محمدصادق جوادیحصار: خاتمی از مردم نمیخواهد رای بدهند از حاکمیت میخواهد شرایط انتخابات آزاد را فراهم کند
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت: به نظر من یکی از نقاطی که نمیتوان به عنوان نقطه قوت از آن نام برد، شیوه تعامل خاتمی با مرحوم هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی در شکلدهی حمایت اصلاحطلبان از دولت اعتدالی است. من شخصا از ایشان خواستم که ضمن احترام شدید به آقای هاشمی که از جبهه اعتدال حمایت میکنند، مرز بین اصلاحطلبی و اعتدالیون را مشخص کنید. از خاتمی خواستم کاری کند که پاسبان حریم حوزه اصلاحطلبان باشد و آقای هاشمی هم پرچمدار حوزه اعتدالگرایی و مرز این دو حوزه از هم تفکیک و مشخص شود و با کمال رفاقت، رقابت سیاسی را تعریف کنید.
به گزارش دیده بان ایران؛ باتوجه به اظهاراتی که از سیدمحمد خاتمی دستکم در ۶ ماهه نخست سال ۹۹ شنیدهاید و کنشگری از او دیدهاید، پس از گذشت قریب به ۷ سال روی کار آمدن دولت اعتدال و یک دوره 4ساله مجلس با حضور یک فراکسیون اصلاحطلب که جملگی با حمایت ایشان محقق شد، خاتمی امروز را چطور میبینید؟ خاتمی امروز با خاتمی چند سال گذشته و پس از پشت سر گذاشتن تجربه این سالها چه تفاوتهایی دارد و اظهارات و کنشگری او را چطور تحلیل میکنید؟
خاتمی امروز کنشگری است که در یک عرصه شطرنج بسیار بسیار پیچیده، تلاش میکند ایفای نقش کند. تصور من این است که او در چند جبهه متفاوت اما مرتبط با هم دغدغهمند است. مساله اول استمرار جمهوری اسلامی با رویکرد حمایت اکثریت مردم است، همان جمهوریتی که در انقلاب اسلامی هدف بود و شکل گرفت. از یک سو این جمهوریت ابزار و لوازم و امکانات خود را طلب میکند و برای کسب این ابزار و امکانات خاتمی در مضیقه فراوانی است. اولین مضیقه مقاومت و مزاحمتی است که از سوی جریانهای رقیب در کشور وجود داشته و دارد و اتفاقا این جریانها در ساختار قدرت هم تاثیرگذار هستند و هم قدرتمند. بنابراین یکی از دغدغههای اصلی خاتمی سامانبخشی زیرساختهایی است که این هدف را تامین میکند. دومین مساله این است که رویکرد خاتمی به مقوله قدرت و مدیریت کشور با بخشی از رویکردهای جاری متفاوت است. از جمله اینکه خاتمی نوعی تنشزدایی و مردمداری درون کشور و نوعی تنشزدایی و مشارکت موثر در حوزههای منطقهای و فرامنطقهای و جهانی را با حفظ گفتمان استقلال و آزادی دنبال میکند. او به توسعه متوازن جمهوری اسلامی همراه با توسعه متوازن جهانی فکر و ایران را در مسیر توسعه جهانی تعریف میکند. برخی طیفهای قدرت در کشور این مقوله را ناشدنی تصور میکنند و معتقدند امکان اینکه منافع جهانی اجازه بدهد، تجربه جمهوریت اسلامی به نشو و نما بپردازد احتمال ناممکنی است. بنابراین، این موضوع هم یکی از دغدغههای امروز آقای خاتمی است که در کنشگریهای او کاملا ملموس است و همه میتوانند با کمی دقت به آن برسند.
