به همین دلیل نباید تعدد کاندیدا از یک جناح را حسن دانست، بلکه باید تنها افراد کارآمد وارد عرصه شوند.
به گزارش دیده بان ایران؛ سایت نامه نیوز نزدیک به مصطفی پورمحمدی گه از مدت ها قبل در گیر و دار کِشاندن محمدجواد ظریف به وزارت کشور برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری است در تازه ترین گزارش خود در همین رابطه نوشت:
«اصلاح طلبان ۲ کاندیدا معرفی کنند؛ یک رئیس جمهور یک معاون اول». این را محمدرضا خباز فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید و توضیح میدهد که «باید توجه کنیم فردی در قامت ریاست جمهوری قرار است پس از مقام معظم رهبری به عنوان شخص دوم کشور کارها به پیش ببرد، به همین دلیل نباید تعدد کاندیدا از یک جناح را حسن دانست، بلکه باید تنها افراد کارآمد وارد عرصه شوند. در جناح اصلاحات نیز بنده معتقدم از هم اکنون دونفر به عنوان شخصیت اصلی و البته معاون اول به مردم جهت انتخابات ۱۴۰۰ معرفی شوند».
آنچه خباز در گفتوگوی اخیر خود با «خبرآنلاین» بیان کرده در واقع همان الگوی مورد نظر اصلاح طلبان در انتخابات آتی است که پیشتر نیز در «نامه نیوز» درباره آن نوشته بودیم. بر اساس اطلاع خبرنگار نامه نیوز، هم اکنون جلساتی با حضور چهرههای مطرح اصلاح طلبی تشکیل میشود تا فعالان سیاسی در این جریان به الگوی نهایی خود برای مشارکت در انتخابات آتی برسند. الگویی که بر اساس آن اصلاح طلبان سراغ ائتلاف با یک گزینه غیراصلاح طلب رفته و برای ممانعت از تکرار آسیبهایی که تجربه مشابه آنان در سال ۹۲ رقم زد، معاون اول یا وزیر خارجه گزینه پیشنهادی را نیز معرفی خواهند کرد.
اصلاح طلبان سراغ این استراتژی رفتهاند، زیرا بر اساس شرایط موجود راه دیگری برای پیروزی در انتخابات و موفقیت در کشورداری – در صورت پیروزی- ندارند. اصلاح طلبان خوب میدانند که برای موفقیت در انتخابات اول از همه باید از فیلتر دستگاههای نظارتی عبور کنند و بعد هم بتوانند سرمایه اجتماعی خود را پای صندوق بیاورند. در هر دو مرحله، اما با چالشهای جدی مواجه هستند. نیروهای تندرو و رادیکال این جریان که شاید قادر به جلب نظر بدنه اجتماعی باشند، امیدی به تایید صلاحیت ندارند و امثال عارف که تایید صلاحیت شدنی هستند هم رای آوری چندانی ندارند.
در این شرایط اصلاح طلبان ناگزیر هستند به اهم فی الاهم کردن مسائل خود و پیدا کردن راهکار برای حل آن. در این روند نیز باید قبل از همه آن کاندیدایی که تایید صلاحیت میشود را بیابند. این گزینه را کارگزارانیها از مدتها قبل روی میز گذاشتهاند. آنها معتقدند که در صورت نیاز باید الگوی ۹۲ را تکرار کرد و علی لاریجانی را هم مناسبترین گزینه برای ائتلاف میدانند. استدلال آنان و دیگر حامیان ایده ائتلاف این است که اصلاح طلبان به کاندیدی نیاز دارند که به فرض پیروزی در انتخابات نیز بتواند کاری از پیش ببرد. یعنی بتواند با مجلس یکدست اصولگرای یازدهم همکاری کرده و با دیگر نهادهای قدرتمند کنار بیاید. تاکیدشان این است که هر رئیس جمهوری بدون داشتن این تواناییها نمیتواند موفق باشد و اصلاح طلب بودن او نیز دردی را دوا نمیکند.
اصطلاحطلبان مردد در ائتلاف، اما بعد از پذیریش این منطق با یک مانع ذهنی و البته بهجا مواجه میشوند. علیلاریجانی یا هر فردی با مختصات وی چطور میتواند رای بدنه اجتماعی این جریان را ازآن خود کند؟ اصلا چطور میتوان با معرفی لاریجانی از سرمایه اجتماعی این جریان خواست که پای صندوق بیایند؟!
در جلسات جماران، اما راهکار مناسب برای رفع این منانع نیز یافت شده است. آقایان تصمیم ساز در جریان اصلاح طلب معتقدند که باید در کنار لاریجانی به عنوان گزینه ائتلافی یک چهره اصلاح طلب یا حداقل محبوب معرفی شود. حسن این کار آن است که اصلاح طلبان همان اول کار سهم خود را از کابینه گرفته و مانع از تکرار تجربه تلخ دولت روحانی میشوند. به اضافه اینکه با اتکا به محبوبیت و مقبولیت دومین کاندیدای خود که در قالب معاون اول یا وزیرخارجه دولت بعد، به مردم معرفی میشود؛ دوز اصلاح طلبی را در دولت آتی بالا برد و میتوانند بدنه اجتماعی خود را متقاعد کنند که حضور و مشارکت در انتخابات مفید است.
اینطور که گفته میشود گزینه اصلاح طلبان برای تحقق این مهم نیز محمد جواد ظریف است. او اگرچه اصلاح طلب نیست، اما اشتراک نظرهایی با این جریان دارد. چنانچه قبلا شهربانو امانی در گفتگویی با نامه نیوز، تاکید کرده بود که لاریجانی کارنامه اصلاح طلبانه دارد و حداقل از لاریجانی مقبولتر است.
امتیاز دیگر ظریف این است که به رغم مسائل ایجاد شده برای برجام، هنوز از محبوبیت برخوردار است و بر اساس نظرسنجیها میتوان روی رایآوری او حساب کرد.
مهمتر از همه اینکه اگر ظریف به عنوان وزیر خارجه یا معاون اول معرفی شده و لاریجانی رئیس جمهور باشد، نوعی تقسیم کار در دولت آتی شکل گرفته است. به این ترتیب که سیاست خارجی به اصلاح طلبان و نماینده آنان در دولت سپرده میشود و حل و فصل مسائل داخلی نیز به عهده اصولگرای میانهرویی گذاشته میشود تا ضمن تعامل با سایر نهادها، اداره شکل را به عهده بگیرد.
حامیان این ایده خوب میدانند که در صورت استفاده از هر استراتژی دیگری، راهی پر فراز و نشیب در پیش دارند و یا انتخابات را مثل اسفند ۹۸ واگذار میکنند یا دولتی خواهند داشت که اگرچه اصلاح طلب خوانده میشود، اما قادر به ایجاد تغییر نیست و همین سرمایه اجتماعی باقی مانده را هم میریزاند.