خاطرات آیتالله هاشمی/ ذوالقدر گفت ادامه کار با محسن رضایى در سـپاه ممکن نیست، پیـشنهاد دبیـرى مجمع تشخیص را برای او داد، نپذیرفتم
آقای ذولقدر از سپاه آمد و گفت ادامه کار با آقای محسن رضایى در سـپاه ممکن نیست و از من خواست ، فکرى براى شغل آبرومنـد بـراى او باشـم.
به گزارش دیده بان ایران؛ در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در 24 تیر سال ۱۳۷۶ آمده:
تا ساعت نُه صبح در منزل براى کلید قرآن کار کردم. تا ساعت دوازده در دفتر به خوانـدن گزارشها و امضاى تقدیرنامه ها پرداختم. آقاى [قربـانعلی ] درىنجـف آبـادى آمـد. دربـاره کار در وزارت اطلاعات مشورت کرد؛ در رابطه با رهبرى و رییسجمهور و دولت و کـادر وزارت و خواســتار توضــیح تجــارب مــن شــد و از انتقــال خبرهــاى ســرى بــه بعــضى از دستاندرکاران جدید اظهارنگرانىکرد؛ من هم نظراتى ابراز کردم.
عصر دکتر [عیسی] کلانترى آمد. از نقش من در هدایت دوران سازندگى تجلیـل کـرد و ظهور آثار آن را در نسل بعد خواند و از رکـود برنامـه سـازندگى در دولـت جدیـد اظهـار نگرانى کرد؛ با توجه به تفکرات گروه هاى به اصطلاح خط امام و به خصوص در صـورت نصب آقاى [محمد] باقریان به مدیریت سازمان برنامه و بودجه.
آقاى [محمدباقر] ذولقدر از سپاه آمد و گفت ادامه کار با آقای [محسن] رضایى در سـپاه ممکن نیست و از من خواست ، فکرى براى شغل آبرومنـد بـراى او باشـم و پیـشنهاد دبیـرى مجمع تشخیص مصلحت نظام را داد که نپذیرفتم و گفتم باید کار دیگرى فکر کنیم.
آقاى [سیدمحمد] کیاوش آمد. از محبـتها و اقـدامات سـازنده مـن قـدردانى کـرد و از توقف سازندگى و عوارض فضاى باز فرهنگى که در شعارهاى آقاى خاتمى اسـت، اظهـار نگرانى نمود. آقاى [سیدمحمدعلی] ابطحى، رییس دفتر آقاى خاتمى آمد. توضـیح داد کـه چرا به جاى آقاى [احمد] مسجدجامعى، ایشان انتخاب شده و از مـن بـراى رفـع مـشکلات احتمالى که آقاى خاتمى با آن مواجه است - با توجه بـه مخالفـان شـناخته شـده - اسـتمداد کرد. من هم راهنمایی در مورد شیوه کار ایشان ارایه دادم. تا ساعت نُه شـب کارهـا را انجام دادم. حکم ریاست دفترى محسن را هم امضا کردم و به خانه آمدم.
منبع: انتخاب