مقوله دیگری که به شدت مورد توجه خاتمی است اینکه انگیزههای مشارکت مردم با رویکرد مردمسالارانه و قانونی در کشور افزایش یابد. این رویکرد هم با موانع جدی روبهرو است. از جمله اینکه هرگاه دولت اصلاحطلب سر کار بوده، موانع و مشکلات خاص خود را داشته اما دولتهای مورد حمایت اصلاحطلبان از جمله دولت روحانی هم با گرفتاریهای خاص خود مواجه بوده است. در حقیقت اصلاحطلبان را مجاز و مختار در انتخاب روش و سیره خود نگذاشتهاند بلکه در مسیر تحقق مطالبات اصلاحطلبانه موانع جدی ایجاد کردهاند. اینکه آقای خاتمی میگوید اگر کار به همین روال پیش برود و فضا همینگونه باشد، دیگر بعید است که دعوت من و «تکرار میکنم» بتواند مردم را برای مشارکت در انتخابات مجاب کند. این یک نهیب و تحزیر به جریانهایی است که مانع تحقق مطالبات مردم در انتخابات و پس از پیروزی آنها میشوند. همچنین نوعی انذار است به کسانی که با ایجاد مضایق متعدد، امید مردم را بر تاثیر بر سرنوشت خودشان و کشور کاهش دادهاند و به ناامیدی کشاندهاند. در حقیقت خاتمی خطاب به آنها میگوید که اگر این مسیر را ادامه دهید، راهی برای بازگشت مردم به سوی انتخابات و حضور پای صندوقهای رای باقی نمیماند. پس یکی از دغدغههای جدی امروز آقای خاتمی رفع موانع بر سر راه مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان است. همان موانعی که همگان میدانند؛ نظارت استصوابی، دخالتهای فراقانونی، زد و بندهای حاشیه انتخابات و... . یکی از مهمترین دغدغههای آقای خاتمی این بوده که در حوزه اصلاحطلبی، شیوهای از رفتار دموکراتیک را تجربه کنند که بتواند به عنوان یک الگو و یک نمونه اجرا شده، قابلیت تسری و اجرا پیدا کند. مثلا در میان اصلاحطلبان از همه ظرفیتها استفاده شود، چهرههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اضلاع جامعه مدنی، اتحادیههای صنفی، احزاب، نمایندگان فکری و فرهنگی، نخبگان فکری و... همگی در شکلدهی پروسه و پروژه اصلاحطلبی دخالت داشته باشند.
مرور مواضع و کنشگریهای اخیر سیدمحمد خاتمی نشان میدهد که گویا به سمت نوعی فردگرایی رفته و تلاش دارد به عنوان یک چهره کاریزمای اصلاحطلب که همواره عنوان رهبری اصلاحات را با خود به همراه داشته است، بخش فردی شخصیت خود را تطهیر کرده و شاید خط و مرزی میان خود با بخشها و طیفهای مختلف اصلاحطلب مشخص کند. در حالی که در چند سال گذشته بیش از هر چیز برای تصمیمات تشکیلاتی وقت گذاشته و در همان راستا یعنی در چارچوبهای شورای مشورتی یا «شعسا» عمل میکرد؛ در حالی که امروز مثلا با یک پیام ویدیویی نگاه اصلاحطلبانه به مقوله آموزش را تشریح میکند. آیا شما نیز با این نگاه موافق هستید؟
همواره یکی از دغدغههای خاتمی این بوده که الگویی از شیوه مدیریتی اصلاحطلبانه را به نمایش بگذارد که این الگو امکان تسری به اضلاع دیگر اجتماعی، سیاسی و ... را داشته و در سایر حوزهها هم قابل اجرا باشد. یعنی نهتنها احزاب بلکه چهرههای فکری و فرهنگی، نخبگان اجرایی یا اشخاص متنفذ اجتماعی در تصمیمگیریهای کلان در حوزه اصلاحطلبی دیده شده و مشارکت داده شود که البته در اجرا با موانعی روبهرو شد. از جمله اینکه شورای