شهربانو امانی: هیچگاه برای اعتراضات قانونی مردم تصمیم جدی گرفته نشد/ اگر دست اصلاحطلبان باز باشد میتوانند کشور را به خوبی اداره کنند
عضو شورای شهر تهران گفت: برای جریانی که فقط اجرای کاریکاتوری انتخابات اهمیت دارد و صندوقی خوب است که آنها از آن بیرون بیایند، تفاوتی ندارد که مشارکت در انتخابات چه میزان است و مردم شور و هیجان برای سرنوشت کشور خود دارند یا خیر، چراکه هرگاه و در هر انتخاباتی مشارکت مردم بالا بوده این جریان نتوانسته، برنده میدان باشد.
به گزارش دیده بان ایران؛ پس از انتخابات ۹۸ و مشارکت حداقلی مردم، آنطور که پیداست و سیاسیون هم بارها به آن اشاره کردهاند انتخابات با مشارکت پایین به مذاق برخی خوش آمده و برای انتخابات آتی هم از این شیوه استقبال میکنند، چراکه هرگاه حضور حداکثری در انتخابات عملی شده نتیجه دلخواه برای تندروها نداشته است. برای بررسی شرایط انتخابات در دو جریان سیاسی کشور شهربانو امانی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته ایم که متن را در ادامه میخوانید.
اخیرا نقدها به جریان اصلاحطلب سمت و سویی خاص پیدا کرده و بیشتر تمرکز آن روی کادرسازی این جریان است.
در انتخابات مجلس ششم جریان رقیب هر آنچه که میتوانست به کار برد تا دایره انتخاب را برای معرفی کاندیداهای اصلاحطلبان و رایآوری آنها محدودتر کند، اما با این حال اصلاحطلبان توانستند با یک اجماع مناسب و برنامههای کارآمد به مجلس وارد شوند، از این معادله میتوان نتیجه گرفت که جریان اصلاحطلب هر زمان فرصت رقابت یافت با برنامهریزی و حضور جدی در انتخابات و حتی با استفاده از نیروهای ناشناخته کادرسازی کردند و نماینده ساختند و همواره تلاش داشتند به هر سختی صدای مردم را به مسئولان برسانند، نمونههای کادرسازی و تربیت نیروهای اصلاحطلب را در مجلس دهم به وفور مشاهده کردیم. برهمین اساس هم نمیتوان بهطور قطع گفت که اصلاحطلبان کادرسازی نداشتند یا به فکر کادرسازی نبودهاند، چراکه در وهله اول شرایط برای کادرسازی جناح اصلاحطلب چندان فراهم نبوده و در مراحل بعد هم تا جایی که از دست آنها ساخته بوده برای تربیت نیروهای جوان و کارآمد انجام دادهاند.
با این حال امروز بهنظر میرسد که مردم از این جریان هم دلسرد هستند و باید سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان هم احیا شود.
گفتمان اصلاحطلبی خواسته تاریخی مردم ایران است و هیچگاه توسط مردم حذف نخواهد شد، چراکه جامعه همواره خواهان پیشرفت و اصلاح امور است اما موضوعی که واضح است و در بزنگاههای تاریخی هم بارها به مردم ثابت شده این است که اردوگاه اصلاحطلبان توسط جریان رقیب که توانایی لازم هم دارد هر روز محدود و محدودتر شده است. اصلاحطلبان در زمانهای مختلف و بزنگاههای حساس کشور همت به خرج دادند و همه گزینههای خود را برای رفع مشکلات کشور و ایجاد اعتماد در مردم به کار بستند تا بتوانند این گفتمان را در صدر سپهر سیاسی کشور قرار بدهند و اداره کشور در هر لایهای از قدرت طبق مطالبات اکثر مردم یعنی اصلاحطلبانه و با رویکرد اصلاحی پیش برود، اما جریان رقیب با استفاده از قدرت روز به روز شرایط را برای اصلاحطلبان سختتر کردند. اصلاحطلبان نیز سعی کردند برای برون رفت از این شرایط روشهای مختلفی را امتحان کنند که از مهمترین آنها پیوستن به جامعه مدنی و ایجاد زنجیرهای محکمتر با مردم بود. برهمین اساس هم میگویم مردم از اصلاحطلبان دست نکشیدهاند.
با این وجود نمونههای اعتراضات مردم را از دولتی که بزرگترین حامی آن جریان اصلاحات بود طی سالهای اخیر مشاهده کردهایم، علت این نارضایتیها را در چه موضوعاتی میتوان جست و جو کرد؟
دیماه 96 شروع ماجرا توسط جریان رقیب دولت در مشهد تدارک دیده شد و نهایتا بیتوجهی به خواستههای مردم و شرایط معیشتی آنها در 97 و در آبان 98 به اعتراضاتی جدی منجر شد و در انتها در شرایطی که هزینه فعالیت سیاسی و موضعگیری سیاسی برای اصلاحطلبان و سایر سیاسیون بسیار زیاد بود مردم بودند که بیپناه رها شدند. در واقع هیچگاه برای اعتراضات قانونی مردم تصمیم جدی و کارآمدی گرفته نشد به جز اینکه در آبانماه مسئولان به اتفاق، اجرائی شدن اصل 27 قانون اساسی را به رسمیت کلامی شناختند ولی مسائل بعدی سبب شد دوباره هزینه فعالیت سیاسی مسالمتآمیز زیاد شود.
