دفاع سفت و سخت کیهان از مجلس یازدهم/ از اینکه روابط مجلس و شورای نگهبان خوب شده است احساس نگرانی می کنند/ شما را چه به آب آشامیدنی و گاز و برق و حرف زدن رو در رو شدن با مردم؟
محمد ایمانی در کیهان نوشت: وقتی مالیخولیا عود کرده باشد، چنان اختیار را سلب میکند که ناچار، درباره خطر پوپولیسم آژیر بکشند؛ چرا که شماری از نمایندگان، خود را نوکر مردم یافته و به جای مدیریت از راه دور، مشکلات را از زبان خود مردم شنیدهاند! این خود زنی اگر مالیخولیا نیست، پس چیست؟
به گزارش دیده بان ایران؛ محمد ایمانی در بخشی از یادداشت امروز کیهان با «عنوان پُشت در کیست؟ چرا میترسند؟» نوشت: حمله به مجلس و دستگاه قضایی و شورای نگهبان و هیئتها و سخنوران انقلابی و نامزدهای محتمل انتخابات سال آینده، بلکه حتی نامزد تراشیدن از کسانی که تصمیمی برای این کار ندارند. زمانی، فضاسازی سنگینی علیه آیتالله رئیسی کردند که نگرفت و حالا به آقایان قالیباف و جلیلی و... حمله میکنند.
اما در واقع از مردم میترسند و نه از شخصیتهای مذکور. گاهی آژیر میکشند که چرا روابط مجلس و شورای نگهبان - دو بازوی نهاد تقنین و نظارت- خوب شده و به جای تقابل فرسایشی، به همفکری و همافزایی رسیده است! مجلس یازدهم، هنوز آغاز به کار نکرده بود، به منتخبان جدید حمله میکردند که چرا کاری برای مردم نمیکنید؟ مجلس که افتتاح شد، رفتند سراغ داغ کردن نزاع در انتخابات هیئترئیسه. وقتی سنگ روی یخ شدند، گفتند اصلا اینها با هم ساخت و پاخت کردهاند و حال و حوصله رقابت ندارند! پس از آن هم شروع کردند به زدن نمایندگان موثر و سپس بزرگ کردن حاشیهها در مقابل اولویتهای مهم اکثریت نمایندگان و اقدامات مثبت در مسیر اصلاح قوانین و نظارت بر عملکردها.
وقتی هم دیدند شماری از نمایندگان و رئیس مجلس، به میان مردم و کارگران و تولیدکنندگان و کارآفرینان و حاشیهنشینها در مناطق مختلف میروند، شروع کردند به جنجال؛ که چه نشسته اید نمایندگان تهران، برای بازدید میدانی تا خوزستان و سیستان و بلوچستان رفتهاند! به روی خود نیاوردند که نمایندگان مجلس، در قبال همه ملت و کشور مسئولند.
وقتی مالیخولیا عود کرده باشد، چنان اختیار را سلب میکند که ناچار، درباره خطر پوپولیسم آژیر بکشند؛ چرا که شماری از نمایندگان، خود را نوکر مردم یافته و به جای مدیریت از راه دور، مشکلات را از زبان خود مردم شنیدهاند! این خود زنی اگر مالیخولیا نیست، پس چیست؟ اگر عقلشان زائل نشده بود، خود پیشقدم این رویکرد درست که بدیهیترین ادب وکالت مردم است، میشدند.
یا، حالا که دیگران قضای مسئولیت آنان را به جا میآورند، زبان به تشکر میگشودند. یا، خود را به ندیدن میزدند و سکوت میکردند. اما گویا سندرم مغز و زبان بیقرار موجب میشود انگشتنماترین واکنش را نشان دهند. از این مدعیان دموکراسی میپرسیم؛ مگر رکن مردمسالاری، چیزی غیر از مردم است؟ آیا مردم فقط سر صندوق رای محترمند و بعد از آن، باید با آنها مانند افراد مبتلا به بیماری واگیر رفتار کرد؟ اما اگر مراد از پوپولیسم، وعدههای عوامفریبانه و غیرواقعی است، چه کسی پوپولیستتر از خود شما که هفت، هشت سال، درِ باغ سبز نشان دادید، اما درهای گرفتاری و مضیقه را به روی مردم گشودید؟!
آنها سالها فرصت داشتند به میان مردم بروند و حق نوکری را در کسوت مدیر و نماینده مجلس ادا کنند. اما جز در چند ماهه منتهی به انتخابات، این حق را از، ولی نعمتان دریغ کردند. حالا هم که منتخبان جدید، به بدیهیترین وظیفه نمایندگی عمل میکنند، جماعت بدعمل صدایشان درآمده که؛ این چه طرز ادای مسئولیت است؟ شما را چه به آب آشامیدنی و گاز و برق و جاده و مسکن و اشتغال و کسب و کار مردم؟ میگویند پای درد دل مردم نشستهاید، پس پوپولیست هستید! با زبان بیزبانی میگویند رفتار شما، به هم زدن نرخ و طلبکار کردن مردم است! عصبانی هستند از اینکه توانسته بودند از سیاست و مدیریت «معیار زدایی» کنند؛ اما حالا منتخبانی روی کار آمدهاند که رفتارشان، ترازهای اسلامی و انقلابی را برای سنجش صلاحیت مسئولان احیا کرده است. بزرگترین شکنجه برای اشراف، فروتن شدن در برابر مردم و عَرَق نوکری ریختن برای آنان است.