مشورتی با جبهه هماهنگی اصلاحطلبان به یکسری تقابلها رسیدند. از مجموع دیالوگهای میان شورای مشورتی و شورای هماهنگی اصلاحطلبان، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان متولد شد اما باز هم توانایی لازم را از خود نشان نداد و توقع جامعه اصلاحطلب را برآورده نکرد البته نباید متوقع بود. اما یکی دیگر از مهمترین دغدغههای آقای خاتمی این است که به عنوان رهبر جریان اصلاحطلب، اعتماد بدنه اجتماعی به شخص خود را هم ترمیم کند. ممکن است عدهای به یک حزب یا تشکیلات یا چهره اصلاحطلب ایراداتی را وارد بدانند اما ظاهرا خاتمی میخواهد به گونهای رفتار کند که بدنه اجتماعی فرقی میان رفتار شخصی او با رفتاری که در جبهه اصلاحطلبان توسط اصلاحطلبان رقم میخورد قائل باشد. بالاخره هم حرمت آن افراد حفظ شود و هم اگر جایی نظری به مرحله اجرا میرسد، مشخص باشد که این نظر شخص آقای خاتمی است یا نظر گروهی دیگر. ضمن اینکه اصلاحطلبان یک حزب نیستند و خاتمی هم قرار نیست با استبداد رای رفتار کند، چه بسا دفعاتی بوده که اصلاحطلبان خلافنظر یا گفته او رفتار کردهاند اما حرمتش را هم پاس داشتهاند اما آقای خاتمی با اعتنا به همه این داشتهها و نداشتهها تاکنون توانسته محوریت خود را در جریان اصلاحات حفظ کند.
پس شما هم این برداشت را دارید که خاتمی اخیرا در حال بازسازی و ترمیم و احیای شخصیت کاریزمایی است که همه میشناختند، البته با تکیه بر فردیت و نه به صورت جریانی و تشکیلاتی؟
به نظر من اگر خاتمی این کار را میکند، یک ضرورت است. کار هوشمندانهای است و باید این اتفاق رخ دهد.
با نگاهی که به دغدغههای خاتمی و رویکردهای او دارید، فکر میکنید رویکرد انتخاباتی او امسال چگونه باشد؟ به هر حال خاتمی قطعا با تحریم انتخابات مخالف است کما اینکه حتی در انتخابات سال ۹۰ و پس از بحران انتخابات ۸۸ نیز در انتخابات شرکت کرد. به نظر شما موضع خاتمی برای مشارکت فعال در انتخابات با وجود شرایط امروز همان موضع خواهد بود؟ به نظر شما اصرار بر این موضوع در شرایطی که به تعبیر برخی روند اصلاحی با بنبست مواجه شده است به وجهه کاریزمای خاتمی آسیب نمیزند و او را بیش از این از مردم دور نمیکند؟
آقای خاتمی در همان سال ۹۰ هم مردم را به عدم مشارکت در انتخابات دعوت نکرد که بعد خودش رای بدهد و در واقع نوعی خلف وعده و پیمانشکنی کرده باشد. خاتمی از نگاه خودش کسانی را که در مقابل رای و نظر مردم بودند، دعوت به همراهی با مردم میکرد و از آنها میخواست به مطالبات مردم توجه داشته باشند. او از مقابلهکنندگان با رای و نظر مردم میخواست به نظر مردم تمکین کنند. عدهای میگویند، حضور هوشمندانه در انتخابات یعنی اگر مطابق سلیقه ما نبود، شرکت نکنیم. آقای خاتمی چنین نظری نداشت که خلاف آن عمل کند. الان هم باید این دو مقوله را از هم تفکیک کنیم. خاتمی قطعا نمیگوید که انتخابات را تحریم کنیم بلکه معتقد است اگر میخواهیم انتخاباتی داشته باشیم که اکثریت مردم در آن شرکت کنند باید زمینهها و انگیزههای مشارکت مردم را افزایش دهیم. او مردم را ملزم به رای دادن نمیکند اما از دیگران میخواهد، کاری کنند که مردم با انگیزه وارد انتخابات شوند.