برخی نیروهای دلسوز هم از قطار پیاده شدند، پیامدهای این موضوع را در چه عواملی میدانید؟
همه این مسائل در کنار هم و اتفاقات سخت و ناگوار سال 98 و پاندمی کووید19 هزینه را بسیار بالا برد و بعضا برخی نیروهای دلسوز و معتقد به انقلاب اسلامی و اهداف آن به ناچار از قطار پیاده شدند، آنها در شرایط سخت کشور سعی داشتند با نقد منصفانه و دلسوزی برای کشور و مردم در تسهیل مصائب نقش داشته باشند اما این نقشآفرینی که غالبا هم از سوی نیروهای اصلاحطلب صورت گرفت به مذاق برخی خوش نیامد، البته در این زمان هم اصلاحطلبان بیکار نبودند و شاهد نامهنگاری تعدادی از فعالان سیاسی بودیم و تلاش شد پیام مردم شنیده شود.
با این اوصـــاف چه پیشبینی از انتخابات 1400 و میزان مشارکت مردم در این انتخابات دارید؟
شرایط سیاسی کشور و رکود و بحران کرونا و اتفاقاتی که هر زمان در گوشهای شنیده میشود فشار را بر مردم زیاد کرده است. از جمله مساله اخیر نشان میدهد برخی از لایههای قدرت فشارها را بر مردم افزایش دادند. برخی که البته نام و نشان مشخصی هم ندارد مردم را از صندوق رای ناامید میکنند و فضا را به سمتی برده است که در انتخابات 1400 شاهد مشارکت حداکثری نباشیم و قصد دارند با تندروی سناریوی 98 بار دیگر تکرار شود، البته در حال حاضر در حد هدفگذاری و خیالی خوش برای برخی اینهاست، چراکه آنها میدانند مشارکت حداکثری مردم به نفع جریان مورد حمایتشان نیست.
بخشی از این جریان در مجلس یازدهم نماینده دارند، فکر میکنید در ادامه اداره مجلس توسط آنها شاهد تغییر روش یا رویکردی به نفع مردم خواهیم بود؟
طبقه متوسط جامعه بسیار ضعیف و نحیف شده است و سفره مردم هم کوچکتر. جریان اصولگرا که امروز مجلس را در دست دارد پیش از انتخابات هر روز شعار حل مشکل معیشتی مردم را میدادند، اما اکنون میبینیم که آنها همان کسانی هستند که با رویکردهای خاص کشور را به اینجا رساندهاند و دایره را هر روز تنگ و تنگتر کردهاند، البته که جریان تندرو هم امروز از بهبود وضعیت با همین رویکردها راضی نیست اما هنوز هم تغییر جدی در رفتار و رویکرد آنها شاهد نیستیم .علاوه بر همه این مشکلات در حال حاضر شاهد هستیم بخش تصمیمگیر و تصمیمساز حوزه سیاسی چشم به انتخابات آمریکا دوخته است، اما باید توجه داشته باشیم که نمیتوان مسائل داخلی کشور را به انتخابات آمریکا گره زد و برای حل مسائل داخلی منتظر وقایع سیاسی کشورهای دیگر باشیم.
با این تفاسیر جریان حامی مجلس یازدهم در انتخابات آتی هم همین روش را پیش خواهد گرفت؟
مجلس یازدهم خصوصا در شهرهای بزرگ با حداقل پشتوانه رای مردمی شروع به کار کرد و از اولین ماههای شروع به کار خود با بحران عدم تحقق شعارهای انتخاباتی روبهرو بود، اما نتیجه رقابتهای درون مجلس خیلی زود خود را نشان داد و کسانی که از مجلس یازدهمیها دفاع میکردند شاهد بودند که آنها به جای پرداختن علمی و عملی به معیشت مردم و حل مشکل حاد طرحهایی ارائه کردند که همه به نوعی مردم را دلگرم نکرده است. بحث فیلترینگ و اینکه چرا رسانه مجازی باید در دست دولت باشد و چرا مدیریت صدا و سیما این طوری است و از این دست مسائل در رأس دغدغههای برخی نمایندگان مجلس یازدهم است.
فکر میکنید واکنش جامعه نسبت به تکرار انتخاباتی مثل 98 به چه شکلی باشد؟
مردم تمام تلاش خود را میکنند تا از بین همین کاندیداهایی که تائید صلاحیت میشوند مسیری را برای تحقق مطالبات خودشان و پاسخگو کردن قدرت پیدا کنند، اما من هم خوشبین نیستم که اگر انتخابات اسفندماه 98 بار دیگر تکرار شود مشارکت حداکثری محقق گردد. اگر میخواهیم مردم به آینده کشور بیشتر امیدوار باشند و بر اساس این امیدواری در انتخاباتها مشارکت بالا داشته باشند باید شرایط آن را نیز فراهم کنیم. از اصلیترین شرایط امیدواری و بازتر شدن فضا و صداقت با مردم است. وقتی فرزندان این کشور میتوانند در مقابل کشورهای قدرتمند ایستادگی کنند کدام نظریه سیاسی داخلی و کدام نقد عملکرد سیاسی غیرامنیتی تلقی میشود؟ با شبکه رسانهای گستردهای که هر خبر به سرعت مخابره میشود چطور میتوان هر کسی را بهدلیل نقد و نظر مورد مواخذ قرار داد؟ مردم ایران کشور را دوست دارند و در طول تاریخ شرایط و ضوابط سیاسی و امنیتی و نظامی مشابهی در کشور وجود داشته که مردم ایستادهاند و عرق ملی خود را ثابت کردهاند.
اصلاحطلبان در این شرایط چه وظیفهای دارند؟
تجربه نشان داده است چنانچه اصلاحطلبان در بین مردم فرصت حضور داشته باشند قطعا گفتمان اصلاحطلبی مردم ایران را نمایندگی خواهند کرد. در این شرایط اصلاحطلبان باید شورای عالی را بازیابی کنند و در هر کجا که اشتباهی کردند مثل انتخابات 84 صادقانه از مردم عذرخواهی کنند. تعهد این نیست که مردم را به پای صندوقهای رای بکشانیم و مردم 42میلیون رای بدهند و سپس منتخب مردم بگوید من قدرت اجرائی کردن همه شعارهایم را ندارم. اگر دست اصلاحطلبان باز باشد میتوانند کشور را به خوبی اداره کنند ولی وقتی تمرکز قدرت در شود طبیعی است که نه تنها اصلاحطلبان بلکه اصولگرایان هم در این شرایط نمیتوانند برنامههای خود را محقق کنند. امروز زمان این است که اصلاحطلبان نقد از درون داشته باشند تا در انتخابات آینده با توجه به مشکلات امروز کشور برنامهای رایآور و کارساز ارائه کنند، اصلاحطلبان باید در 1400 بتوانند با مانیفستی بر فضای یخبندان غلبه کنند و مردم را ترغیب کنند که برای اصلاح امور راهی به جز صندوق رای وجود ندارد. آنها باید ثابت کنند همانطور که در تمام بزنگاههای تاریخی خود در صحنه حاضر شدند و کشور را از تمام مصائب مختلف نجات دادند امروز هم میتوانند به درد مردم برسند و از زبان آنها سخن بگویند، البته که تمام این مسائل در نهایت به تشخیص مردم وابسته است. کاندیداهای هیچکدام از جناحها نباید شعارهایی بدهند که پس از انتخابات پاسخگویی به آنها سخت باشد و به نوعی هم برای مردم باورپذیر نباشند، چراکه مردم طی این سالها با وظایف روسایجمهور در ایران آشنا شدهاند و بی توجهی به شعور مردم موجب ناامیدی آنها خواهد شد.
اما انتخابات با مشارکت حداقلی هم هدف برخی جریانهای تندرو درون کشور است، برای جلوگیری از پیشبرد اهداف این جریان چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
برای جریانی که فقط اجرای کاریکاتوری انتخابات اهمیت دارد و صندوقی خوب است که آنها از آن بیرون بیایند، تفاوتی ندارد که مشارکت در انتخابات چه میزان است و مردم شور و هیجان برای سرنوشت کشور خود دارند یا خیر، چراکه هرگاه و در هر انتخاباتی مشارکت مردم بالا بوده این جریان نتوانسته، برنده میدان باشد. هرگاه هم که جریان رقیب قدرتی داشته نتیجه آن هزینههایی بوده که تا سالیان سال به مردم و کشور تحمیل شده است، در این طیف برخی حتی درون خانوادههای خود مورد قبول فرزندان خود نیستند و به این درک رسیدهاند که نسل جوان از آنها عبور کرده، اما همچنان بر سر تصاحب صندلیها لجاجت میکنند.
اخیرا دیدگاههایی هم در مورد حزب کارگزاران مطرح شده و گفته میشود کاندیداهایی که حزب کارگزاران مطرح میکنند تاییدصلاحیت نمیشوند .
در شورای مرکزی بحثی درباره انتخابات مطرح نشده است. کارگزاران نیز باید مثل اصلاحطلبان بازآفرینی داشته باشد و حتی اگر لازم بود در آییننامه خود تغییراتی داشته باشد و تصمیماتی جدی اخذ کند، مورد بعدی فاصله بین نسل جوان و مسئولان است. در نهایت برای همه احزاب، پیشبینی آب و هوای سیاسی کشور نشانگر این است که جریانی که با حداقل رای مجلس یازدهم را تشکیل داده است بههیچوجه به عقب بر نمیگردد و تلاش و باور این جریان بر این است که حتی یک دستتر از گذشته باشند و صدای حداقلی را تا به حدی بلند کنند که دیگر هیچصدایی در کشور شنیده نشود.
منبع: آرمان