اگر این دیگرانی که شما از آنها صحبت میکنید هیچ گامی به سمت اصلاح رویکردها برندارند و هیچ عزمی برای ایجاد شرایط لازم جهت افزایش مشارکت مردم نداشته باشند؛ در صورتی که خاتمی بر رای دادن یا اصلاحطلبان بر مشارکت فعال انتخاباتی تاکید کنند، آیا بدنه اجتماعیشان را از دست نمیدهند؟ مردم ناامیدتر نمیشوند؟
تصور میکنم با امارات و اشاراتی که دیدهام و سابقهای که از بزرگان اصلاحطلبان میشناسم، شرایط انتخابات سال ۱۴۰۰ مشابه شرایط انتخابات اسفند ماه ۹۸ باشد و اوضاع به همانگونه پیش برود. احتمال اینکه قاطبه اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری از یک فرد خاص حمایت کند، بسیار کم است در این صورت آقای خاتمی هم از کاندیدای مشخصی حمایت نمیکند. اگر خاتمی این کار را نکند، این برداشت درست است که او به اراده اکثریت اصلاحطلبان توجه و عنایتی نداشته و مردم هم تصمیم خودشان را برای ادامه همراهی با آقای خاتمی و سایر اصلاحطلبان به این شکل و روش خواهند گرفت. آن وقت مردم یا با روشهای دیگری به اصلاحطلبی ادامه میدهند یا با صاحبان منشهای دیگری در حوزه اصلاحطلبی پیمانهای جدی و مستحکمی خواهند داشت.
زمان زیادی تا انتخابات ریاستجمهوری باقی نمانده است. به نظر شما چهرههای مرجعی چون خاتمی یا حتی محصورین مثل میرحسین موسوی و کروبی هنوز این پتانسیل را دارند که مردم را برای رای دادن در همین شرایط ترغیب کنند؟
شرایط آتی کشور در انتخابات سال ۱۴۰۰ بسیار تعیینکننده است. به گمان من اگر وضعیت عمومی به شکلی باشد که عدم حضور و مشارکت مردم در انتخابات، امنیت عمومی کشور و پایداری و ماندگاری سیستم حاکمیتی کشور را دچار بحران جدی کند، بعید نمیدانم این حضرات با همه دغدغهها و ناراحتیها و آلام و رنجهایشان بر همه ناگواریها چشم بپوشند باز هم برای ماندگاری کشور و با پاسداشت نگاههای انتقادی از مردم بخواهند به صورت مشروط در انتخابات شرکت کنند.
خاتمی در ۷ سال گذشته کنشگری فعال و موثری داشته که نمونه عینی آن انتخابات چند دوره گذشته است. اگر بخواهید به نقاط ضعف کنشگری او اشاره کنید به چه موضوعاتی اشاره میکنید که بهتر است در این دوره ترمیم و اصلاح شود؟
به نظر من یکی از نقاطی که نمیتوان به عنوان نقطه قوت از آن نام برد، شیوه تعامل خاتمی با مرحوم هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی در شکلدهی حمایت اصلاحطلبان از دولت اعتدالی است. من شخصا از ایشان خواستم که ضمن احترام شدید به آقای هاشمی که از جبهه اعتدال حمایت میکنند، مرز بین اصلاحطلبی و اعتدالیون را مشخص کنید. از خاتمی خواستم کاری کند که پاسبان حریم حوزه اصلاحطلبان باشد و آقای هاشمی هم پرچمدار حوزه اعتدالگرایی و مرز این دو حوزه از هم تفکیک و مشخص شود و با کمال رفاقت، رقابت سیاسی را تعریف کنید. در واقع کاری کنند که دولت خود را وامدار اصلاحطلبان بداند و این موضوع به عنوان یک پروژه تعریف شود. به گمان من در این زمینه غفلت بزرگی صورت گرفت. غفلت مهمتر این بود که بدون هیچ امکانسنجی معناداری آقای روحانی بر آقای عارف ترجیح داده شد. من فکر میکنم اگر آن ترجیح اتفاق نمیافتد شاید شرایط کشور متفاوت بود.
منبع: اعتماد